یکپارچهسازی اراضی، تولید را چند برابر میکند
با وجود تولید ۱۲۰ میلیون تن محصول در سال و جایگاه ایران در میان تولیدکنندگان برتر جهانی، این سوال ذهن بسیاری را درگیر کرده است که چرا کشاورزی در ایران با وجود این حجم از تولید، با بحران کمآبی، فرسودگی خاک و ناتوانی اقتصادی دست و پنجه نرم میکند؟ آیا ممکن است توسعه کشاورزی در ایران، در مسیری نادرست قرار گرفته باشد؟ از نظر برخی کارشناسان مصرف بیرویه آب، خرد شدن اراضی کشاورزی و عدم توازن اقتصادی باعث شده است که با وجود تولید بالا و تنوع محصولات، بهرهوری و کارآیی کشاورزی در ایران پایین باشد. این وضعیت پایداری کشاورزی را به خطر انداخته و آینده امنیت غذایی کشور را نیز تهدید میکند. در این باره صمت گفتوگویی داشته با حمیدرضا رمضانی، کارشناس حوزه آب و خاک که در ادامه میخوانید.

چرا کشاورزی در ایران با وجود تولید بالا و تنوع محصولات، از نظر بهرهوری و کارآیی در مقایسه با سایر کشورها ضعیف است؟
ایران یک کشور خشک و نیمهخشک است و در بسیاری از استانهای آن، کشاورزی توجیهپذیر نیست و مزیتی ندارد. امروزه در ایران اراضی زیادی زیر کشت رفتهاند و تولید نسبتاً بالایی در بخش کشاورزی داریم، بهطوری که سالانه تا ۱۲۰ میلیون تن انواع محصولات زراعی و باغی تولید میشود. در برخی اقلام، حتی جزو تولیدکنندگان برتر جهان هستیم. با این حال، اگر بخواهیم برآوردی از کشاورزی ایران داشته باشیم، به نظر میرسد که ما از یک کشاورزی پیشرو و نوین برخوردار نیستیم. متأسفانه در کشاورزی ایران آب زیادی مصرف میشود، اما محصول ناچیزی تولید میشود. همچنین، محصولات کشاورزی ایران بهصورت مزیتی و بسته به اقلیم و شرایط آب و هوایی هر منطقه تولید نمیشوند.
یکی از بزرگترین ضعفها در بخش کشاورزی ایران، خرد شدن اراضی کشاورزی به دلایل مختلفی از جمله قوانین تغییر کاربری، قوانین ارث و ساختوساز است که موجب شده اراضی کشاورزی در ایران بسیار کوچک باشند و از کارآیی لازم برخوردار نباشند. در نتیجه، ما شاهد یک کشاورزی غیر اقتصادی در ایران نسبت به دیگر کشورها هستیم.
نرخ بهرهوری آب در کشاورزی ایران چقدر است و چرا این میزان در مقایسه با سایر کشورها پایینتر است؟ این ناکارآمدی چه پیامدهایی برای اقتصاد و امنیت غذایی کشور به همراه دارد؟
با کاهش اندازه اراضی کشاورزی، هزینههای تولید و خدمات افزایش یافته و مصرف آب نیز به طور قابل توجهی بیشتر میشود. این وضعیت به نوعی باعث ایجاد کشاورزی جزیرهای میگردد. بر همین اساس، مصرف آب در بخش کشاورزی ایران حدود ۱.۳ برابر بیشتر از حد استاندارد جهانی است و راندمان و بهرهوری آب در این بخش حدود ۴۰ درصد برآورد میشود. طبق منابع موجود، تخمینی از تولید محصول به ازای هر ۱ متر مکعب آب مصرفی در طول دوره کشت وجود دارد. گزارشی از نیاد غیرانتفاعی با نام Water Footprint Network نشان میدهد که مصرف آب برای محصولات کشاورزی در سطح جهانی بین ۵۹۳۸ تا ۸۵۰۸ کیلومتر مکعب در سال است. اگر این مقدار را بر کل تولید محصولات غذایی تقسیم کنیم، نرخ بهرهوری آب جهانی به ازای هر ۱ متر مکعب آب مصرفی در برخی کشورها بین ۲ تا ۳ کیلوگرم محصول گزارش شده است.
اما در ایران، طبق گفته وزیر جهاد کشاورزی، به ازای هر ۱ متر مکعب آب مصرفی در بخش کشاورزی، حدود ۱.۴ کیلوگرم محصول تولید میشود. یک مطالعه دیگر نشان میدهد که میانگین وزنی بهرهوری آب آبیاری و آب محصولات در ایران به ترتیب حدود ۱.۹ و ۱.۵ کیلوگرم بر متر مکعب است. همچنین در بررسی بهرهوری فیزیکی مصرف آب در برخی استانها، عددی تقریباً ۱.۹ کیلوگرم به ازای هر ۱ متر مکعب آب گزارش شده است. با این حال، به طور کلی در ایران این عدد حدود ۱.۴ کیلوگرم در بیشتر گزارشها ذکر شده است.
این وضعیت، همراه با هزینههای سنگین و درآمد کم، باعث شده که کشاورزان انگیزه لازم برای تولید را از دست بدهند. متأسفانه، میانگین سن کشاورزان ایران به بالای ۵۳ سال رسیده است که نشاندهنده ناکارآمدی سیاستها در بخش کشاورزی است و جوانان تمایلی به ادامه مسیر پدران کشاورز خود ندارند. با توجه به مصرف سالانه ۷۰ میلیارد متر مکعب آب در بخش کشاورزی و تولید تنها ۱۲۰ میلیون تن محصول، طبق آمار وزارت جهاد کشاورزی، سالانه حدود یک سوم (۳۳ درصد) از محصول کشاورزی ایران معادل ۴۰ میلیون تن از گردونه تولید خارج میشود و تبدیل به ضایعات میگردد که معادل ۲۳ میلیارد متر مکعب آب است.
این ناهمترازی در بخش کشاورزی موجب شده که با توجه به مصرف بیش از حد آب و سرانه ۸۰۰۰ متر مکعبی آب به ازای هر هکتار کشت آبی، بخش کشاورزی تنها ۱۷ درصد از صادرات غیرنفتی، ۱۱ درصد از تولید ناخالص داخلی و ۱۸ درصد از بازار اشتغال ایران را به خود اختصاص دهد. در حالی که با این حجم مصرف آب، باید در ایران سالانه بیش از ۲۰۰ میلیون تن محصول کشاورزی تولید شود.
در صورتی که کشوری مانند آلمان با جمعیت ۸۷ میلیون نفر در سه بخش کشاورزی، شرب و صنعت و با تولید سالانه حدود ۳۰۰ میلیون تن محصولات کشاورزی تنها حدود ۴۰ میلیارد متر مکعب آب مصرف کند، این موضوع نشاندهنده پایین بودن نرخ بهرهوری و راندمان در ایران است. بزرگترین دلیل این ناکارآمدی و ناهمترازی، عدم وجود داشبورد مدیریتی در بخش مدیریت منابع آب و همچنین بخش کشاورزی است که نیازمند بازنگری جدی است. این بازنگری، به همراه اصلاح الگوی مصرف آب و اصلاح الگوی کشت، به نوعی جراحی اقتصادی را میطلبد که جامعه باید تابآوری لازم را برای تحمل درد آن داشته باشد. اگر روند کنونی ادامه یابد، دیر یا زود با وضع بدمصرفی آب و نابودی منابع خاک ایران مواجه خواهیم شد و در نتیجه با عدم تأمین امنیت غذایی روبهرو خواهیم گردید. در این صورت، فرصت جبران برای همیشه از دست خواهد رفت. بنابراین، میتوان نتیجهگیری کرد که یکپارچهسازی اراضی کشاورزی به معنای هزینه کمتر، ولی تولید به مراتب بیشتر، مصرف آب کمتر و اشتغال بیشتر است.
توسعه کشاورزی چه روندی را طی کرده و چه عواملی به ناکارآمدی و عدم توازن اقتصادی در این بخش منجر شدند؟
یکی از بزرگترین اشتباهات این بود که بدون در نظر گرفتن دسترسی به منابع آب، عرضه و تقاضا و منابع و مصارف ترغیب به شهرنشینی بود که روستاها را خالی از سکنه کرد. از دهه ۶۰ به بعد روستاهای مولد تبدیل به شهرکهایی برای خوشنشینان شد و مدرسهسازی رونق گرفت. دانشگاههای ملی دولتی که متناسب با جمعیت ۳۷ میلیون نفری احداث شده بودند، فدای پیشرفت دانشگاه آزاد شدند. از ۶۹ هزار پارچه آبادی و روستا هماکنون در ایران فقط ۳۱ هزار روستا باقی مانده است.
اتفاق بسیار بدی که در این بین افتاد، این بود که با افزایش جمعیت، توسعه متوازن کشاورزی فدای پیشرفت کشاورزی شد. به طوری که کشاورزی ایران با ۱۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تن تولید در (GDP) سهمی برابر با ۵.۵ درصد داشت که با افزایش بیسابقه تولیدات کشاورزی امروزه به عدد ۱۲۰ میلیون تن در سال رسیده است. با این حال، سهم بخش کشاورزی از (GDP) فقط و فقط دو برابر یعنی به ۱۱ درصد رسیده و در مقابل تولید محصولات کشاورزی دقیقاً ۷ برابر بیشتر شده است. با توجه به اعداد ذکر شده، ناترازی در اقتصاد کشاورزی ایران کاملاً مشهود است.
برای افزایش بهرهوری آب در کشاورزی ایران چه اقداماتی ضروری است و چرا ادامه روند کنونی در برخی مناطق خشک کشور توجیهپذیر نیست؟
اگر میخواهیم نرخ بهرهوری آب را در ایران افزایش دهیم، در درجه اول به یک جراحی بزرگ در بخش کشاورزی نیاز داریم و باید کشاورزی را از این لجامگسیختگی خارج کنیم. نمیتوانیم شعار «مدیریت منابع آب» را سر دهیم، در حالی که در بخش کشاورزی، به عنوان بزرگترین مصرفکننده آب ایران، شاهد کوچکترین اصلاحات ساختاری نباشیم. باید به سمت یکپارچهسازی اراضی کشاورزی، اعمال شیوههای آبیاری زیرسطحی در بخش باغی، بهبود خاکورزی، اجرای اصول آبخیزداری و آبخوانداری، استفاده از روش خشکهکاری در مزارع برنج و کشت گندم و جو (خشکهکاری دیم)، کشت بافت و بازچرخانی پساب کشاورزی و... برویم. در غیر این صورت، انتظار افزایش نرخ راندمان و بهرهوری آب در بخش کشاورزی منطقی نخواهد بود.
علاوه بر این، کشاورزی در برخی از استانهای خشک و کمآب کشورمان مانند یزد، خراسان جنوبی، اصفهان، قسمتهایی از کرمان و خراسان رضوی هرگز مزیت محسوب نمیشود. بلکه به دلیل شرایط خشک و کمبارشی، این نوع کشاورزی میتواند به نابودی منابع آبی منجر شود و باید از ادامه این روند جلوگیری کرد.
استفاده از پسابها چه نقشی در نجات بخش کشاورزی و جلوگیری از پیامدهایی همچون فرونشست زمین ایفا میکند؟
ما دیگر راهی نداریم و باید به سمت بازچرخانی آبهای خاکستری برویم اگر میخواهیم کشور را نجات دهیم. متأسفانه در ایران از یک کشاورزی غیر اقتصادی بهرهمند هستیم. کشاورزی ما مزیتی ندارد و به شیوههای غیرمؤثر، به ویژه آبیاری غرقابی، انجام میشود. در این روش، تنها ۵ تا ۱۰ درصد آب به ریشه درختان میرسد و بیش از ۹۰ درصد آب تبخیر میشود.
اما اگر به سمت آبیاری زیرسطحی برویم، میتوانیم این مشکل را حل کنیم. در این شیوه، آب به طور مستقیم به ریشهها میرسد و صرفهجویی قابل توجهی در مصرف آب ایجاد میشود.
در کشور ما سالانه حدود ۳۵ میلیارد متر مکعب پساب و فاضلاب تولید میشود که از این مقدار، حدود ۳۲ میلیارد متر مکعب آن مربوط به کشاورزی است. اگر ما بتوانیم از این پسابها به طور مؤثر استفاده کنیم، میتوانیم به حفظ محیط زیست کمک کنیم و آسیبهای محیط زیستی ناشی از ورود فاضلاب به رودخانهها را کاهش دهیم.
ما باید به سمت بازچرخانی آب و احیای کشاورزی برویم تا بتوانیم منابع آبی را دوباره به خدمت بگیریم. با این کار، علاوه بر تأمین آب مورد نیاز کشاورزی، میتوانیم به تولید کودهای زیستی نیز بپردازیم که میتواند منبع مالی خوبی باشد.
متأسفانه تا کنون این موضوع مورد غفلت واقع شده است، اما با عزم جدی که آقای رئیسجمهور دارند، امیدوارم در دو یا سه سال آینده شاهد تحولی مثبت در این زمینه باشیم. کشاورزی ما سالانه ۷۰ میلیارد متر مکعب از آب تجدیدپذیر را مصرف میکند و ما ۸ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی آبی داریم.
نرخ فرونشست زمین در تهران حدود ۲۲۰ میلیمتر در سال است که بسیار بیشتر از میانگین جهانی (۴ میلیمتر) است. اگر این روند ادامه یابد، در طی ۲ تا۴ سال آینده، شاهد فرونشستهای بیشتری در دشتهای ایران خواهیم بود که میتواند عواقب وخیمی داشته باشد.
سخن پایانی:
کشاورزی ایران با چالشهای عمیق و ریشهای روبهرو است که حل آنها نیازمند رویکردی جسورانه و جامع است. رشد بیرویه و نامتوازن تولیدات کشاورزی طی دهههای اخیر، در کنار سیاستهای نادرست جمعیتی و مهاجرتی، منجر به مصرف بیرویه منابع آب، خرد شدن اراضی و کاهش بهرهوری شده است. این وضعیت نه تنها اقتصادی غیرقابل توجیه ایجاد کرده، بلکه آینده امنیت غذایی کشور را نیز به خطر انداخته است. به عقیده برخی از کارشناسان اقدامات در این مسیر شامل یکپارچهسازی اراضی کشاورزی، بهبود شیوههای آبیاری، تغییر الگوی کشت و مدیریت هوشمند منابع آب میشود. این اقدامات نیازمند پذیرش و تابآوری جامعه در برابر تغییراتی است که به ناچار در کوتاهمدت با چالشهایی همراه خواهد بود.