ابزار تحریمی دیگری وجود ندارد
اقتصاد ایران طی سالهای اخیر تجربیات گوناگونی کسب کرده است. پیش از این زمانی با یک توئیت ترامپ بازار بهممیریخت، اما این روزها اتفاقاتی همچون شدت گرفتن تنش میان رژیم صهیونیستی و لبنان هم نوسانات اندکی را در بازار ایجاد میکند. مسعود براتی، کارشناس اقتصاد و معاون سابق سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران معتقد است درحالحاضر اقتصاد ما دیگر نسبت به کنشهای خزانهداری امریکا حساس نیست؛ مانند سال ۹۷ حساس نیست. به گفته براتی ما امروز در حالگذار از اقتصاد نفتی به اقتصاد مقاومتی هستیم. آنچه در ادامه میخوانید، بخشی از گفتوگوی این تحلیلگر اقتصادی با ایسنا است.
بهنظر شما تا چه حد میتوان انتخاب دوباره ترامپ را بهعنوان ریسک برای اقتصاد ایران تلقی کرد؟
از زمان اعمال تحریم توسط امریکا در سال ۲۰۱۹ تمام ابزارهای تحریم استفاده شد، بانک مرکزی را تروریستی اعلام کرد، سپاه پاسداران را بهعنوان سازمان تروریستی خارجی اعلام و همه اقتصاد ایران را تحریم کرد و تا امروز دیگر تحریم جدیدی نتوانسته اعمال شود. امروز هر چند وقت یک بار خزانهداری امریکا برخی از شبکههای پوششی ایران (برای مثال در امارات متحده عربی و شانگهای چین) که هم در دوره ترامپ و هم دوره بایدن تداوم داشت را شناسایی و تحریم میکند، اما دیگر اثر چندان و ملموسی ندارد. امروز فعال اقتصادی ما که زمانی با یک توئیت ترامپ تحت تاثیر قرار میگرفت، دیگر نسبت به کنشهای خزانهداری امریکا حساس نیست؛ چراکه به تجربه دیده که دیگر اثر ملموس و جدی بر اقتصاد نمیگذارد.
این نشان میدهد نظام تحریمی امریکا علیه ایران، از سال ۲۰۱۹ به نقطه اشباع خود رسیده و در دوران بایدن هم همان سیستم، دنبال شد. برای مثال در دوران اوباما برخی از معافیتهای تحریمی اعمال و فروش نفت ایران تقریبا آزاد شد، اما در دوران بایدن نظام تحریمی دوران ترامپ تداوم یافت و ایران مشمول هیچ معافیت تحریمی نشد. با این حال برخی معتقدند بایدن برای باز بودن فضای مذاکره، بحث اعمال تحریمهای سخت را تا مقداری رها کرده و در اعمال آنها جدیتی نشان نمیدهد که این موضوع برداشت غلطی است. خلاصه اینکه در سمت امریکا ابزار جدیدی برای تحریم وجود ندارد و فقط موضوع بر سر اجرا و اعمال تحریمها است که معتقد هستم اگر امریکا امروز بخواهد همه آن فشار حداکثری دوران ترامپ را برای اجرای تحریمها بر ایران وارد سازد، باید هزینه سنگین سیاسی- دیپلماسی و امنیتی مانند توقیف کشتی، پرداخت کند و این میزان هزینه بالا برای امریکا، در کل ابزار تحریمها را از کارآمدی نهایی خود دور میکند و فایدهمندی آن را کاهش میدهد.
یکی دیگر از عوامل موثر در موضوع تحریم، هزینه مربوط به کشورهای همراه با تحریم است؛ بهنظر شما آیا بازیگران جهانی هم متوجه این شدهاند که ابزار تحریم دیگر جواب نمیدهد؟
در بحث تحلیل بازیگران سمت ایران نیز باید بازیگرانی که با ایران تعامل میکنند را بررسی کنیم. در باب هزینه اعمال تحریم، برای مثال در بحث تحریم نظام بانکی، از آنجایی که سیستم نظام بانکداری غرب در اختیار امریکا است، میتواند برای مثال با اعمال یک امضا، تحریمهای بانکی را اعمال کند. در قضیه قطر که پولهای بلوکه شده ایران به قطر منتقل شده، تحت اشراف امریکا است و با کارشکنی امریکاییها هنوز مسیر این پولها مسدود است. امروز ما در حالتی هستیم که روابط، دیگر در زمین بازی نیست که آنها بر آن مسلط هستند و قدرت نفوذ و اهرمهای موثر دارند، اصطلاحا روابط در دایرهای قرار دارد که تحریمها بر آن اثر ندارد و اگر بخواهند در این حوزه روابط را شناسایی کنند، باید حضور میدانی داشته که هزینه بسیار بالایی برای امریکا دارد. مثلا باید در این حوزه حضور روابط خود را با دولتهای محلی که در حوزه و دایره روابط با ایران هستند گسترش دهند و برای شناسایی روابط مجبورند هزینه بالایی به دولتهای محلی بدهند که هزینه و فایده این موضوع کار را برای امریکا دشوار میکند.
مورد دیگر اینکه، بایدن در بحث همراه کردن کشورهای مثل چین در تحریمها علیه ایران، تمام تلاش خود را انجام داد. مذاکرات بایدن و رئیسجمهوری چین در رابطه با ایران، سفر مشاور امنیت ملی امریکا به چین در رابطه با ایران و بهویژه سفر معروف «وندی شرمن» در رابطه با ایران که در چین استقبال خوبی از وی نشد و در امریکا سروصدای زیادی به پا کرد.
بهنظر شما دلار چه نقشی در اثرگذاریهای تحریم بر ایران دارد؟ چرا اقتصاد ایران آنقدر وابسته به دلار شده که با هر اتفاق سیاسی نوسانات مختلفی را در بازار میبینیم؟
دلار در اقتصاد ایران به یک مفهوم چندوجهی تبدیل شده که نگاههای متفاوتی به آن وجود دارد. در حوزه روابط اقتصادی خارجی فهمی که از دلار وجود دارد این است که تعاملات و تامین مالی و تسویه تجارت با ارز دلار صورت بگیرد که این موضوع برای ایران از سال ۲۰۰۸ مسدود است و ما از ارز دلار برای تعاملات بهصورت رسمی استفاده نمیکنیم.
ارزی که استفاده میشود، بیشتر در شکلهای غیررسمی مانند صرافیها و شبکههای پوششی است که از انواع ارزها مثل دلار و یورو و درهم و دیگر ارزها مثل رمز ارز نیز استفاده میشود. بنابراین در حوزه تجارت خارجی نمیتوان گفت به دلار وابسته هستیم، زیرا بخشی از تجارت خارجی ما از طریق تهاتر انجام میشود. در سطح جهانی نیز، دلارزدایی برای عدم استفاده از ارز دلار در معاملات تجاری در حال انجام است. برای مثال در گروه بریکس این اقدام بهصورت جدی در حال انجام است و روسیه نیز یکی از مهمترین کشورهایی است که در حال انجام دلارزدایی در معاملات خود است. هرقدر وابستگی تجارت جهانی به ارز دلار کاهش یابد، امپراتوری دلار کاهش مییابد و این یک مسئله جدی است که حتی ترامپ به آن واکنش نشان داده و اعلام کرده در صورت بازگشت مسئله دلارزدایی کشورها را پیگیری میکند؛ چراکه در قدرت امریکا نقش بسیاری دارد.
امتیازی که امریکا بعد از جنگ جهانی دوم در کنفرانس «برتون وودز» گرفت، جهانی شدن دلار و سلاحسازی آن بود. این سلاحسازی دلار باعث شده توجه کشورهای جهان به سمت دلارزدایی و کاهش وابستگی به دلار جلب شود. چین در سال ۲۰۰۸ بعد از بحرانهای مالی جهانی و روسیه از سال ۲۰۱۴ بهصورت جدی این موضوع را دنبال کرده و امروز کشورهای عضو بریکس بهدنبال یک ارز مشترک برای خود هستند. بعد دیگر بحث دلار، مسئله قیمتگذاریها است که مربوط به اقتصاد داخلی است و نسبت به این مسئله که مواد اولیه در کشور ما باتوجه به نرخ جهانی این مواد و نرخ تثبیت دلار به ریال تغییر کند، آیا اقدام درستی است یا غلط، نگاههای متفاوتی وجود دارد که نیازمند بررسیهای جدی است و بهنظر میرسد در حال حاضر یک بلوغ کامل در رابطه با اینکه در این موضوع چه سیاستی اتخاذ شود، شکل نگرفته است. از زاویه تحریم میتوان گفت به هر میزان که اقتصاد کشور در بخشهای مختلف تابآوری بیشتری نسبت به تحولات بیرونی داشته باشد، برای اقتصاد ما نیز بهتر است. بنابراین بهتر است تعادل تابآوری اقتصادی در قیاس با تحولات و تکانههای اقتصادی، بهم نخورد، زیرا اگر بخواهیم تولید را بهعنوان یکی از الزامات اقتصادی، داشته باشیم، نیازمند ثبات هستیم و یکی از الزامات ثبات، تابآوری است. اینکه ثبات اقتصادی از طریق ثابت کردن مکانیزم قیمتگذاری رخ میدهد یا از طریق سیاستهای دیگر، مسئلهای است که متخصصان اقتصاد داخلی باید در رابطه با آن گفتوگو کنند. برای مثال برخی معتقدند نباید قیمتهای جهانی اعمال شود تا از تولید داخل حمایت شود و برخی دیگر معتقدند در صورت عدم آزادسازی نرخ ارز زمینه قاچاق مواد اولیه فراهم میشود. ما امروز در حال گذار از اقتصاد نفتی به اقتصاد مقاومتی هستیم و بهواسطه اجبار تحریمی که وجود داشت، پیشتاز این مسئله شدهایم که امریکا هم بهخوبی به این موضوع پی برده است.