سرمایه انسانی، مزیت رقابتی توسعه‌یافته‌ها

بزرگ‌ترین مزیت رقابتی کشورها و سازمان‌ها، داشتن نیروی انسانی توانمند است. اهمیت سرمایه انسانی در ارتقای رشد و بهره‌وری یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که موردتوجه صاحب‌نظران علم مدیریت قرار گرفته است.

سرمایه انسانی، مزیت رقابتی توسعه‌یافته‌ها

بر همین اساس، دهه پایانی قرن ۲۰۰۰ را عصر «توانمندسازی سرمایه انسانی» نامیده‌اند. در عصر فرامدرن، سرمایه انسانی، بالاترین و باارزش‌ترین و بزرگ‌ترین دارایی هر سازمان و کشوری محسوب می‌شود. سرمایه انسانی در هیچ ترازنامه و حساب سود و زیانی آورده نمی‌شود، اما نتیجه سود و زیان سازمان‌ها را رقم می‌زند؛ تنها سرمایه‌ای که با استفاده هرچه بیشتر، کاهش نیافته و به‌صورت فزآینده‌ای تقویت می‌شود. مطالعات متعدد نیز موید این واقعیت است که جوامعی توسعه می‌یابند که علاوه بر منابع و ذخایر طبیعی و سرمایه‌های مادی و فیزیکی، از منابع انسانی قابل‌توجهی برخوردار باشند؛ در واقع در این سال‌ها کشورهایی به رشد بیشتر اقتصادی نائل آمده‌اند که نیروی کار تحصیلکرده، ماهر، باکفایت و در یک کلام از «سرمایه انسانی» کافی و مناسب بهره‌مند بوده‌اند؛ زیرا نخستین و مهم‌ترین مولفه توسعه در هر کشور انسان است. به این ترتیب نیروی انسانی، سهم عمده‌ای در توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... دارد.

چالش‌های جهانی منابع انسانی

حوزه منابع انسانی در هر کشور و مکانی از کشورهای در حال توسعه گرفته تا کشورهای توسعه‌یافته، در بعضی بخش‌ها با چالش‌هایی مشترک دست به گریبان است. مانند تغییرات در قوانین کار، تغییرات جمعیتی نیروی کار، پیشرفت‌های فناوری، جهانی ‌شدن مشاغل، بازسازی سازمانی، مدیریت استعدادها و دگرگونی‌های فرهنگی. نمونه ملموس‌تر آن هم، چالش مشترک مدیران منابع انسانی با دورکاری در دوران همه‌گیری کووید ۱۹ بود.

وجود رقابت در بازار کار جهانی، استخدام و جذب استعدادها را به اولویت اصلی شرکت‌ها تبدیل کرده است. در واقع تغییرات جمعیتی و تقاضای روزافزون نیروهای کار و کمبود گزینه‌های مناسب، شرکت‌ها را مجبور کرده که دائما در جست‌وجوی نیروهای متخصص باشند. البته فقط تخصص برای آنها کافی نیست. تیم‌های منابع انسانی خواهان جذب استعدادهای متخصص و سازگار و باتجربه هستند.

این در حالی است که تغییر هرگز آسان نیست، اما طبیعت فضای کسب‌وکار برپایه تحول بنا شده است. ایجاد تغییر و تدوین برنامه‌های بلندمدت برای آن تغییر بزرگ یا حتی کوچک یکی از مهم‌ترین چالش‌های منابع انسانی است. تغییرات سازمانی می‌تواند ساختاری، اقتصادی، جغرافیایی، رویه‌ای، مدیریتی یا تکنولوژیکی باشد. فارغ از نوع تغییر، تیم‌های منابع انسانی باید حواس‌شان به کاهش روحیه و رضایت کارکنان، شک به خود و فرسودگی و علل آن نیز باشد. به هرحال همزمان با تغییرات اجتماعی، اقتصادی و در مواردی جزئی‌تر تغییرات ساختاری و... شرکت و اتمسفر حاکم بر آن تغییر می‌کند. در این بین ممکن است کارمندان در مقابل تغییر مقاومت نشان دهند یا حتی آموزش و مهارت‌ها برای پذیرش تحولات به‌نحوی متقاعدکننده، رخ ندهد.

نیروی انسانی عامل افزایش تولید و رشد اقتصادی

سرمایه انسانی، تنها نهاده‌ای است که می‌تواند ضمن تغییر خود، سایر نهاده‌های تولید را دگرگون یا متعادل کند، مبنایی برای نوآوری فراهم سازد و در سطح وسیع به رشد اقتصادی بینجامد. امروزه مطالعات اقتصاددانان توسعه نشان می‌دهد که سیاست‌های دولت‌ها، از جمله سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی و مخارج تحقیق و توسعه، نه‌تنها بر رشد و بهره‌وری اقتصادی، بلکه بر توزیع مناسب درآمد و کاهش نابرابری در اقتصاد کشورها نیز موثر بوده است. هدف اصلی این یادداشت، روشن‌تر کردن مفهوم سرمایه انسانی، اهمیت نظریه سرمایه انسانی در تحلیل‌های اقتصادی است، بررسی تئوری سرمایه انسانی، استراتژی‌های ارتقای سرمایه انسانی و نقش آن در توسعه است؛ از این‌رو مفهوم سرمایه انسانی، اهمیت و ضرورت سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی بر قالب ارائه آموزش به‌صورت عمومی و آموزش‌های ضمن خدمت به‌صورت خاص موردمطالعه قرار گرفته است.

تعریف و مفهوم سرمایه انسانی

سرمایه انسانی یا به‌عبارتی کیفیت نیروی کار یا دانش نهادینه‌شده در انسان، باعث افزایش تولید و رشد اقتصادی کشورها می‌شود.

سرمایه انسانی، به زبان ساده به هر چیزی غیر از سرمایه فیزیکی از قبیل اموال، تجهیزات و سرمایه مالی گفته می‌شود. سرمایه انسانی در واقع یک مفهوم اقتصادی است و از دو واژه «سرمایه» و «انسان» تشکیل شده است. سرمایه انسانی عبارت است از: ذخیره دانش، مهارت، صلاحیت و توانایی‌هایی که عمدتا از طریق آموزش کسب می‌شوند و بر کیفیت کار تاثیر مثبت می‌گذارند و ارزش اقتصادی را در بازار کار افزایش می‌دهند.براساس نگرش مدیریتی، سرمایه انسانی، منبع تجاری یا دارایی است که از ارزش بازار شکل می‌گیرد. نگرش اقتصادکلان، سرمایه انسانی را به‌عنوان یکی از فاکتورهای تولید می‌بیند، به این ترتیب در منابع رشد اقتصادی، مفهوم سرمایه انسانی با توسعه دانش اقتصادی مرتبط است. تئوری‌های جدید رشد اقتصادی سرمایه انسانی را به‌عنوان مجموع مهارت‌های کسب‌شده و ذاتی فردی شخصیت می‌بخشد. آرمسترانگ سرمایه انسانی را به‌عنوان دانش و مهارت‌هایی که فردیت را خلق می‌کند و به‌کار می‌گیرد، معرفی می‌کند.

به‌عقیده بسیاری از کارشناسان، سرمایه انسانی نمایانگر دانش ضمنی موجود در ذهن و افکار کارکنان و منبع اساسی نوآوری و بازآفرینی یک سازمان است که به‌صورت ترکیبی از شایستگی‌ها، طرز تلقی‌ها و خلاقیت کارکنان تعریف می‌شود. بسیاری دیگر از پژوهشگران علوم رفتاری معتقدند، سرمایه انسانی از استعدادی ذاتی برخوردار است که می‌تواند هم خود را دگرگون کند و هم به دگرگونی یا تعدیل سایر نهاده‌ها منجر شود و همین ویژگی است که به پویایی همیشگی اقتصاد خواهد انجامید. سرمایه انسانی به دانش، تحصیلات، شایستگی‌های کاری و ارزیابی‌های روان‌سنجی اشاره دارد.

اهمیت سرمایه انسانی در جوامع

 مفهوم سرمایه انسانی شامل دو بخش ذاتی و اکتسابی می‌شود و کالایی غیرقابل‌مبادله در بازار به‌شمار می‌رود. سرمایه انسانی در عین حال دارای ابعاد کمی و کیفی است. در بسیاری از موارد، سرمایه انسانی حالت یک کالای واسطه‌ای را دارد. این در حالی است که میزان دانش و توانایی‌هایی که در هر فرد تبلور یافته، ممکن است به هر علتی به‌طورکامل مورداستفاده قرار نگیرد.

مجله وال‌استریت نیز در بررسی اهمیت سرمایه انسانی با ارائه گزارشی تحت‌عنوان «آموزش کلیدی به‌سوی اقتصاد سالم» می‌گوید؛ در آینده اقتصاد یک ملت وابسته به سرمایه انسانی است. امروزه، نقش و اهمیت نیروی انسانی در فرآیند تولید و ارائه خدمات در جوامع بشری به‌عنوان مهم‌ترین عامل، مشخص‌کننده است. با نگاهی به مراحل تمدن بشری مشخص می‌شود که نقش نیروی انسانی از نیروی کار ساده به سرمایه انسانی تکامل یافته؛ چراکه پیشرفت تکنولوژی بدون تحولات نیروی انسانی فاقد کارآیی است.

بسیاری از پژوهشگران و کارشناسان مدیریت و بهره‌وری اعتقاد دارند که دستیابی یک کشور به سطح بالایی از بهره‌وری، منوط به داشتن سازمان‌ها و بنگاه‌هایی است که به‌اندازه کافی توانایی رقابت‌پذیری، سودآوری مناسب و ایجاد ارزش‌افزوده بالا داشته باشند. برای ایجاد چنین سازمان‌هایی، وجود انسان‌های بهره‌ور ضروری است. در یک دهه اخیر نیز، مدیریت سازمان‌ها تشخیص داده‌اند که در دستیابی به مزیت رقابتی پایدار و اثربخش، منابع انسانی از بالاترین اهمیت برخوردار است. در دنیایی که دانش و ارتباط با مشتریان بیش از پیش اهمیت یافته است، سرمایه انسانی که نشان‌دهنده حجم دانش، مهارت‌های فنی، خلاقیت و تجربه سازمان است، اهمیت فزاینده‌ای می‌یابد و به‌همین‌نحو نیروی کار نه به‌عنوان دارایی‌های هزینه‌بردار، بلکه به‌عنوان دارایی‌های مولد، تلقی می‌شوند. بنابراین یکی از مباحث مهم اقتصادی در دهه‌های اخیر، بحث نقش سرمایه انسانی در فرآیند رشد اقتصادی است و اهمیت آن، همواره در رشد و شکوفایی یک کشور به‌ویژه از حوزه اقتصادی موردعنایت و توجه افراد و گروه‌های زیادی بوده است. از این بابت امروزه، نقش و اهمیت نیروی انسانی در فرآیند و ارائه خدمات در جوامع بشری به‌عنوان مهم‌ترین عامل شناخته شده است. با نگاهی به مراحل تمدن بشری، مشخص می‌شود که نقش نیروی انسانی از نیروی کار ساده به سرمایه انسانی تکامل یافته، چراکه پیشرفت تکنولوژی بدون تحولات انسانی، فاقد کارآیی است.

نقش نیروی انسانی در توسعه صنعتی

توسعه صنعتی به‌ویژه در کشورهای پیشرفته، جایگاه ویژه‌ای داشته و از طریق سرمایه‌گذاری در امر خطیر نیروی انسانی و تلاش برای بهبود کیفی آن اجرا می‌شود. هر یک از صنایع برای ایجاد، تکمیل و توسعه سریع، نیازمند 3 عنصر نیروی انسانی، تجهیزات و دستگاه‌ها و کالا و مواد اولیه تولید هستند.

از میان عوامل فوق «نیروی انسانی» مهم‌ترین سرمایه صنعت است که نحوه بکارگیری آن برای حصول حداکثر کارآیی و بهره‌وری از پیچیده‌ترین مشکلات موجود است. در واقع اگر بین اهداف فردی و سازمانی در صنعت تطابق وجود نداشته باشد، نیروی انسانی به عامل بازدارنده تبدیل خواهد شد.

بر این اساس لازم است با بکارگیری اصول علمی «برنامه‌ریزی نیروی انسانی» یا پرورش، رشد و توسعه منابع انسانی، نیروی انسانی موجود شناسایی و تجزیه و تحلیل شده و در نهایت راهبردهای مناسب برای این موضوع اندیشیده شود. راهبردهای برنامه‌ریزی نیروی انسانی پاره‌ای از روش‌هایی که می‌توانند در امر توسعه تحقیقاتی صنعتی، چاره‌گشا باشند عبارتند از: «لزوم ایجاد یک دید منسجم و هماهنگ درباره پیش‌بینی، جذب، تامین، بهسازی، نگهداشت و تعدیل نیروی انسانی مراکز تحقیق و توسعه (R&D) در واحدهای صنعتی.»

این امر مستلزم ایجاد واحد برنامه‌ریزی نیروی انسانی (HRP) در مراکز تحقیقات صنعتی برای پیش‌بینی سیستماتیک نیازهای آینده این مراکز به عرضه و تقاضای نیروی انسانی است تا برنامه‌های پذیرش، گزینش، آموزش‌وپرورش استعدادهای درونی پرسنل و در نهایت تربیت محققانی توانا، کارآمد و خلاق به‌نحو بهتر و موثرتری انجام پذیرد. این تخمین یا برآورد در 3سطح کوتاه‌مدت، میان‌مدت و درازمدت (از چند ماه تا حداقل ۱۰ سال آتی) باید صورت پذیرد تا یک استراتژی فراگیر درباره نیروی انسانی لازم ایجاد شود.

سخن پایانی

منابع انسانی باارزش‌ترین منبع سازمانی در فرآیند خلق ثروت هستند که مهم‌ترین اهداف بنگاه اقتصادی در راستای افزایش ارزش بنگاه و ثروت مالکان و تامین خواسته‌ها و انتظارات ذی‌نفعان است. نقش موثر نیروی انسانی را می‌بایست در نقش و کارکرد مدیریت تبیین کرد.

بیشترین سهم ثروت جهانی نیز از آن نیروی انسانی است؛ در کشورهای توسعه‌یافته، سهم منابع در ثروت بیشتر از سهم منابع فیزیکی و طبیعی است. به‌طورمتوسط ۱۷درصد ثروت کشورهای جهان را منابع انسانی، ۷۸درصد را هم منابع فیزیکی تشکیل داده‌اند و منابع طبیعی سهمی در این بین ندارند.

به این ترتیب سرمایه انسانی با جهانی شدن و همچنین اشباع شدن بازار کار و باتوجه به رکود اخیر در اقتصاد جهانی، توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه بر توسعه بیشتر سرمایه انسانی به‌سمت شتاب گرفتن رشد اقتصادی با تخصیص وقت لازم و تلاش‌ها تاکید می‌کنند. این توسعه سرمایه بشری یکی از راه‌حل‌های اساسی برای ورود به عرصه بین‌المللی است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین