-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->کامیار فکور در گفت‌وگوی صمت با یک کارشناس مدیریت پسماند مطرح شد

آسیب‌شناسی مدیریت پسماند در کشور

سعید مرادی‌کیا، کارشناس پسماندهای شهری در گفت‌وگو با صمت می‌گوید: با نگاهی ساده و گذرا به وضعیت مدیریت پسماندها در کشور می‌توان به این حقیقت اذعان کرد که ۳ شهر اصفهان، شیراز و مشهد در بخش مدیریت پسماند با اختلافی فاحش از سایر شهرهای کشور جلوتر هستند.

آسیب‌شناسی  مدیریت پسماند در کشور

سعید مرادی ‌ کیا، کارشناس پسماندهای شهری در گفت ‌ وگو با صمت می ‌ گوید: با نگاهی ساده و گذرا به وضعیت مدیریت پسماندها در کشور می ‌ توان به این حقیقت اذعان کرد که ۳ شهر اصفهان، شیراز و مشهد در بخش مدیریت پسماند با اختلافی فاحش از سایر شهرهای کشور جلوتر هستند. از نظر من، مهم ‌ ترین وجه مشترک این موفقیت نسبی را باید در دوام و عمر مدیریتی طولانی مدیران شهرداری ‌ ها و سازمان ‌ های مدیریت پسماند این ۳ شهر جست ‌ وجو کرد و نه در مسائل مالی و اقتصادی. به ‌ عنوان ‌ مثال، در چند سال گذشته، عمر متوسط مدیریت پسماند در کلانشهرهایی مهم همچون تهران و کرج گاهی کمتر از یک سال بوده است.مشروح گفت ‌ وگوی صمت با سعید مرادی ‌ کیا را در ادامه بخوانید.

مشکلات مدیریت پسماند در ایران در اولویت نخست، ناشی از سبک زندگی مردم یا الگوهای مدیریتی مدیران شهری و بخش پسماند است؟

با ظهور و گسترش اینترنت و به ‌ تبع آن، شبکه ‌ های اجتماعی از یک ‌ سو و فعالیت سمن ‌ ها و علاقه ‌ مندان به محیط ‌ زیست، موضوع زباله یا همان پسماند از جایگاه ویژه ‌ ای در میان مردم برخوردار شد. انتشار و به اشتراک ‌ گذاری تصاویر و فیلم ‌ های مربوط به رهاسازی پسماندها در محیط ‌ زیست، تلنبار پسماندها در میان جنگل ‌ ها و به دور از چشم شهروندان و روستاییان، رهاسازی و ورود شیرابه از دفن پسماندها به رودها و جوی ‌ های مورداستفاده در کشاورزی و شالیزارها و توصیه متخصصان زنان و زایمان به استفاده نکردن از ماهی ‌ های صیدشده از دریاچه خزر توسط بانوان باردار، مشاهده دام ‌ های رهاشده در اطراف شهرها و روستاها که در حال تغذیه از پسماندهای مدیریت ‌ نشده هستند و تشخیص میکروپلاستیک و سمومی همچون آفلاتوکسین در محصولات لبنی و گوشتی حاصل از این دام ‌ ها و انواع مشاهدات تلخ مشابه دیگر در اقصی نقاط کشور باعث شد تا توجه بسیاری از مردم و ایرانیان به موضوع پسماند و مدیریت نامطلوب آن شهرها و روستاهای کشور بیش از گذشته جلب شود. بنابراین به ‌ صورت طبیعی افزایش آگاهی مردم از این واقعیات محیط ‌ زیستی با روند رو به رشد مطالبه ‌ گری آنها برای ساماندهی وضعیت موجود در بخش مدیریت پسماندها همراه شد. در این میان و در بیشتر موارد، می ‌ توان شاهد این حقیقت تلخ بود که بسیاری از مدیران بخش مدیریت پسماندها و حتی محیط ‌ زیست (به ‌ ویژه در بخش پسماندهای شهری) با ادعای تولید چندبرابری پسماندهای شهری توسط مردم در مقایسه با متوسط جهانی یا حتی اتحادیه اروپا در تلاش بوده ‌ اند تا ناکارآمدی در این بخش را با مصرف ‌ گرایی و تولید بالای زباله توسط مردم گره بزنند. این در حالی است که براساس گزارش وزارت کشور، سرانه تولید پسماندهای شهری ۸۰۶ گرم به ‌ ازای هر نفر در روز و در روستاها ۵۰۰ گرم به ‌ ازای هر نفر در روز بوده که این سرانه تولید با مقادیر ارائه ‌ شده در گزارش بانک جهانی با عنوان what a waste ۲ . ۰ برای کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا ( ۸۰۰ گرم به ‌ ازای هر نفر در روز) همخوانی و مطابقت داشته است. از این ‌ رو ادعای تولید چندبرابری پسماند توسط مردم ایران از صحت علمی کافی برخوردار نبوده و توسط بسیاری از متخصصان این بخش موردپذیرش قرار نگرفته است.

این در حالی است که باید در پاسخ به این ادعا این سوال بدون پاسخ را از بسیاری از مدیران شهری کشور و به ‌ ویژه پایتخت پرسید که چرا در هر کیلومترمربع از کلانشهرهایی همچون تهران حدود ۱۳ هزار نفر در حال زندگی هستند؟ موضوعی که تهران را در رقابت تراکم جمعیتی پس از شهری ‌ هایی همچون دهلی ‌ نو در صدر جدول شهرهای پرتراکم جمعیتی قرار داده است. پس باتوجه به تراکم جمعیتی بالا و سرانه نرمال تولید پسماند مردم ایران می ‌ توان برخلاف ادعای بسیاری از مدیران بخش مدیریت پسماند پیرامون سرانه چندبرابری تولید پسماند توسط مردم در مقایسه با متوسط جهانی ضرب ‌ المثل ایرانی «قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود» را دستمایه قرار داده و بر این حقیقت ناگفته تاکید کرد که مدیریت شهری ناکارآمد و تمایل مردم شهرهای کوچک و روستاها به مهاجرت به کلانشهرهایی چون تهران باعث شده است تا تامین خدماتی همچون مدیریت پسماند، حمل ‌ ونقل عمومی و... به امری مشکل برای شهرداری ‌ ها تبدیل شود که این مهم به ‌ نوبه خود جای بسی تامل دارد.

هرچند به ادعای بسیاری از مسافران خارجی و سفرکردگان به کشورهای خارجی، وضعیت نظافت شهری کلانشهرهای کشور در مقایسه با سایر کشورهای در حال توسعه در وضعیت مطلوبی قرار دارد، اما آیا این وضعیت مطلوب درباره مراکز دفع پسماندها نیز صادق است؟ بدون ‌ شک دفن بیش از ۷۰ درصد پسماندهای جمع ‌ آوری ‌ شده در سطح کشور به ‌ راحتی نشان ‌ دهنده این حقیقت تلخ است که شرایط در مراکز دفع پسماندهای کشور در وضعیت مطلوبی قرار نداشته و خروج گازهای گلخانه ‌ ای از مراکز دفن و ورود آنها به اتمسفر و همچنین ورود شیرابه به آب ‌ های سطحی و زیرزمینی به زخمی رونده و ساعتی مبدل شده که بدنه سلامتی و بهداشت نسل ‌ های آتی را هدف گرفته است.

به طورکلی آسیب شناسی شما از مدیریت پسماند در کشور چیست؟

همیشه پاسخ ‌ های زیادی به ‌ عنوان کارشناس بخش مدیریت پسماند از ذهن من عبور می ‌ کند، اما صادقانه اعتراف می ‌ کنم زمانی که هیجانات شخصی را کنار می ‌ گذارم و منطقی ‌ تر به موضوع مدیریت پسماندها در کشور نگاه می ‌ کنم، آسیب ‌ شناسی مدیریت پسماند را در ارائه راهکارها و راه ‌ حل ‌ ها بااهمیت ‌ تر می ‌ بینم. نیروی انسانی، عمر کوتاه مدیریتی، نبود پیمانکاران متخصص و عدم ‌ ارتباط صنعت و دانشگاه از مهم ‌ ترین آسیب ‌ های موجود در بخش مدیریت پسماندهای کشور است.

در این آسیب شناسی، نیروی انسانی از چه منظری قابل بررسی است؟

بدون ‌ شک اصلی ‌ ترین و مهم ‌ ترین مشکل مدیریت پسماند کشور را باید در بخش نیروی انسانی آن جست ‌ وجو کرد؛ چه در سطح مدیریتی، چه در سطح کارشناسی و حتی در سطح پیمانکاری و کارگری آن. فرآیند مدیریت پسماند فعلی و سال ‌ های گذشته کشور، مشابه اتاق عملی است که فرآیند جراحی را به ‌ جای یک پزشک متخصص برعهده یک مهندس مکانیک قرار داده ‌ اند. باوجود تحصیلات بالای مهندس مکانیک، خروجی عمل جراحی به ‌ راحتی قابل ‌ پیش ‌ بینی خواهد بود. بدون ‌ شک تصویب و اجرای ناگزیر و شفاف قانونی درباره بکارگیری و جذب نیروهای متخصص و حتی باتجربه و خبره در سطوح مدیریتی، کارشناسی و حتی پیمانکاری در بخش مدیریت پسماند، گره ‌ گشای برون ‌ رفت از وضعیت فعلی مدیریت پسماندها خواهد بود.

چگونه عمر کوتاه مدیریتی، از آسیب های مدیریت شهری شناخته می شود؟

با نگاهی ساده و گذرا به وضعیت مدیریت پسماندها در کشور می ‌ توان به این حقیقت اذعان کرد که 3 شهر اصفهان، شیراز و مشهد از بخش مدیریت پسماند با اختلافی فاحش از سایر شهرهای کشور جلوتر هستند. از نظر من، مهم ‌ ترین وجه مشترک این موفقیت نسبی را باید در دوام و عمر مدیریتی طولانی مدیران شهرداری ‌ ها و سازمان ‌ های مدیریت پسماند این ۳ شهر جست ‌ وجو کرد و نه در مسائل مالی و اقتصادی. برای مثال، در چند سال گذشته عمر متوسط مدیریت پسماند در کلانشهرهایی مهم همچون تهران و کرج گاهی کمتر از یک سال بوده است. براساس تجربه، حداقل زمان مناسب برای تسلط به امور و همچنین موفقیت یک مدیر (البته متخصص و خبره) در بخش مدیریت پسماندها در کشور ۳ سال است.

چگونه می توان تخصص پیمانکاران این بخش را ارتقا بخشید؟

در بسیاری از موارد دیده می ‌ شود که حضور پیمانکاران مطرح و تراز اول بین ‌ المللی در بخش مدیریت پسماندها در کشورهای حوزه خلیج ‌ فارس و حتی کشورهای همسایه شمال ‌ غرب و غرب، از سوی بسیاری از مدیران بخش محیط ‌ زیست و مدیریت پسماند، به ‌ عنوان از دست رفتن استقلال و خروج منابع از آن کشورها تلقی می ‌ شود. این در حالی است که با کمی تامل می ‌ توان به این حقیقت دست یافت که هرچند در ظاهر امر در آغاز امور تمامی حاکمیت مدیریت پسماند آن کشور به ‌ دست یک شرکت بین ‌ المللی سپرده می ‌ شود، اما در نهایت، برنده اصلی بازی، کشور میزبان است. در بیشتر موارد، یکی از مفاد این گونه قراردادها، آموزش بدون چون ‌ وچرای مدیران، کارشناسان و نیروهای کارگری بومی توسط شرکت بین ‌ المللی و آماده ‌ سازی آنها برای آینده است. موضوعی که پس از اتمام قرارداد و خروج احتمالی شرکت از آن کشور نمایان می ‌ شود. راه دوری نرویم، تجربه حضور شرکت ‌ های بین ‌ المللی در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی و حتی سدسازی باعث شده است تا این بخش ‌ ها درباره مسائل فنی، مدیریتی و نیروی انسانی و ایمنی (همچون HSE ) به ‌ عنوان پیشگامان کشور مطرح باشند. باتوجه به تجربه شخصی، می ‌ توانم بر این حقیقت تلخ تاکید کنم که در داخل کشور شرکت ‌ هایی از بخش خصوصی که بتوانند به ‌ تنهایی مدیریت جامع و یکپارچه پسماند را در شهرها و روستاها پیاده ‌ سازی کنند، وجود ندارند.

دلیل گسست ارتباط میان صنعت و دانشگاه به عنوان یکی از آسیب های حوزه پسماند چیست؟

باتوجه به ارتباط فعلی دانشگاه و صنعت (همچنین شهرداری ‌ ها) بدون شک در بخش مدیریت پسماندها نمی ‌ توان فارغ ‌ التحصیلان بخش دانشگاهی را به ‌ عنوان راه ‌ حل خروج از وضعیت فعلی تلقی کرد. در شرایطی که مدیریت پسماند کشور در ابتدایی ‌ ترین مراحل پیشرفت خود قرار دارد، تمرکز دانشگاه ‌ ها بر ارائه مقالات پژوهشی و ISI مطابق با پیشرفت ‌ های انجام ‌ گرفته در کشورهای صنعتی و توسعه ‌ یافته شکاف عمیقی را میان شهرداری ‌ ها و صنعت در یک ‌ سو و بخش دانشگاهی در بخش دیگر ایجاد کرده است؛ روندی که همچون قطب ‌ های همنام تنها به دفع یکدیگر منجر خواهد شد. بنابراین تغییر روند اولویت ‌ های پژوهشی در دانشگاه ‌ ها و تمرکز بر مسائل ساده، اما اجرایی و منطبق بر واقعیات موجود و همچنین حمایت بی ‌ دریغ بخش صنعت و شهرداری ‌ ها از دانشگاه ‌ ها را می ‌ توان به ‌ عنوان یکی از راه ‌ های برون ‌ رفت از وضعیت فعلی در نظر گرفت.

سخن پایانی

در مجموع، برخلاف گفته ‌ های مدیران بخش پسماند، تولید چندبرابری پسماند توسط مردم ایران از صحت علمی کافی برخوردار نیست. این ادعا در حالی مطرح می ‌ شود که مدیریت شهری ناکارآمد و تمایل مردم شهرهای کوچک و روستاها به مهاجرت به کلانشهرهایی چون تهران باعث شده تا تامین خدماتی همچون مدیریت پسماند، حمل ‌ ونقل عمومی و... به امری مشکل برای شهرداری ‌ ها تبدیل شود و توانایی مدیریتی جامع و صحیح در بخش پسماند را نداشته باشند. در آسیب ‌ شناسی مدیریت پسماند در ایران می ‌ توان به نیروی انسانی، عمر کوتاه مدیریتی، نبود پیمانکاران متخصص و عدم ‌ ارتباط صنعت و دانشگاه اشاره کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*