چرخه معیوب گردوغبار و تغییرات اقلیمی
ایران درگیر چرخهای معیوب میان تغییرات اقلیمی و گردوغبار است؛ خشکسالیهای پیدرپی، خشک شدن تالابها و کاهش پوشش گیاهی، زمینه را برای گسترش گردوغبارها فراهم کرده و این ذرات کوچک، با اختلال در تابش خورشید و تغییر چرخههای زیستی، شرایط اقلیمی کشور را وخیمتر میکند. کارشناسان هشدار میدهند که ادامه این روند محیطزیست و تنوع زیستی را تهدید میکند و همینطور امنیت غذایی، سلامت انسانها و زیرساختهای حیاتی کشور را نیز در معرض خطر قرار میدهد. صمت در گفتوگو با حمیدرضا رمضانی، کارشناس آب و خاک، به این موضوع پرداخته است که در ادامه میخوانید.

ارتباط میان گردوغبارها و تغییرات اقلیمی در سطح جهانی و منطقهای چیست و این پدیده چه پیامدهایی برای محیطزیست و جوامع انسانی بهدنبال دارد؟
پیش از پرداختن به علل تغییرات اقلیمی و پیوست آن پدیده گردوغبار، لازم است به این نکته اشاره شود که تغییرات اقلیمی اساسا از سوءمدیریت انسانی نشأت میگیرد؛ مسئلهای که تبعاتی سنگین و غیرقابلجبران بهدنبال دارد. ارتباط میان گردوغبار و تغییرات اقلیمی نیز پیچیدگیهای چندوجهی دارد. ریزگردها امروز به یک عارضه جهانی تبدیل شده و پرسش اصلی این است که از کجا میآید، به کجا میرود و چگونه بر شرایط آبوهوایی، زیستی و حتی شیمیایی خاک و دریاها اثر میگذارد.
براساس تحقیقات دانشمندان دانشگاه کلمبیا، ریزگردها از 2جنبه بر کیفیت نور خورشید تاثیر میگذارند؛ نخست با پراکندهسازی و جذب نور خورشید و دوم با تغییر مشخصههای نوری ابرها که نقش مهمی در تعیین وضعیت اقلیمی مناطق مختلف دارند. وجود عنصر آهن در ریزگردها باعث میشود مواد مغذی در اقیانوسها دچار نقصان شوند و ترکیب زیستی آنها تغییر کند. بهطور نمونه، تغییر میزان دیاکسیدکربن محلول در آب، رشد بیرویه جلبکها و تکثیر فیتوپلانکتونها را افزایش میدهد؛ پدیدهای که میتواند به مرگ گسترده آبزیان منجر شود.
در تاریخ زمینشناسی، ریزگردها همواره با تغییرات اقلیمی پیوند داشته است. بررسی هستههای یخی و رسوبات دریایی نشان میدهد که در دوران یخبندان، حجم ریزگردها بسیار بیشتر از امروز بوده است. با این حال، شرایط اقلیمی آن زمان موجب شد تاثیر آنها محدودتر باشد. تیم پژوهشی دانشگاه کلمبیا وضعیت ریزگردها را طی ۲۰ هزار سال گذشته بررسی کرده و هدف اصلی آن، ایجاد پایگاه دادهای جامع برای پیشبینی وضعیت ریزگردها و اثرات اقلیمی آنها در آینده بوده است.
این پایگاه داده، شاخصهای مربوط به ریزگرد و سوابق خاکی و دریایی را از آخرین عصر یخبندان، یعنی حدود ۱۳۰هزار سال پیش، بازنگری کرده است. شکلگیری چنین مجموعهای نیازمند کار گسترده، مقایسه و تجمیع دادهها با دیگر بانکهای علمی همچون پایگاه ملی آبوهوا (NCDC) یا پایگاه ژئوشیمی رسوبات دریایی (SedDB) است.
در این مسیر، نتایج ۴۵ سال پژوهش پروفسور جو پراسپرو و تیمش اهمیت ویژه دارد. او یکی از پیشگامان تحقیقات ریزگرد است و یافتههایش میتواند مبنای غنیتری برای پایگاههای داده و تحقیقات آینده فراهم کند. افزون بر این، پروژهای موسوم به «نقشه آلودگی» طراحی شده استکه با کمک آن نقاط حساس و آسیبپذیر اقیانوسها در برابر ریزگردها شناسایی میشوند تا اقدامات لازم برای کاهش اثرات آنها انجام گیرد.
بهاینترتیب، ریزگردها صرفا پدیدهای محلی یا منطقهای نیستند، بلکه یک بحران جهانی هستند که به تغییرات اقلیمی پیوند خوردهاند. از اختلال در تابش خورشید گرفته تا تغییر چرخههای زیستی اقیانوسها و تهدید تنوع زیستی، همگی نشان میدهد که این ذرات کوچک نقشی بزرگ در سرنوشت زمین دارند.
رابطه دوسویه میان گردوغبار و تغییرات اقلیمی در ایران چگونه عمل میکند؟
ارتباط میان ریزگردها و تغییر اقلیم پیچیده و چندوجهی است. از منظر علمی، فنی و آماری میتوان گفت که این دو پدیده نهتنها بر یکدیگر اثر میگذارند، بلکه در چرخهای بازخوردی، یکدیگر را تشدید میکنند. در ادامه، ابتدا به جنبههای فنی این رابطه پرداخته میشود و سپس خسارات ناشی از تغییرات اقلیمی در ایران مرور خواهد شد.
افزایش دما ناشی از تغییر اقلیم موجب تبخیر بیشتر و کاهش رطوبت خاک میشود. زمین خشک و بیرمق در برابر فرسایش بادی آسیبپذیرتر است و ذرات خاک بهسادگی در هوا پراکنده میشوند. کاهش بارندگی، بهویژه در غرب، جنوب غرب و شرق ایران، پوشش گیاهی را از بین برده و زمینه را برای شکلگیری کانونهای گردوغبار فراهم کرده است.
تشدید خشکسالیها از دیگر پیامدهای اقلیمی است که تالابهای ارزشمندی همچون هامون، هورالعظیم و گاوخونی را خشک کرده است. این تالابها که زمانی ذخایر آبی و منابع زیستی بودند، اکنون خود به کانونهای تولید غبار تبدیل شدهاند. از دست رفتن این تالابها نهتنها اکوسیستمهای محلی را نابود کرده، بلکه پایداری معیشت جوامع اطراف را نیز به خطر انداخته است.
ریزگردها نیز بهنوبه خود بر تغییر اقلیم اثرگذارند. این ذرات با پراکندهسازی و جذب نور خورشید و همچنین تغییر ویژگیهای نوری ابرها، توازن حرارتی زمین را بر هم میزنند. ترکیبات معدنی ریزگردها، بهویژه آهن، وقتی وارد اقیانوسها میشوند چرخه زیستی دریاها را تغییر میدهند. رشد بیرویه جلبکها و فیتوپلانکتونها یکی از پیامدهای این تغییر است که میتواند مرگ گسترده آبزیان را بهدنبال داشته باشد.
ایران از جمله کشورهایی است که در دهههای اخیر بیشترین آسیب را از تغییرات اقلیمی دیده است. خشکسالیهای پیاپی، کاهش منابع آبی، فرسایش خاک، از بین رفتن پوشش گیاهی و طوفانهای گردوغبار تنها بخشی از این خسارات است. مهاجرت اجباری جوامع محلی، کاهش کیفیت هوا، افزایش بیماریهای تنفسی و تهدید امنیت غذایی نیز از پیامدهای مستقیم این وضعیت است.
بهطورکل رابطه میان تغییر اقلیم و ریزگردها در ایران چرخهای معیوب ایجاد کرده است؛ تغییر اقلیم به افزایش ریزگرد دامن میزند و ریزگردها نیز شرایط اقلیمی را وخیمتر میکنند. ادامه این روند میتواند آینده محیطزیستی و اجتماعی کشور را با بحرانی جدی مواجه سازد.
تغییرات اقلیمی چه پیامدها و خساراتی برای ایران بههمراه دارد و کدام بخشها بیشترین آسیبپذیری را در برابر این بحران تجربه میکنند؟
تغییر اقلیم بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای قرن حاضر، همه ابعاد زندگی انسانی، محیطزیست، منابعطبیعی و توسعه پایدار کشورها را تحتالشعاع قرار داده است. ایران نیز بهدلیل شرایط جغرافیایی و اقلیمی خاص خود، جزو کشورهای بسیار آسیبپذیر در برابر این پدیده بهشمار میآید. براساس گزارشهای معتبر بینالمللی همچون بانک جهانی و برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP)، برآورد شده است که خسارات سالانه تغییر اقلیم در ایران چیزی بین ۵ تا ۷ میلیارد دلار است؛ رقمی که خود بسیار سنگین بهنظر میرسد. با این حال، اگر روند موجود ادامه یابد و سناریوهای شدید تحقق پیدا کند، این خسارات تا سال ۲۰۳۰ میتواند به بیش از ۲۰ میلیارد دلار در سال برسد؛ یعنی ضربهای سهمگین بر اقتصاد ملی، رفاه اجتماعی و امنیت زیستمحیطی کشور.
این خسارات، همانگونه که بررسیها نشان میدهد، بهصورت متوازن بر همه بخشها وارد نمیشود؛ بلکه برخی حوزهها نسبت به سایر بخشها آسیبپذیری بیشتری دارند و عمق فاجعه در آنها محسوستر است.
بخش کشاورزی یکی از بزرگترین قربانیان تغییر اقلیم در ایران است. بهدلیل تغییرات دما، کاهش بارندگی، افزایش تبخیر و تغییر الگوهای بارشی، بهرهوری زمینهای کشاورزی بهشدت کاهش یافته است. نابودی محصولات به علت خشکسالیهای مکرر، گرمای شدید و نیز وقوع سیلابهای ناگهانی در سالهای اخیر خسارات قابلتوجهی بر کشاورزان وارد کرده است.
از سوی دیگر، شور شدن خاک و کاهش کیفیت زمینهای زراعی، بهویژه در مناطق مرکزی و جنوب کشور، بهمعنای کاهش بازدهی در بلندمدت است. محصولات سنتی پرآببری همچون برنج و نیشکر در بسیاری از نقاط کشور دیگر توجیه اقتصادی و زیستمحیطی ندارند، اما همچنان کشت میشوند و فشار مضاعفی بر منابع آبی وارد میسازند. در چنین شرایطی، امنیت غذایی کشور نیز در معرض تهدید جدی قرار میگیرد؛ چراکه با کاهش تولید داخلی، نیاز به واردات بیشتر خواهد شد و این امر وابستگی خارجی را افزایش میدهد.
ایران سرزمینی نیمهخشک و خشک است و منابع آبی آن بهشدت محدود است. تغییر اقلیم باعث کاهش جریان رودخانهها، خشک شدن تالابها و افت شدید سطح آبهای زیرزمینی شده است. رودخانههای مهمی همچون زایندهرود و کارون در سالهای اخیر یا بهطورکامل خشک شدهاند یا با دبی بسیار اندک جریان دارند.
خشک شدن منابع سطحی مانند دریاچه ارومیه، تالاب هامون، هورالعظیم و گاوخونی، علاوه بر آسیب زیستمحیطی، پیامدهای اجتماعی و اقتصادی سنگینی نیز دارد. کشاورزی محلی نابود میشود، معیشت هزاران خانوار از بین میرود و کانونهای ریزگرد ایجاد میگردد. برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی نیز به فرونشست زمین در بسیاری از دشتها منجر شده که خود تهدیدی جدی برای زیرساختها و سکونتگاههای انسانی است.
تغییر اقلیم مستقیما بر سلامت انسانها نیز اثرگذار است. با افزایش دما، گرمازدگی بهویژه در مناطق جنوبی و مرکزی کشور افزایش یافته است. همچنین ریزگردها و گردوغبار ناشی از خشکسالیها و تخریب تالابها، بیماریهای تنفسی مانند آسم و برونشیت را تشدید کردهاند.
از سوی دیگر، تغییر در شرایط اقلیمی میتواند به گسترش بیماریهای واگیر نیز کمک کند. تغییر در زیستبوم پشهها و سایر ناقلان بیماری ممکن است شیوع بیماریهایی مانند سالک یا تب دنگی را افزایش دهد. در مجموع، بار هزینههای بهداشتی و درمانی ناشی از تغییر اقلیم، سالانه میلیاردها تومان بر دوش نظام سلامت کشور تحمیل میکند.
زیرساختهای عمرانی و شهری نیز از آسیب تغییر اقلیم در امان نیستند. افزایش سیلابهای ناگهانی، فرسایش خاک و رانش زمین بهطور مستقیم جادهها، پلها، سدها و تاسیسات حیاتی را تهدید میکند. تجربه سیلابهای گسترده سال ۱۳۹۸ نشان داد که چگونه یک رویداد اقلیمی میتواند میلیاردها دلار خسارت به اقتصاد ملی وارد کند.
از سوی دیگر، فرونشست زمین که نتیجه مستقیم برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی و خشکسالی است، بهتدریج شبکههای حملونقل، ساختمانها و حتی تاسیسات حیاتی همچون خطوط لوله نفت و گاز را در معرض خطر جدی قرار داده است.
برای کاهش اثرات تغییر اقلیم و مقابله با بحران ریزگرد در ایران، چه راهکارهای مدیریتی، فنی و منطقهای پیشنهاد میشود؟
برای مقابله با این بحران پیچیده و چندبعدی، مجموعهای از راهکارهای فنی، مدیریتی و سیاسی لازم است. این راهکارها باید به کاهش خسارات فعلی کمک کنند و همینطور کشور را برای آیندهای پایدارتر آماده سازد.
نخستین و اساسیترین گام، بازنگری در الگوی کشت و مصرف آب است. کشت محصولات پرآببر مانند برنج و نیشکر باید محدود به مناطق پرآب شود و در مناطق خشک و نیمهخشک جای خود را به محصولات مقاوم به کمآبی بدهد. توسعه آبیاریهای نوین مانند آبیاری قطرهای و زیرسطحی میتواند بهرهوری مصرف آب را افزایش دهد.
همچنین باید برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی متوقف شود. ادامه این روند نهتنها منابع آبی نسلهای آینده را نابود میکند، بلکه پدیده خطرناک فرونشست زمین را تشدید میسازد.
تالابها و مراتع بهعنوان فیلترهای طبیعی و سپرهای زیستمحیطی نقش مهمی در کنترل گردوغبار و تنظیم چرخه آب دارند. احیای تالابهای خشکشده همچون هامون و هورالعظیم، تنها با مدیریت داخلی ممکن نیست؛ بلکه نیازمند دیپلماسی آبی منطقهای برای مدیریت مشترک منابع آب با کشورهای همسایه است.
کاشت گیاهان مقاوم به خشکی مانند گز و تاغ برای تثبیت خاک در مناطق بیابانی و ایجاد بادشکنهای بیولوژیکی نیز میتواند از گسترش کانونهای ریزگرد جلوگیری کند.
بخش مهمی از ریزگردهای ایران، منشأ خارجی دارند و از کشورهایی مانند عراق، سوریه و عربستان وارد میشوند. بنابراین، همکاری منطقهای برای مهار کانونهای خارجی گردوغبار ضروری است. ایران میتواند با مشارکت در پروژههای بینالمللی و استفاده از سازکارهایی مانند کنوانسیون مقابله با بیابانزایی (UNCCD)، راهکارهای مشترک برای کنترل گردوغبار طراحی کند.
یکی از ابزارهای کلیدی در مدیریت بحران اقلیمی، بهرهگیری از فناوریهای نوین است. مدلسازیهای اقلیمی و استفاده از دادههای ماهوارهای، امکان پیشبینی دقیقتر وقوع ریزگردها و تغییرات جوی را فراهم میسازد. توسعه سامانههای هشدار سریع گردوغبار میتواند به مدیریت بهتر بحران و کاهش خسارات انسانی و اقتصادی کمک کند.
ایران اگرچه سهم کوچکی در انتشار جهانی گازهای گلخانهای دارد، اما خود یکی از کشورهای آسیبپذیر در برابر اثرات آن است. توسعه انرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشیدی و بادی، بهینهسازی مصرف سوخت در بخشهای حملونقل و صنعت و حرکت بهسمت کربنزدایی از فرآیندهای صنعتی میتواند هم به کاهش انتشار گازها کمک کند و هم وابستگی کشور به سوختهای فسیلی را کاهش دهد.
هیچ راهکاری بدون مشارکت مردم، بهنتیجه نمیرسد. آموزش عمومی درباره تغییر اقلیم، روشهای سازگاری و لزوم صرفهجویی در مصرف منابع حیاتی همچون آب، باید به یک سیاست جدی و مستمر تبدیل شود. افزایش تابآوری اجتماعی از طریق توانمندسازی جوامع محلی، آموزش کشاورزان و ارتقای ظرفیتهای مدیریت بحران، از ارکان حیاتی مقابله با این تهدید است.
سخن پایانی
بحران گردوغبار و تغییرات اقلیمی در ایران، چالشی چندوجهی و پیچیده است که تنها با راهکارهای یکجانبه قابلحل نیست. این پدیده، هم محیطزیست و منابعطبیعی کشور را تهدید میکند و هم معیشت، سلامت و امنیت غذایی مردم را با خطر جدی مواجه ساخته است. تجربه سالهای اخیر نشان داده است که ادامه روند فعلی، ایران را درگیر چرخهای معیوب و فزاینده خواهد کرد؛ چرخهای که خشکسالی و کاهش پوشش گیاهی، گردوغبارها را افزایش میدهد و گردوغبارها خود شرایط اقلیمی را وخیمتر میکند.