لزوم تحول در نظام بهرهبرداری
با وقوع هر شرایط بحرانی در هر کشوری امنیت غذایی در کنار امنیت جانی بیش از گذشته اهمیت مییابد. باتوجه به اینکه شرایط جنگی خود به خود شرایطی بحرانیتر و پراهمیتتر از سایر مواقع تلقی میشود، حفظ امنیت غذایی جامعه در چنین شرایطی بسیار سختتر و مهمتر از سایر زمانها است. گرچه ما نیز در کشور خود تجربههای حضور در شرایط جنگی متفاوتی از جمله ۸سال جنگ تحمیلی با عراق را داشتهایم، اما وقوع جنگ ۱۲روزه در کشور بهدنبال حمله نظامی اسرائیل به ایران، بار دیگر بر اهمیت حفظ امنیت غذایی و تولید محصولات کشاورزی در کشور تاکید کرد. بر همین اساس در این گزارش از صمت به بررسی اهمیت و شرایط تولید و کشاورزی در شرایط جنگی پرداختهایم که در ادامه میخوانید.

کمترین بهرهوری نهاده آب در تولید بخش کشاورزی است
عبدالمجید شیخی، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد کشاورزی در گفتوگو با صمت گفت: درباره حفظ امنیت ملی و بهطورویژه امنیت غذایی همیشه در بین گزینههای مختلف محتملالوقوع باید بدترین گزینه ممکن را در کنار دیگر گزینهها در نظر داشت و به پرخطرترین (ریسک) توجه کرد، چراکه ناامنی غذایی هزینه بسیار سنگین و معضل بسیار بزرگی برای جوامع بهحساب آمده و بیتوجهی به آن غیر معقول است، بنابراین برای کشوری در موقعیت جغرافیای سیاسی و امنیتی ما و محوریت مقاومت در برابر پلیدترین دشمن بشریت یعنی امریکا و اسرائیل حتی در شرایطی که احتمال جنگ هم وجود ندارد، باید بدترین شرایط را مدنظر قرار داد و برنامه تامین غذایی را تنظیم کرد.
اهمیت آثار یک حادثه
وی با بیان اینکه همیشه آثار یک حادثه اهمیت دارد، ادامه داد: امنیت غذایی مرتبط با حیات جامعه است و بدترین مسئله برای کشوری که عمده مواد غذایی موردنیاز جامعه خود را وارد میکند، این است که مرزهایش یا راههای مواصلاتی و مبادلاتیاش، بهدلیل شرایط بحرانی یا جنگ بسته شود یا در معرض خطر قرار گیرد. باتوجه به اینکه بخشی از سبد غذایی مردم کشور ما بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم مانند نهادههای کشاورزی و دامی وارد میشود، بنابراین باید بر کمیت و کیفیت مواد غذایی توجه داشته و همواره بدترین گزینه را برای امنیت غذایی در محاسبات خود در نظر داشته باشیم.
توجه به اصول آمایش سرزمین امنیت غذایی
شیخی افزود: بنابراین در شرایط جنگی باید اصول آمایش سرزمین امنیت غذایی را رعایت کرد. از جمله برخی از این اصول اهتمام به تولید بیشتر غذا هم در سطح و مقیاس، رعایت اولویت در تولید محصولات ضروری، وجوب دستوری کردن الگوی کشت، اصل خطر کردن در برابر تعرض دشمن، تقویت بهرهبرداران بخش کشاورزی و صنایع تبدیلی، عدمتمرکز و پراکندگی مکانهای تولید غذا و ذخیرهسازی در سطح کشور و تمرکززدایی از آن، ذخیرهسازی مطمئن مواد غذایی در شرایط نوسان شدید و غیرمترقبه از مواردی است که باید در شرایط بحرانی و نیمهبحرانی برای جلوگیری از کمبود غذایی در نظر داشت.
پدیدهای به نام فصلی بودن محصولات کشاورزی
این استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد کشاورزی بااشاره به محدودیت زمانی تولید برخی محصولات کشاورزی گفت: محصولات کشاورزی خود به خود دچار پدیدهای به نام فصلی بودن هستند. بهبیان دیگر، چگالی و توزیع فراوانی زمان تولید و برداشت آنها نامنظم و فصلی است. برای مثال درباره گندم، چگالی تولید ناهموار و در مقابل، چگالی مصرف یکسان دارد. اگر آن را به مانند یک نموداری مدنظر داشته باشیم، در تابستان عرضه آن در قله نمودار قرار گرفته و در ماههای زمستان و سرد، حفره افت عرضه در مقابل تقاضا اتفاق میافتد. در عوض تقاضا، توزیع و مصرف آن و محصولات مشابه آن، که جزء قوت غالب جامعه هستند، توزیع یکنواختی دارند. بنابراین شرایط ایجاب میکند به موضوع ذخیرهسازی بیش از پیش اهمیت دهیم.
وی ادامه داد: زمانی که ما بخشی از نیاز غذایی خود را از خارج از کشور وارد میکنیم، باید توجه داشته باشیم که فرآیند واردات آن به کشور حداقل به مدت زمان ۴۵روزه نیاز دارد، بنابراین برای اینکه عرضه را با توزیع و تقاضا یکسان کنیم، باید ظرفیتهای ذخیرهسازی و نقاط سفارش ما متناسب و بهاندازه باشد و همچنین عرضه و تولید داخلی نیز بهشکلی تنظیم شود که در مدت زمان برداشت محصول، اقدام به واردات آن نکنیم.
این استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد کشاورزی افزود: همچنین شرایط عرضه کشورهای صادرکننده را نیز باید مدنظر قرار دهیم، چراکه آنها نیز ممکن است شرایط و محدودیت فصلی برای کاشت محصول داشته باشند. از طرف دیگر، ممکن است که سفارش ما به آنها در فصلی غیر از فصل برداشت باشد که در این صورت باید هزینه نگهداری و ذخیرهسازی آنها را نیز پرداخت کنیم که این موجب افزایش هزینههای تمامشده ما خواهد بود.
بهاعتقاد وی؛ برای حفظ روند عرضه و تقاضا و متناسبسازی چگالی آن در کشور باید یک الگوی تولید توزیع و ذخیرهسازی و مصرف برای تمام محصولات اساسی طراحی کنیم تا به این ترتیب در شرایط غیرعادی دچار هیچ خللی در برنامه امنیت غذایی نشویم.
توجه به اهمیت خودکفایی کشور در محصولات غذایی
شیخی در ادامه بااشاره به اهمیت خودکفایی کشور در محصولات غذایی و بهویژه محصولات راهبردی (استراتژیک) گفت: افزایش بهرهوری و پیادهسازی الگوی کشت در نظام تولید در نقطه شروع مستلزم توجه به پیادهسازی الگوی آب است. در کشور ما کمترین بهرهوری نهاده آب در تولید بخش کشاورزی وجود داشته و بخش اعظمی از آب کشاورزی ما یا هدر رفته یا تبخیر میشود. بنابراین نیاز است که روشهای کشت را اصلاح و نسبت به یکپارچهسازی اراضی حتی بهصورت مجازی اقدام کنیم. متاسفانه باوجود اینکه سالهاست مسئله پیادهسازی طرح جامع آبخوانداری و آبخیزداری در سیاستهای کلی کشور آمده، اما تا به امروز به آن توجه لازم نشده است.
۹۰میلیون هکتار از اراضی کشور نیازمند طرحهای آبخوانداری
وی افزود: حدود ۹۰میلیون هکتار از اراضی کشور ما، نیازمند این طرحها هستند که هنوز اجرا نشده است. از طرف دیگر، شرایط آب و هوایی کشور نیز بهگونهای تغییر یافته است که دچار کمبارشی هستیم و حتی اگر بارشی هم انجام گیرد، در مدت زمان کم و با حجم زیاد است که منجر به سیل و بحران میشود. بنابراین در چنین شرایطی، نیازمند توجه به این طرحها هستیم تا این بارش عظیم به مخازن زیرزمینی هدایت شده و از تبدیل آن به سیل جلوگیری شود. در ادامه این آبها را میتوان به مناطق خشک و بهسمت سدهای ذخیرهسازی آب هدایت کرد.
این استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد کشاورزی گفت: از طرف دیگر، باید با اقداماتی در نظام بهرهبرداری سنتی تحولاتی ایجاد کنیم که نیاز به توضیح بیشتر در مجال بهتری دارد، بهویژه باید در تجمیع اراضی دنبال خلق تشکلهای تعاونی مقیاسبزرگ باشیم.
تجربه جنگ ۱۲روزه و ظرفیتهای کشاورزی ایران برای عبور از بحران
ظرفیتهای اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی کشور برای پیشگیری از بروز و عبور از بحرانهای شدید مانند جنگ، قابلقبول است؛ مدیریت جهادگونه در «۱۲روز جنگ» نشان داد؛ شبکه و زنجیره تولید و تامین کشاورزی ایران در مهار و عبور از بحران، توانمند است.
بهگزارش ایانا، برپایه مطالعات انجامشده در موسسه پژوهشهای برنامهریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی وزارت جهاد کشاورزی، در حافظه تاریخی ایرانیان، تجربههایی مانند قحطی بزرگ سالهای ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ خورشیدی یا دشواریهای معیشتی دهه ۱۳۶۰، بهعنوان دورههایی از رنج عمومی و کمبودهای گسترده ثبت شدهاند. در آن مقاطع، کشور با بحرانهای عمیقی در تامین غذا، دارو و کالاهای اساسی مواجه بود، اما پرسش مهم این است که آیا در شرایط کنونی، باوجود فشارهای اقتصادی، خطر تکرار آن روزهای سیاه وجود دارد؟
براساس تحلیلهای کارشناسان و شواهد موجود، پاسخ این پرسش منفی است. تفاوتهای بنیادین ساختاری، فنی و اجتماعی میان گذشته و امروز، ایران را از نظر توان تابآوری در برابر بحرانهای غذایی و معیشتی در موقعیتی کاملا متفاوت قرار داده است.
تحولات تولید و زیرساخت
مهمترین تفاوت امروز با گذشته، افزایش قابلتوجه ظرفیت تولید در داخل کشور است. در حوزه کشاورزی، فناوریهای نوین، توسعه کشتهای گلخانهای، اصلاح نژاد دام و ارتقای بهرهوری منابع، سبب شدهاند تا ایران توان تولید بسیاری از کالاهای اساسی را در داخل داشته باشد. در بخش صنعت غذا نیز، زنجیرههای تولید، فرآوری و بستهبندی بهگونهای گسترده شده که تنوع و حجم محصولات نسبت به دهههای پیشین افزایش قابلتوجهی یافته است.
این توان تولید بهشکل موثری با زیرساختهای ذخیرهسازی و لجستیک پیوند خورده است. انبارهای راهبردی در استانهای مختلف، مراکز توزیع پیشرفته، سامانههای پیشبینی و برنامهریزی و تجربههای متراکم مدیریت بحران، همگی باعث میشوند کشور حتی در شرایط غیرعادی، امکان تامین نیازهای پایه را داشته باشد. در گذشته، نبود این زیرساختها یکی از دلایل اصلی بروز قحطی و کمبودهای طولانیمدت بود.
فناوری و مشارکت اجتماعی
امروز ایران نهتنها از نظر فنی و زیرساختی پیشرفتهتر شده، بلکه جامعه نیز از نظر ظرفیت سازمانیابی مردمی، در جایگاه بالاتری قرار دارد. رسانهها، شبکههای اجتماعی و ابزارهای ارتباطی دیجیتال، امکان دریافت و انتشار سریع اطلاعات را فراهم کردهاند. این ارتباطات موثر کمک میکنند که هشدارها و نیازها در کوتاهترین زمان بهگوش مسئولان، داوطلبان و شبکههای کمکرسانی برسد.
از سوی دیگر، ساختارهای مردمی مانند گروههای جهادی، خیریهها، نهادهای محلهمحور و شبکههای امداد داوطلبانه، نقش مهمی در پاسخ سریع به بحرانهای محلی ایفا کرده و در رویدادهایی مانند سیل، زلزله یا افزایش نرخ کالاها، مردم بهسرعت اقدام به سازماندهی، جمعآوری کمک و پشتیبانی از خانوادههای آسیبدیده میکنند. این سطح از همبستگی و آمادگی اجتماعی در دهههای گذشته کمتر وجود داشت.
تجربههای اخیر نشان دادهاند که حتی در شرایط تحریم، همهگیری کرونا یا فشارهای تورمی، هیچ منطقهای در کشور دچار کمبود مطلق یا رهاشدگی کامل نشده است. اگرچه نارضایتی از قیمتها و توزیع وجود دارد، اما زیرساختهای اجتماعی و فنی مانع از آن شدهاند که بحرانی شبیه به قحطی تاریخی شکل بگیرد.
درسهایی از جهان امروز
مشاهدات جهانی نیز این تحلیل را تقویت میکند؛ کشورهایی مانند یمن، سوریه، فلسطین (غزه) یا حتی اوکراین، باوجود تحمل جنگ، محاصره و تحریم، تاکنون با قحطی مطلق مواجه نشدهاند. در این مناطق، نقش مردم، نهادهای بینالمللی، سامانههای کمکرسانی و فناوریهای ارتباطی باعث شده است که گرچه بحران وجود دارد، اما گرسنگی فراگیر و ساختاری مانند آنچه در قرنهای گذشته رخ میداد، دیگر دیده نشود.
اگر در مناطق جنگزده با زیرساختهایی ویرانشده نیز، امکان تامین حداقلی منابع وجود دارد، در کشوری مانند ایران که دارای ظرفیتهای بومی گسترده، منابع انسانی متخصص و شبکههای اجتماعی قدرتمند است، نگرانی از بازگشت به قحطیهای تاریخی، پایه منطقی ندارد.
قحطیها تکرار نمیشوند
باوجود مشکلات اقتصادی و فشارهای معیشتی، امروز ایران در موقعیتی نیست که خطر قحطیهای گذشته را تجربه کند. البته این بدان معنا نیست که همهچیز مطلوب و بینقص است؛ بلکه بهمعنای آن است که با استفاده صحیح از ظرفیتهای موجود، میتوان از بروز بحرانهای شدید پیشگیری کرد.
آنچه اهمیت دارد، حفظ آرامش عمومی، تقویت اعتماد اجتماعی، مدیریت منصفانه منابع و جلوگیری از احتکار و شایعهپراکنی است. اگر نظام توزیع کارآمد باشد و مردم به سهم خود دسترسی عادلانه داشته باشند، هیچ خانوادهای در کشور بدون نان و غذا نخواهد ماند. قحطی تاریخی در ایران، دیگر امکان تکرار ندارد، مگر آنکه خود با تصمیمهای غلط، زمینهاش را فراهم کنیم.
سخن پایانی
بهادعای کارشناسان،باوجود ظرفیتهای کشاورزی موجود در کشور، این صنعت آنطور که باید، دیده نشده است. از طرف دیگر، باتوجه به اینکه بهاعتقاد کارشناسان جنگ آینده، جنگ بر سر آب و غذا است، ایران باید با تکیه بر تولید داخلی، امنیت غذایی خود را تضمین کند و بانظر به ظرفیتهای فراوان کشاورزی موجود در کشور، این بخش میتواند بهعنوان مهره اصلی در چرخه اقتصاد و راه نجات اقتصاد کشور باشد، مشروط بر اینکه چالشهای موجود در آن رفع شده و عزم جدی برای تکیه بر تولید داخلی بهمنظور تامین و تضمین امنیت غذایی و بهرهمندی از آن در راستای تولید محصولات کشاورزی صادراتمحور به کار گرفته و تقویت شود.