طبقه کارگر و هشدار نارنجی گردوغبار
گردوغبار نفس تهران و البرز را بهشماره انداخته و تنگینفس را پیش از همه، به جان کارگران انداخته است. در حالی که بحث بر سر تعطیلی ادارات در فضای رسمی جریان دارد و دستگاههای اجرایی در رفتوبرگشت موافقت و مخالفت هستند، بسیاری از کارگران خوب میدانند که این تعطیلی، به محیط کار آنها نخواهد رسید. کارگران شهرداری، ساختمان، صنعت و خدمات، سالهاست که با بیثباتی شغلی خو گرفتهاند؛ ناامنی که گاه در سایه قانون و گاه در پوشش عرف، امکان برخورداری از ابتداییترین حمایتها، چون توقف کار در روزهای بحرانی را از آنها گرفته است. صمت در همین زمینه، با محمدرضا جعفری، پژوهشگر توسعه و محیطزیست گفتوگویی داشته است که در ادامه میخوانید.

ابعاد و تاثیرات پدیده گردوغبار را در ایران را چه میدانید؟
آنچه در عکسهای خاکگرفته و محو از اهواز، آبادان و خرمشهر بر صفحات رسانهها نقش میبست، حالا تجربهزیسته نهتنها تهرانیها، که بیشتر مناطق کشور شده است. خشکیدگی سرزمین حالا وسعتی پهنه به پهنه ایران دارد. تغییرات اکولوژیکی و از بین رفتن اکوسیستمها و از ریخت افتادن زیست طبیعی چهرهای آشنا در سرتاسر ایران است. 4دهه توسعه ناموزون و نامتوازن یا همان بهرهبرداری حداکثری و غیرصیانتی و مخرب از زمین، آب و منابعطبیعی خود را اکنون در چهرههای خاکگرفته شهرها نشان داده است. خشکیدن تالابها، رودها و سفرههای زیرزمینی پیش از اینها رخ داده بود. اینها همه کانونهای نوظهور گردوغبار است. تغییر اقلیم با کاهش بارندگی، ازدیاد تبخیر آب و افزایش وزش بادهای شدید بر وخامت وضعیت افزوده است. مشاهده اطراف بیشتر شهرها و کلانشهرهای کشور، نشان از آن نوع کشاورزی دارد که با کاستن از منابع زیرزمینی آب و افزودن بر عمق چاهها، به از بین رفتن رطوبت خاک انجامیده است. آن کشاورزی که سرانجامی جز بیابانزایی نداشته است. این مسئله بههمراه از بین رفتن پوششهای گیاهی و خاک نرم تالابهای خشکشده مانند تالاب صالحیه، با وزش باد نرمی حتی بهآسانی به برخاستن خاک و در نوردیدن پهنهها منجر میشود. وضعیتی که باتوجه به کانونهای استانی و فرااستانی ایجاد گردوغبار، بهاحتمال زیاد تهران را تا پایان تابستان درگیر خواهد کرد. ساختار حکمرانی منفعل و مدیریت باری به هر جهت که غرق در فساد و ناکارآمدی و بروکراسی تو در تو است، نشان داده، توانایی مقابله با این مسئله و با وضعیتهای بحرانی اینچنینی را ندارد و به طریق اولی، ناتوان از تغییر مسیر سیاستگذاری کلان در امر توسعه است؛ خوزستان، نمونهای زنده و حاضر است.
در مواجهه با این پدیده، چه توصیهها و اقدامات فوری برای حفظ سلامت عمومی ارائه شده و این اقدامات تا چه اندازه کافی است؟
هشدار نارنجی که از سوی اداره هواشناسی تهران درباره خیزش خاک صادر شده است، افراد مبتلا به بیماریهای قلبی، ریوی و آسم، سالمندان و کودکان را از هرگونه فعالیت فیزیکی، سنگین و طولانیمدت در خارج از منزل منع میکند. در کنار این، باید برای پیشگیری از ورود گردوغبار به داخل ساختمان، درها و پنجرهها و منافذ بسته شود. مصرف لبنیات، میوه و سبزیجات تازه برای دفع سموم از بدن نیز توصیه میشود. علاوه بر این در نشست اضطراری بررسی بحران گردوغبار در تهران بر راهکارهای کوتاهمدت مانند اطلاعرسانی فوری به شهروندان، تقویت نظام هشدار سریع، محدودیت فعالیت در فضای باز در شرایط ناسالم تاکید شده است؛ این یعنی خودمراقبتی و پایش فردی وضعیت بهلحاظ خودداری از مواجهه مستقیم با گردوغبار. در واقع امر، در شرایط کنونی که پدیده گردوغبار سلامت انسانّها را بهمخاطره انداخته است، مانند تمامی وضعیتهای بحرانی دیگر، مردم به خود وانهاده شدهاند تا شرایط را برای خود قابلزیست کنند. گرما و افزایش دما بیش از نرمال جهانی در اثر پدیده گرمایش زمین، آلودگی هوا ناشی از فعالیتهای نظارتنشده صنعتی ـ نفتی و خودروها، تورم و بیکاری و سرکوب اجتماعی و سیاسی، پیش از این از کیفیت زیست و تابآوری ساختاری در مقابل پدیدههای نامترقبه کاسته است.
پیامدهای محیطزیستی و سلامت گردوغبار بر کارگران چیست و چه نابرابریهایی در این زمینه وجود دارد؟
گردوغبار پدیدهای است که زیست روزمره و ابتداییترین نیاز بشری، یعنی تنفس هوا را متاثر میکند. گسترش بیماریهای قلبی و مهمتر از همه، تنفسی اولین پیامد گردوغبار است؛ بهویژه برای ریههایی که از قبل بهخاطر آلودگیهای شیمیایی هوا آسیبپذیر شدهاند. این وضعیت برای طبقه کارگر شدت بیشتری دارد، بهویژه کارگران یدی، کارگران فضای باز، کشاورزان، رانندگان و کارگران ساختمانی و صنعتی. کارگران و فرودستان، قربانیان خط مقدم بحران محیطزیستی هستند. این طبقات معمولا در مناطقی زندگی یا کار میکنند که بیشترین آلودگی را دارد و کمترین دسترسی به امکانات درمانی و حفاظتی (مانند ماسکهای استاندارد یا تهویه مناسب) را دارند. این مسئله بهعنوان «تبعیض محیطزیستی» شناخته میشود. از سوی دیگر، فعالیتهای کاری این افراد در محیطهای باز و در مکانهایی است که امکان و توانایی ایزوله شدن را ندارند. فعالیت بدنی مداوم و سنگین، جزئی از روند کارشان است و بهدلیل مسائل مختلف اقتصادی و فقدان حمایتهای قانونی، مجبور به ادامه کار خود در شرایط بحرانی هستند؛ شرایطی که منجر به بیماری، آسیبدیدگی و ازکارفتادگی یا بازنشستگی پیش از موعد میشود.
در کنار تجارب واقعی، تحقیقات مختلف زمینهها و پیامدهای مخرب بر جسم و روان کارگران در اثر پدیدههای جوی و اقلیمی را بررسی کردهاند. سازمان بینالمللی کار در تحقیقی با عنوان «آلودگی در محیط کار و شرایط کار شایسته» در سال ۲۰۲۳ گفته بود؛ بیش از ۱.۲میلیارد کارگر در سراسر جهان شامل کارگران فضای باز مانند کشاورزان، معدنکاران، رانندگان و کارگران شهری در محیطهای شغلی آلوده به ذرات معلق، دود یا گازهای خطرناک فعالیت میکنند و بیش از سایر گروهها در معرض خطرات ناشی از آلودگی هوا قرار دارند. از دید این گزارش، آلودگی هوا یکی از علل اصلی ناتوانی جسمی و کاهش بهرهوری در محیط کار است، بنابراین نیاز به پیشبینی و اجرای سیاستهای حمایتی برای تعطیلی یا محافظت از نیروی کار در شرایط آلودگی شدید، ضروری است.
در مطالعهای دیگر، نهاد معتبر سازمان بهداشت جهانی در گزارش خود تحتعنوان «آلودگی هوا و سلامت» در سال ۲۰۲۱ بیان میکند؛ سالانه حدود ۷ میلیون مرگ زودرس در جهان ناشی از آلودگی هوا و ذرات معلق ۲.۵ و ۱۰ میکرون است. افراد کمدرآمد و کسانی که در مشاغل یدی یا فضای باز فعالیت میکنند، در معرض بالاترین میزان این آلودگیها هستند و گردوغبار، بهعنوان بخش مهمی از آلودگی هوا، باعث تشدید بیماریهای قلبی، ریوی و افزایش سکته مغزی میشود. سازمان جهانی بهداشت هشدار میدهد که نابرابریهای محیطزیستی موجب آسیبپذیری بیشتر کارگران در برابر بیماریهای ناشی از آلودگی هوا میشود.
پژوهشی به نام «دیدگاههای بهداشت محیط: مسائل اخلاقی در حفاظت از کارگران کشاورزی»، در سال ۲۰۱۷ نشان داده است؛ گردوغبارهای ناشی از فرسایش خاک و فعالیتهای کشاورزی در مناطق خشک، تهدیدی جدی برای سلامت کارگران کشاورزی است و کمبود تجهیزات حفاظتی، عدمدسترسی به مراقبتهای درمانی و نابرابری در اجرای قوانین، این گروه را آسیبپذیرتر میکند. برخی کارگران حتی بدون آگاهی از خطرات، در محیطهای پرگردوغبار به کار ادامه میدهند. در گزارشی که ذکر کردم، نویسنده خواستار مداخله دولتها برای ایجاد قوانین حفاظتی و آموزش ایمنی برای کارگران در معرض خطر شده است.
وضعیت بازار کار ایران در مواجهه با بحرانهای زیستمحیطی چگونه است و چه موانع ساختاری و اقتصادی بر سر راه حمایت از کارگران وجود دارد؟
در ایران پیشبینی تعطیلی کار در کشور خوشبینانه نیست. آمار بازار کار در کشور نشان میدهد حدود ۲۳ تا ۲۶ میلیون نفر شاغل در سراسر کشور وجود دارند که حدود نیمی از این جمعیت شاغل در بخش خدمات و نزدیک به نیم دیگر در بخش صنعت و کشاورزی مشغول بهکارند. ۸۵ درصد این جمعیت برای بخش خصوصی و غیردولتی کار میکنند. در این بین در حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد در بخش غیررسمی اقتصاد فعالیت دارند و فاقد بیمههای تامیناجتماعی هستند.
تنها ۵۵درصد از جمعیت شاغل بخش صنعت و ۳۶درصد از جمعیت شاغل بخش کشاورزی در بخش رسمی فعالیت داشتهاند. ۸۵ درصد مشاغل میان تکنسینها، اپراتورها، کارگران ساده و ماهر و رانندگان تقسیم میشود.
همچنین، بررسیها نشان میدهد ۶۶ درصد افراد شاغل بیش از حداکثر ساعات کار قانونی در هفتـه، ۴۴ سـاعت، کار کردهاند. این شاخص که یکی از نماگرهای شرایط کار بهینه است، نشان میدهد در کشور بخش بزرگی از شاغلان بیشتر از استاندارد کار میکنند. تنها ۸ درصد از بیکارشدگان موفق به دریافت بیمه بیکاری شدهاند. شاید از همه مهمتر اینکه، بیش از ۹۵درصد قرارداد کارگران، قرارداد موقت است. یعنی طبقه کارگر ایران با بیثباتی کاری، فقدان امنیت شغلی و نابرخورداری از همان حداقلهای قانونی نیز دستوپنجه نرم میکند. در این اوضاع، اعمال محدودیت ساعات کار، توقف فعالیت در محیط باز و آلوده و در نهایت تعطیلی کارگاه و کارخانه، باتوجه به سابقه موجود بهویژه در خوزستان، موردانتظار نیست. در صورت اعمال این موارد هم، مانند مثال نزدیک در جنگ ۱۲روزه، تعطیلی کارگاه و محل کار بهضرر کارگر با کاهش دستمزد و مرخصی اجباری همراه میشود. طبقه سرمایهدار و کارفرما همواره سود خود را بر شرایط کاری و سلامتی کارگر ارجح میداند و نیروی کار بنا به قانون بقا و الزام اقتصاد زیستی ـ معیشتی ناچار از تن دادن به کار تحت هر شرایطی است.
از سوی دیگر، تعطیلیهای مقطعی، بخش اداری و دولتی را هدف میگیرد و به دلایل ساختاری و قانونی، از شرایط کاری اکثریت کارگران چشم میپوشد. کار و قانون تامیناجتماعی یا درباره این موارد بحرانی سکوت کردهاند یا ابزارها و اراده لازم برای تامین منافع کارگران را ندارند. هرچه باشد، طبقه حاکم و سرمایهدار جدید در ایران پساانقلابی بهلحاظ جمعیتی و منافع، همپوشانی بالایی دارند.
در این شرایط، ساختار اقتصاد سیاسی حاکم، امکان فعالیتهای مستقل کارگری را از پیش سلب کرده است. کمیته حفاظت فنی که باید با حضور نماینده کارگران در کارگاهها برای نظارت بر اجرای آییننامه ایمنی و بهداشت محیط کار تشکیل شود، یا وجود ندارد یا صوری است و در واقعیت بیاختیار. الزام کارفرما و پیمانکاران به رعایت معیارهای الزامی شرایط کار و انجام تغییرات متناسب با پدیدههای جوی و حاد بهمنظور افزایش رفاه و تابآوری، جایی در مناسبات کار در ایران ندارد.
از سوی دیگر، روند رو به رشد فقر نسبی و مطلق، افزایش تورم و فاصله معنادار حداقل حقوق با سبد کالای خانوار و خط فقر در کاهش کیفیت زندگی (در سال ۱۴۰۲ حداقل حقوق تنها بهمیزان ۲۷درصد افزایش یافت، در حالی که تورم در کالاهای اساسی ۷۲درصد و نرخ تورم اعلامشده از سوی بانک مرکزی ۴۷درصد بوده است)، باعث میشود که کارگران روزمزد و افراد موسوم به خویشفرما و شاغل در بخشهای غیررسمی اقتصاد همچنان به فعالیت کاری و اقتصادی خود ادامه دهند. نشانی از بهبود اوضاع دیده نمیشود. تغییر اقلیم جهانی، روندهای ویرانگر اقتصاد سیاسی حاکم را در هر دو بخش اقتصادی و بومشناختی شدت بخشیده است. همه این موارد، آسیبپذیری بخش بزرگی از جامعه، طبقه کارگر و فرودستانی را بههمراه خواهد داشت که نه از حمایت قانون برخوردار هستند و نه از توان اقتصادی بالا برای محافظت از خود. هشدارهای نارنجی راه به وضعیت خطر میبرد؛ وضعیتی بازگشتناپذیر برای سرزمین ایران.
سخن پایانی
در شرایطی که بحران گردوغبار نهتنها سلامت عمومی، بلکه زیست و معیشت طبقه کارگر را بهشدت تهدید میکند، ضرورت دارد تا سیاستگذاری بهجای برخورد منفعلانه و کوتاهمدت، با اتخاذ رویکردی جامع، حمایتهای قانونی، اقتصادی و بهداشتی لازم را برای کارگران فراهم آورد. تنها باتوجه به نابرابریهای محیطزیستی و اقتصادی و تضمین امنیت شغلی و سلامت کارگران، میتوان از پیامدهای مخرب این بحران بر جامعه کاست و مسیر پایدارتری را رقم زد.