فرمان اقتصاد در دست رسانه
قدرت رسانه و خبر در دگرگونی وضعیت اقتصادها غیرقابلانکار است و این مسئله در سالهای اخیر در ایران با انتشار اخباری سیاسی محسوستر بوده است. البته براساس آنچه کارشناسان میگویند این امر مختص اقتصاد ایران نیست و جهان مدرن چنین وضعیتی را پدید آورده است. با این حال باید دید این تاثیرگذاری رسانه و اخبار بر اقتصاد تا چه میزان است؟ این پرسشی است که کارشناسان در پاسخ به آن تاکید دارند اقتصاد برساختهای از عملکرد رسانهها و انتشار اخبار است، اما اینکه منتفع جریانسازیهای رسانهای چه کسانی باشند، موضوعی است که میزان استقلال مالی رسانهها یعنی «اقتصاد رسانه» آن را تعیین میکند. صمت در گزارش پیش رو در گفتوگو با کارشناسان نقش رسانهها در اقتصاد را بررسی کرده است.

رسانه بخش غیرقابلانکار اقتصاد مدرن
توجه به نقش رسانههای اقتصادی و بررسی روشهای تاثیرگذاری آنها بر اقتصاد کشورها در دو بعد انفعالی و فعال، نهتنها ماهیتی اقتصادی دارد، بلکه از منظر امنیت ملی نیز مهم تلقی میشود.
کشور ما نیز از این امر، مستثنا نیست و تاثیر رسانهها بر اقتصاد آن، کلیدی است؛ بنابراین بررسی تاثیر اقتصادی رسانهها در ایران، از جمله مسائلی است که سابقه تحقیقات و برگزاری همایشهای متعددی را برای خود رقم زده است.
انتشار اخبار و تحلیلهای اقتصادی میتواند بر افزایش یا کاهش نرخ کالاها و خدمات تاثیر مستقیم داشته باشد و در برخی حوزهها مانند بورس، حتی قادر است، با فضاسازی و ایجاد موج خبری در زمانی مشخص، یک حوزه اقتصادی را با رکود یا رشد قابلملاحظه همراه کند. باتوجه به اینکه رسانههای اجتماعی بخش جداییناپذیر زندگی مردم محسوب میشوند، بدیهی است که آگاهی مردم در زمینه مسائل اقتصادی روز، افزایش یافته و نسل آینده جامعه از آغاز تولد با رسانههای اجتماعی بزرگ میشوند و در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز، بخش عظیم فرهنگ، ارزشها و هنجارهای جامعه خود و سایر جوامع را از این رسانهها، دریافت میکنند.
براین اساس رسانههای اجتماعی، میتوانند بهعنوان یک دانشگاه برای شکوفایی و اعتلای فرهنگ جامعه ایفای نقش کنند و زبان هدایت جامعه محسوب شوند؛ بنابراین جوامع امروز، بدون استفاده از رسانهها نمیتوانند به زندگی عادی خود ادامه دهند و تولید و مصرف کالاهای رسانهای مثل روزنامهها، مجلات، برنامههای رادیو و تلویزیون و... با پیروی از قوانین اقتصادی صورت میگیرد.
همچنین، رسانه همیشه بخش مهم و غیرقابل انکار اقتصاد مدرن بودهاند و در بکارگیری تفکر نظری رسانه در اقتصاد، نقش رسانه در تعاملات بین بازیگران اقتصادی مختلف موردتجزیه و تحلیل قرار میگیرد. رسانهها خود بهعنوان بستر برخورد تولیدات و تقاضا در بازار عمل میکنند. بنابراین اطلاعرسانی درست میتواند جهتگیرییها را اصلاح کرده و فضای اقتصادی را آشفته و غیرهدفمند کند یا برعکس موجب هدایت توانمندیها به مسیر درست شود.
همچنین امروزه رسانههای اجتماعی با بزرگنمایی موضوعات خاص در کنار حکومتهای خود به حاکمیت مجازی میپردازند و در این میان، رسانهای که بتواند افکار عمومی را سریعتر و راحتتر متقاعد کند، پیروز میدان خواهد بود و زمینه را برای پیروزی دولت متبوع خود در یک جنگ دیپلماتیک تا حد قابلتوجهی مهیا خواهد کرد.
رسانهها، خالق انتظارات تورمی
یک اقتصاددان درباره تاثیر رسانه بر وضعیت اقتصاد گفت: در عصر فعلی دیگر مردم رسانهها را با هدف کسب آموزشها و ارشادهای آنها، پیگیری نمیکنند، بلکه انگیزه آنها از پیگیری رسانهها کسب اطلاعات است؛ اطلاعاتی که انتظارات آنها را شکل میدهد و از این جهت بر اقتصاد اثر میگذارد.
فرشاد، پرویزیان، اقتصاددان در گفتوگو با صمت در تشریح کارکرد رسانه در حوزه اقتصاد بیان کرد: رسانهها علاوه بر جنبه سرگرمی و تفریحی، دارای دو کارکرد مهم آموزشی و ارشادی هستند. نقش آموزشی رسانه عموما با تولید محصولی که بهصورت دقیق موضوعی را آموزش میدهد، ایفا خواهد شد؛ مانند برنامههایی که در زمینه سبک زندگی، دادوستد و... ساخته میشوند و نقش ارشادی رسانه نیز همانگونه که از نامش پیدا است با تشویق هنجارها و نهی ناهنجارها بروز و ظهور مییابد؛ مانند تولیدات آنها در زمینه پدیده نامیمون دلالی و ربا و...؛ اینها کارکرد سنتی رسانه در حوزه اقتصاد است.
روش تاثیرگذاری دگرگون شده
این اقتصاددان در ادامه با تاکید بر اینکه در دنیای امروز رسانه بهگونه دیگری بر اقتصاد اثر میگذارد، در این باره توضیح داد: حالا دیگر مردم رسانهها را با هدف آموزشهایی که ارائه میکند، پیگیری نمیکنند، بلکه انگیزه آنها از پیگیری رسانهها کسب اطلاعات است؛ اطلاعاتی که انتظارات آنها را شکل میدهد و از این جهت بر اقتصاد اثر میگذارد.
پرویزیان در توضیح روند تاثیرگذاری رسانه و اخبار بر اقتصاد گفت: اکنون مردم با کسب اطلاعات از طریق رسانهها، کنش اقتصادی دارند؛ به بیانی دیگر آنچه رسانهها منتشر میکنند مبنای عملکرد اقتصادی مردم قرار میگیرد. بهطور مثال مطابق آنچه سالهاست در اقتصاد ایران شاهدیم به محض انتشار اخباری از کمبود کالایی مردم برای خرید و ذخیرهسازی آن کالا از هم پیشی میگیرند و این امر زنجیرهای از اتفاقات اقتصادی را شکل میدهد؛ یعنی رسانه میتواند بهگونهای عمل کند که زنجیره تولید تا مصرف یک کالا دچار تکانهای عجیب و غریب شود.
تاثیر هم مثبت است و هم منفی
این اقتصاددان در ادامه با تاکید بر اینکه اکنون شیوه و روند خبررسانی بهکلی نسبت به گذشته تغییر کرده، گفت: در گذشته فضای رسانهای تنها در اختیار مگامدیاها شامل رادیو، تلویزیون و روزنامه ها بوده، اما حالا شرایط متفاوت شده و هر فرد با ابزارهای نوینی که در اختیار دارد خود یک رسانه است؛ با این شرایط اقتصاد نیز تاثیرپذیری بیشتری از رسانه خواهد داشت.
بهگفته پرویزیان انتظارات شکلگرفته ناشی از فعالیت رسانهها میتواند شاخصهای گوناگون اقتصاد را هم در جهت مثبت سوق دهد و هم در جهت منفی که این امر دقیقا اشاره به قدرت و تاثیرگذاری مطلق رسانهها بر اقتصاد دارد.
وی در پاسخ به سوال صمت مبنی بر اینکه گفته میشود رسانهها دیگر اعتبار گذشته را ندارند و مردم اطلاعات ارائهشده ازسوی آنها را واقعی نمیدانند، تصریح کرد: رسانهها حتی از جهت قابلاعتماد نبودن نیز نقش خود را در اقتصاد بازی میکنند؛ فقط نوع این نقشآفرینی متفاوت است. یعنی رسانه خبری را منتشر میکند و مردم دقیقا از آنجایی که اعتمادی به رسانهها ندارند، خلاف اطلاعات داده عمل میکنند؛ پس از این جهت هم رسانه تاثیر خود را بر اقتصاد میگذارد.
قدرت سیاستگذاری رسانهای
این اقتصاددان در ادامه با تاکید بر نقش سیاستگذاریهای رسانهای در شکلگیری اقتصادها بیان کرد: اینگونه نیست که مستقل بودن رسانهها -البته بهفرض پذیرش آن- ناقض نقش سیاستگذاری رسانهای در وضعیت اقتصادی کشورها باشد؛ یعنی میتوان در زمینه فعالیت رسانهها بهگونهای سیاستگذاری کرد که اقتصاد از آن منتفع شود و در جهت اهداف مدنظر حرکت کند؛ البته طبیعی است تمام اهداف از این مسیر محقق نخواهد شد، اما قطعا میتوان با سیاستگذاری درست رسانهای بر رفتار اقتصادی مردم اثر گذاشت و از این جهت کل ساختار اقتصاد را متاثر ساخت.
وی تاثیرگذاری رسانه و اخبار بر اقتصاد را مختص ایران ندانست و گفت: در تمام کشورهای دنیا بیزنسنیوز فعال است؛ چرا؟ پاسخ ساده است زیرا در پی این هستند که با انتشار اخبار اقتصادی بر اقتصاد اثر بگذارند. این قاعده کلی در جهان امروز است؛ اقتصاد برساختهای از رفتارهای مردم است و رفتارهای مردم نیز تحت تاثیر اطلاعات شکل میگیرد. این کارشناس اقتصاد در پایان در پاسخ به سوال صمت مبنی بر اینکه آیا میتوان تغییر رویکردهای کلان اقتصاد را ناشی از فعالیت رسانهها دانست یا برعکس این تفکرات با فعالیتهایی به رسانهها دیکته میشود؟ گفت: من بر این باورم که هر دو از هم تاثیر میپذیرند و رابطه علی و معلولی متقابل دارند، زیرا رسانه یعنی ذهن انسانها و ذهن انسانها نیز دارای رابطه خطی نیست.
رسانه غیرمستقل، در مسیری خلاف منافع عمومی
یک اقتصاددان دیگر درباره تاثیرگذاری رسانه بر اقتصاد با در نظر گرفتن بعد مثبت این تاثیرگذاری، آن را مشروط به مستقل بودن رسانهها بهلحاظ مالی میداند و بر این باور است اگر رسانهها دارای استقلال مالی باشند میتوانند تاثیرگذاری مثبتی بر اقتصاد داشته باشند؛ در غیر این صورت چندان نمیتوان به کسب نتایجی مثبت از فعالیت رسانه در بخش اقتصاد مردمی امیدوار بود.
عطا بهرامی در گفتوگو با صمت در تشریح الزامات کسب نتایجی مثبت از فعالیت رسانهها در اقتصاد کشور گفت: اگر رسانهها دارای استقلال مالی باشند میتوانند نقش مثبت و اصلاحگری در اقتصاد داشته باشند، اما از آنجایی که منبع درآمد این نهادها از بازار اطلاعاتی است، چندان استقلال مالی ندارند؛ بر همین مبنا نمیتوانند تاثیرگذاری مثبتی بر فضای اقتصادی داشته باشند.
رسانه در ایران به علیه خود تبدیل شد
این اقتصاددان در ادامه با تاکید بر اینکه رسانهها برای بقا نیازمند منابع مالی هستند، تصریح کرد: وقتی رسانه نتواند فروش خبر به مردم داشته باشد، بهناچار به فروش خبر به نهادهای قدرت روی میآورد و درست در همین نقطه است که به علیه خود تبدیل میشود. آیا از چنین رسانهای میتوان انتظار داشت که جهتدهی درستی در حوزه اقتصاد به سیاستگذار داشته باشد.
بهرامی با تاکید بر اینکه یک رسانه وقتی میتواند در راستای منافع مردمی عمل کند که فروش خبرش دقیقا به مردم باشد، تصریح کرد: از آنجایی که اکنون روند یادشده در جامعه ما حاکم نیست، رسانهها نیز نقش مثبتی در اقتصاد ندارند و بالعکس در جهت منافع عدهای خاص رفتار میکنند، در حالی که در دنیا روندی متفاوت جریان دارد.
این اقتصاددان در پایان تاکید کرد: آنچه گفته شد بهمعنای جدا بودن مسیر اقتصاد از فعالیت رسانهها نیست؛ قدرت رسانهها در حوزه اقتصاد جای تردید ندارد، منتها این تاثیرگذاری و اعمال قدرت الزاما در جهت منافع عمومی نیست، بلکه در جهت منافع گروهی خاص که منافع رسانه را تامین میکنند، است.
سخن پایانی
شکی در تاثیرگذاری رسانه بر حوزه اقتصاد نیست، اما اینکه این تاثیر به چه میزان و در کدام جهت است موضوعاتی است که کارشناسان نظرات متفاوتی درباره آنها دارند. عدهای از کارشناسان بر این باورند که اقتصاد کلی است که از جزء به جزء رفتارهای اقتصادی مردم شکل میگیرد، این در حالی است که رفتارهای اقتصادی مردم، مخلوق عملکرد رسانههاست.
بر این مبنا باید گفت بازیگر اصلی اقتصاد رسانهها هستند و آنچه در رسانهها منعکس میشود ابزار جهتگیری اقتصاد است. در بعدی دیگر سوقیابی اقتصاد به سمت منافع مردم یا عدهای خاص نیز موضوعی است که در آن هم نقش رسانهها و وضعیت خوشان بسیار تاثیرگذار است؛ به این صورت که اگر رسانه مستقل و منبع درآمدش فروش خبر به مردم باشد، منتفع عملکردش نیز مردم خواهند بود، اما اگر سودش را از فروش خبر به منابع قدرت بهدست آورده باشد، قطعا در جهت منافع همین نهادها جریانسازی خواهد کرد؛ اقدامی که رسانه را به علیه خودش تبدیل خواهد کرد.