ضرورت مقابله با غول گرانی و تورم
«ساده زندگی میکنیم. در همین رشت شهریه یک ترم مدرسه غیرانتفاعی، 19 میلیون تومان است، اما ما که نمیتوانیم بچههایمان را به این مدارس بفرستیم.
«ساده زندگی میکنیم. در همین رشت شهریه یک ترم مدرسه غیرانتفاعی، 19 میلیون تومان است، اما ما که نمیتوانیم بچههایمان را به این مدارس بفرستیم. اگر خرید کنیم فقط از ترهبار. در ترهبار هم نرخ هر کیلو میوه زیر ۲۵ هزار تومان نیست؛ در بازار آزاد کیلویی حداقل ۳۰ یا ۴۰ هزار تومان. یک کارگر چطور هر هفته چند کیلو میوه بخرد و به خانه ببرد؟» اینها بخشی از حرفها و درددلهای یک کارگر است. کارگران در شهرها و استانهای مختلف، همگی با یک غول مشترک در حال جدالاند: غول گرانی و تورم.
نمایندگان دولت و کارفرمایان نه امسال و نه سال گذشته، در تعیین حداقل دستمزد حاضر به پذیرش بند دوم ماده ۴۱ قانون کار یا همان سبد معیشت حداقلی نشدند. سال قبل نرخ سبد معیشت حدود ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان بود اما حداقل دستمزد حدود ۴ میلیون تومان تعیین شد. سبد معیشت ۱۴۰۱ معادل ۸ میلیون و ۹۷۹ هزار تومان نرخگذاری شد اما باز هم دستمزد با تمام ملحقات و اضافات، حداکثر روی عدد ۶ میلیون و ۵۰۰ هزارتومان ایستاد. بدون تردید در ماههای اخیر بعد از حذف ارز ترجیحی، فاصله و شکاف دستمزد ومعیشت افزایش یافته است؛ میزان دستمزد ثابت مانده اما نرخ سبد معیشت دیگر ۸ میلیون و ۹۷۹ هزار تومان نیست.
در روزهای پایانی اردیبهشت، محاسبات مستقل کمیته دستمزد کانون عالی شوراها نشان داد هزینه سبد خوراکیها و آشامیدنیهای خانوارهای کارگری بهتنهایی به اندازه حداقل دستمزد و مزایای مزدی است. رسیدن نرخ سبد خوراکیها به ۶ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان در اردیبهشت، یک اخطار جدی است و بدون تردید در ماههای بعد از اردیبهشت، زنجیره تاثیرگذاری تورم، نرخ سبد خوراکیهای خانوار متوسط ۳.۳ نفره را به ۷ میلیون تومان یا بیشتر رسانده است.
دادههای رسمی درآمد-هزینه سال ۱۴۰۰
فقط محاسبات مستقل سبد معیشت نیست که نشان میدهد دستمزد بهشدت ناکافی است، بلکه گزارشات رسمی مرکز آمار نیز این ادعا را ثابت میکند. چکیده نتایج طرح آمارگیری درآمد-هزینه خانوار شهری و روستایی سال ۱۴۰۰ که ۲۵ مرداد منتشر شده، نشان میدهد هم دستمزد ۱۴۰۰ بسیار ناکافی بوده و هم سبد معیشت محاسبهشده در شورایعالی کار، بسیار محافظهکارانه و حداقلی است.
نرخ سبد معیشت ۱۴۰۰، حدود ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان بود اما این گزارش نشان میدهد متوسط هزینه خانوارها در سال گذشته حداقل در شهرها خیلی بیشتر از این رقم بوده است، حداقل 2 میلیون تومان بیشتر؛ یعنی خانوارهای شهری ایران در سال ۱۴۰۰ «مجبور شدهاند» حداقل 2 میلیون تومان بیشتر از نرخ سبد معیشت برای گذران امور هزینه کنند، این در حالی است که حتی همان رقم بسیار حداقلی سبد معیشت نیز توسط شورایعالی کار برای تعیین حداقل دستمزد کارگران پذیرفته نشد!
بهتر است ابتدا نگاهی به دادههای کلی این گزارش رسمی بیندازیم. این گزارش که طی طرح آمارگیری ۱۹ هزار و ۶۱۸ خانوار نمونه در نقاط شهری و ۱۸ هزار و ۳۷۰ نفر در نقاط روستایی بهدست آمده، نشان داد متوسط هزینه کل خالص سالانه یک خانوار شهری ۹۲ میلیون و ۵۰۱ هزار ریال بوده که نسبت به رقم مشابه در سال قبل از آن نزدیک ۵۰ درصد افزایش داشته است. از هزینه کل سالانه خانوار شهری ۲۴ میلیون و ۶۵۳ هزار تومان با سهم ۲۷ درصد مربوط به هزینههای خوراکی و دخانی و ۶۷ میلیون و ۸۴۸ هزار تومان با سهم ۷۳ درصد مربوط به هزینههای غیرخوراکی بوده است. در بین هزینههای خوراکی و دخانی، بیشترین سهم مربوط به هزینه گوشت با سهم ۲۱ درصد و در بین هزینههای غیرخوراکی بیشترین سهم با ۴۹ درصد مربوط به هزینه مسکن، سوخت و روشنایی بوده است.
متوسط هزینه کل خالص سالانه یک خانوار روستایی ۵۱ میلیون و ۹۱۱ هزار تومان بوده که نسبت به سال قبل ۵۲.۴ درصد افزایش نشان میدهد. از هزینه کل سالانه خانوار روستایی ۲۰ میلیون و ۷۰۳ هزار تومان با سهم ۴۰ درصد مربوط به هزینههای خوراکی و دخانی و ۳۱ میلیون و ۲۰۸ هزار تومان با سهم ۶۰ درصد مربوط به هزینههای غیرخوراکی بوده است.
متوسط هزینه خانوار بیشتر از نرخ سبد معیشت
این دادهها نشان میدهند هزینه متوسط خانوارهای شهری در سال ۱۴۰۰، ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده است؛ البته این عدد از متوسطگیری وزنی هزینه ماهانه خانوارهای متعلق به دهکهای درآمدی متفاوت بهدست آمده و فقط مختص کارگران یا دهکهای کمدرآمد نیست. در این متوسطگیری، هم خانوادههای ثروتمندتر از کارگران متعلق به دهکهای برخوردارتر گنجانده شدهاند و هم خانوادههای کمدرآمدتر متعلق به پایینترین دهکهای درآمدی.
با این حال، متوسط هزینههای خانواده در سال قبل، ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده، در حالی که هزینه سبد معیشت که معیارهای محاسباتی متفاوتی دارد و تنها نشاندهنده حداقل موردنیاز برای بقای یک خانواده کارگری متوسط ۳.۳ نفره است، حداقل ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان از این رقم کمتر است و دستمزد ۱۴۰۰ که واقعیت دریافتی کارگران حداقلبگیر (بیش از ۶۰ درصد کارگران شاغل) را نشان میدهد، حدود ۵ میلیون تومان با متوسط هزینههای زندگی فاصله دارد.
بنا بر آنچه گفته شد نهتنها شکاف دستمزد-سبد معیشت سنگین است، بلکه فاصله حداقل دستمزد کارگران و متوسط هزینهکرد خانوادههای ایرانی نیز زیاد است و دقیقا به همین دلیل است که در سالهای اخیر -حداقل از ۹۹ تا امروز- شاهد سقوط طبقات کارگر به زیر خط فقر مطلق بودهایم.
حداقل هزینههای زندگی از زبان کارگران
حال سوال این است اگر در سال قبل متوسط هزینههای زندگی ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده، امسال حداقل هزینه زندگی کارگران چقدر است؛ کارگران باید ماهانه چقدر درآمد داشته باشند تا بتوانند از پس تمام هزینههای زندگی از جمله اجاره خانه، خوراک، حملونقل، آموزش و درمان بربیایند؟ برای یافتن پاسخ این سوال ایلنا به سراغ چند فعال کارگری در استانهای مختلف رفته، با طرح این سوال که امروز یک خانواده کارگری با یک فرزند، چقدر در ماه هزینه دارد. شما فکر میکنید با چند میلیون تومان میتوان یک زندگی بسیار ساده داشت و معاش خانواده را تامین کرد. بهرام حسنینژاد، فعال کارگری و دبیر اسبق انجمن صنفی کارگران معدن چادرملو در پاسخ میگوید: حداقل درآمد لازم برای یک خانوار در تهران، امروز کمتر از ۱۳ میلیون تومان نیست. با کمتر از این مبلغ، یک خانواده نمیتواند زندگی کند. باید تاکید کنم این فقط «هزینه زیست» است، نه هزینه زندگی. او ادامه میدهد: اجاره خانه در تهران و کلانشهرها یک معضل است. الان در تهران، وقتی مبلغ رهن را در نظر بگیریم، متوسط اجاره ماهانه خانه 10 تا ۱۲ میلیون تومان است و هزینههای آموزش و درمان و حملونقل هم سرسامآور شده است؛ بنابراین من فکر میکنم ۱۳ میلیون تومان، کمترین رقم درآمدی برای یک زندگی بسیار ساده است. گذران یک زندگی متوسط بیشتر از اینها میخواهد... خسرو زرگریان، بازنشسته و فعال کارگری در پاسخ به سوال مطرحشده، به رقم «۹ میلیون تومان» اشاره و تاکید میکند: این رقم برای شهرستانهاست؛ آنهم شهرستانهای کوچک و البته بسیار خوشبینانه. او اضافه میکند: در یک خانواده کارگری که خانه ملکی دارد با یک یا دو فرزند محصل، هزینه خورد و خوراک و آموزش فرزندان و حمل نقل در ماه، حداقل ۹ میلیون تومان میشود؛ اگر خانوادهای مستاجر باشد، در هر جای ایران باید 2 میلیون تومان به این رقم بیفزایید؛ یعنی 11 میلیون تومان!
سخن پایانی
با این حساب، نظر کارگران درباره حداقلیترین رقم برای تامین هزینه ماهانه زندگی، بین 10 تا ۱۳ میلیون تومان است، این در حالی است که سبد معاش خانوار ۱۴۰۱ که بسیار محافظهکارانه ترکیببندی شده بود، حدود ۹ میلیون تومان قیمتگذاری شد، اما کارفرمایان حتی همان رقم حداقلی را برای حداقل دستمزد نپذیرفتند و امروز در حالی که هزینههای زندگی در دورافتادهترین شهرهای کشور حداقل 10 میلیون تومان است، حداقل دستمزد و مزایا به ۷ میلیون تومان هم نمیرسد. سال گذشته بسیاری از مردم بهطور متوسط ماهانه ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان هزینه کردند. باید منتظر بمانیم تا مرکز آمار متوسط هزینه زندگی در سال ۱۴۰۱ را اعلام کند؛ اما بیتردید شکاف هزینههای متوسط زندگی و حداقل دستمزد کارگران، عمیقتر از شکاف ۵ میلیون تومانی سال گذشته خواهد بود و اقلام و خدمات بیشتری از سبد خرید ماهانه طبقه کارگر خط خواهد خورد و این یعنی سقوط سنگینتر در نردبان دهکهای درآمدی.