بیبرنامگی صادرات را به محاق برد
محمود نجفیسهی-کارشناس و فعال حوزه صنعت
نخستین مشکل که نهتنها صادرات، بلکه کل اقتصاد ما را تحتتاثیر قرار داده، به موضوع عدمثبات سیاسی برمیگردد. عدمثبات سیاسی و مشخص نبود مسیر، اساسیترین چالش اقتصاد و تولید ما است. متاثر از همین بیثباتی اقتصادی بسیاری از کشورها تعامل اقتصادی و تجاری با ما ندارند. در این میان، بخش زیادی از مشکلات صادرکنندگان ما به نداشتن برنامههای کلان و سیاستگذاریهای درست برمیگردد. بهعنوان نمونه در شرایطی که با کمبود آب روبهرو هستیم برخی از محصولات بسیار آببر کشاورزی را صادر میکنیم. چون برنامهریزی و نظارت مداوم و منسجمی بر این بخش نداریم، تکلیف صادرکنندگان ما هم مشخص نیست، گاه شاهد صادرات اقلامی هستیم که نهتنها سود و منفعتی برای کشور ندارند که در بلندمدت آثار سوء هم خواهند داشت.متاسفانه نابسامانی اقتصادی صدمه زیادی به صنعت ما زده و تمام بخشهای آن و از جمله صادرات را تحتتاثیر قرار داده است. جایی قرار بود تولیداتمان صادر کرده و ارز وارد کنیم که در این بخش نیز متاسفانه با مقاومت صادرکنندگان و عقبنشینی دولت و بانک مرکزی بخش زیادی از ارز صادرات فعلا وارد کشور نمیشود. چرا اینگونه است؟ چون سیاستگذاری درست و برنامه منسجمی برای بخشهای گوناگون اقتصاد نداریم. درست این است که مدام بر وضعیت مولفههای گوناگون اقتصادی نظارت شود و بهعنوان نمونه در بخش صادرات، هر جا و هر زمان صادرات محصولی به نفع کشور است، انجام شود، در غیر این صورت از صادرات آن محصول ممانعت به عمل آید. آیا درست است در این شرایط بیآبی محصول کشاورزی صادر کنیم؟ وقتی در محصول ساختهشده ارزشافزوده و اشتغال داریم، آیا درست است مواد خام صادر کنیم؟ مشتریهای کالاهای ما، چه کسانی هستند؟ صادرات به بازار هرکدام از کشورهای همسایه و... چه فایدهای برای ما دارد؟ و... تمام اینها با رصد مستمر و در راستای دورنما و استراتژی کلانی که برای صادرات داریم باید پاسخ داده شوند. پس نخست باید سیاستگذاری درستی داشته باشیم و بازارمان وضعیت باثباتی داشته باشد تا در گام بعدی بتوانیم رشد صادرات را محقق کنیم.متاسفانه نهتنها استراتژی صادراتی نداریم، بدتر از آن با عدمثبات در قوانین و مقررات صادراتی مواجه هستیم که معضل بزرگی در مسیر صادرات است و راه را برای صادرکننده سخت میکند.
وقتی ثبات نرخ ندارم و تولید با موانع بیشماری از نرخ مواد اولیه تا انرژی مواجه است چگونه میتوان از او انتظار تولید صادراتمحور داشت. اقتصاد دارای حلقهها و بخشهای به ظاهر شاید جدا اما اساس بهم تنیده است، وقتی میخواهیم صادرات رونق یابد باید نخست موانع را از پیشپای تولید برداریم.در کل بیبرنامگی و تغییرات ناگهانی بلای جان اقتصاد و صنعت ما شده است. وقتی تولیدکننده درگیر نوسانات قیمت مواد اولیه است، انگیزهای برای ارتقای کیفیت و تولید صادراتمحور ندارد. در این شرایط تمام تلاش تولیدکننده این است که بتواند چرخه تولیدش را ادامه دهد، اما گاه به ناچار عطای تولید را به لقایش میبخشد. وقتی در کشور تولیدی نباشد، صحبت از صادرات هم نمیتوان کرد.ما امتیاز چندان خوبی برای ورود به حوزه صادرات نداریم؛ از اینرو دولت در گام نخست باید روابط سیاسی خود را تنظیم و باثبات کرده و در مرحله دوم باید موانع بازارهای گوناگون از توزیع تا فروش را برطرف کند. در این میان، برخی اینگونه مطرح میکنند که باید بازار را رها کنیم تا خودبهخود بسامان شود، در شرایط کنونی که ما قرار داریم این رویکرد عملی نیست. در شرایطی میتوان به سمت این نوع از اقتصاد رفت و اجازه داد بازار و نظام عرضه و تقاضا تعیین کند که فساد نباشد، قانون حاکم باشد، انصاف معاملاتی وجود داشته باشد، دارایی و سازمانهای ناظر بهطور کامل بر تمام ابعاد و جزئیات بازار و قوانین مقررات نظارت کنند، از تغییرات ناگهانی در قوانین و مقررات پرهیز شود و...در عین حال که شرایط برای بازار آزاد فراهم نیست در مقابل هم دولت با سیاستگذاریهای نادرست و تغییرات ناگهانی در قوانین و مقررات هم به تولید و هم تجارت و صادرات ما آسیب زده است. در این فضای غیرشفاف، طبیعی است که وضعیت مناسبی در تولید نداشته باشیم و در مقابل صادرکنندگان ما هم آسیب میبینند. بخشنامهها و دستورالعملهای متعدد و گاه متضاد نیز مسیر را سختتر کرده است.
سامانهای راهاندازی میشود که مسیر تسهیل شود و هزینهها کاهش یابد، اما در نهایت اینگونه نیست؛ یعنی اقدامی در راستای تسهیل انجام میشود، اما در اجرا بهگونهای عمل میشود که وضعیت را پیچیدهتر از آنکه بود، میکند. در گام بعدی توزیع مواد اولیه باید بسامان شود، چراکه در حال حاضر توزبع مواد اولیه تولید بسیار نامناسب است وحتی بورس ما در این بخش رویکرد مناسب و شکل شفافی ندارد. بازار آشفته است و این آشفتگی تمام بخشها را تحتتاثیر منفی قرار داده است.با تمام اینها، ما دادههای آماری هم در دسترس نداریم و مشخص نیست تولیدکننده و صادرکننده براساس کدام دادهها و اطلاعات باید برنامهریزی و اقدام به تولید یا صادرات کند. کما اینکه دادهها و اطلاعات آماری گذشته نیز بهخوبی نشان میدهد در اقتصاد کشور وضعیت مناسب و باثباتی نداریم و همهچیز به ضرر تولید و تجارت و بهطور کلی اقتصاد کشور است.