بحران بورس عمیقتر میشود
مهدی سماواتی - کارشناس بازار سرمایه
طی ماههای اخیر شاهد ریزش مداوم بورس بودهایم، این روند نزولی در شرایطی ثبت شده که از یکسو تورم در اقتصاد کشور قابل ملاحظه برآورد شده و از سوی دیگر، شاهد رکوردشکنی بهای نفت و کالاهای معدنی گوناگون در بازار جهانی بودهایم. در همین حال، شرکتهای بورسی نیز عملکرد مثبتی داشته و سودآور بودهاند؛ بنابراین روند نزولی شاخص بورس در چنین شرایطی منطقی بهنظر نمیرسد.
بخش قابلتوجهی از چالشهای حاکم بر بازار سرمایه را باید به نبود سرمایه اجتماعی و همچنین از میان رفتن اعتماد مردم به اقتصاد نسبت داد. این روند بیاعتمادی به سیاستگذاران و همچنین چالشهای اقتصادی در کنار یکدیگر مانع رشد عملکردی بازار سرمایه میشود. در چنین فضایی دخالت دولتمردان، سیاستگذاران یا نمایندگان مجلس که اغلب هم با عنوان حمایت از بازار سرمایه و سهامداران آن انجام میشود؛ نهتنها نتیجه مثبتی بهدنبال ندارند؛ بلکه بر بار مشکلات بورس میافزاید.
بهویژه آنکه مسئولان بهدنبال آن هستند تا به جای رفع اساسی و اصولی چالشهای حاکم بر بازار، با حرفدرمانی به بهبود شرایط موجود بپردازند. این درحالی است که در موقعیت کنونی دیگر وعدهوعید مشکلات حاکم بر بازار را رفع نمیکند. بهویژه آنکه مسئولان در عمل حتی به اجرای وعدههای خود نزدیک هم نمیشوند. همین موضوع نیز حکایت از آن دارد که بازار سهام در اولویت دولتمردان و تیم اقتصادی دولت نیست.
البته بخشی از این مشکلات را میتوان به این موضوع نسبت داد که در کشور ما همچنان بازار پولی بر بورس اولویت دارد. سهامداران بورسی همچون سپردهگذاران بانکها بحرانساز نمیشوند، درنتیجه دولتمردان نسبت به از بین رفتن سرمایه آنها بیتفاوت هستند اما برای حل مشکل سپردهگذاران بانکی پول چاپ میشود و تورم افزایش مییابد.
دولتها مشکلات اقتصادی خود را از طریق تورم به مردم منتقل میکنند. گویی نوع دغدغه و نگرش دولتمردان با مردم تفاوت اساسی دارد. در حالحاضر، چالشهای عمیق اقتصادی بر عملکرد اغلب نهادهای مالی کشور سایه افکنده، با این وجود، دولتمردان تنها بهدنبال کتمان شرایط هستند. متاسفانه تا این چالشها به مرحله بحران اجتماعی نرسد، دولت نسبت به آن و هشدارهایی که از سوی فعالان اقتصادی و کارشناسان داده میشود، هوشیار نمیشود. در چنین شرایطی، نهتنها شاهد هیچ اقدام مثبتی از سوی مسئولان و مدیران کشور نیستیم، بلکه در مواردی سیگنال مثبت بودن شرایط نیز داده میشود؛ این وعدههای بیپایه و اساس در ادامه به ضرر فعالان بازار خواهد بود و تجدیدنظر در آنها ضروری بهنظر میرسد.
همین نگاه غیرتخصصی نیز شرایط را بیش از پیش سخت و دشوار میکند. بهویژه آنکه فاصله دولت از مردم بسیار زیاد است و صدای مردم و کارشناسان این حوزه به گوش کسی نمیرسد. متاسفانه صدای نظرات جهتدار مدیران بورسی بر واقعیت بازار ارجحیت دارد و بهعنوان شرایط واقعی بازار به گوش رئیس دولت میرسد. در نتیجه نباید به اصلاح وضع موجود امید چندانی داشت.
در ادامه و در ارزیابی عملیاتی شدن وعدههای حمایتی دولت و مجلس بر عملکرد بورس باید تاکید کرد که حتی اجرایی شدن این وعدهها نیز نتیجهبخش نیست. فعالان بازار سرمایه به خیر سیاستگذاران امیدی ندارند و تنها درخواستشان قطع شرهای متمادی از سوی این سیاستگذاران به بورس است.
وعدههای مطرحشده از سوی مسئولان قابلیت اجرایی شدن ندارند؛ بنابراین در موقعیت این وعدهها فقط بر بار مشکلات فعالان بازار سرمایه میافزاید. بهویژه آنکه اقتصاد کشور درحالحاضر از منظر ساختاری با چالشهای جدی روبهرو است. این ایرادات ساختاری با فرمان وزیر و مدیر برطرف نمیشود. گویا مسئولان و مدیران کشور شدت مشکلات را درک نکرده یا هنوز جایگاه خود را بهدرستی نشناختهاند؛ در چنین شرایطی این وعدههای نادرست، بحرانی را که در آن قرار داریم را به بحرانی بزرگتر بدل میکنند.