کلاه خود را قاضی کنیم
نیما بیات
بخش عمده پوسته قارهای زمین از جنس گرانیت است و این ماده هسته قارهها را تشکیل میدهد. آیا میدانید چه وجه مشترکی بین پلهای رومی، اهرام و کلیساها وجود دارد؟ صد البته گرانیت. بسیاری از بناهای تاریخی و باستانی برای ایجاد هسته قدرت در مراکز خود از گرانیت استفاده میکردند و سازههای ماندگار و مستحکم مانند معابد معمولا از گرانیت ساخته شدهاند. نام دیگر گرانیت، سنگ خارا است که نوعی از سنگهای آذرین هستند.
منشأ تشکیل سنگهای آذرین اینگونه است که هرچه از سطح زمین به سمت داخل زمین برویم، دما افزایش مییابد؛ بهطوری که به ازای هر یک کیلومتر عمق، دما ۳۰ درجه سانتیگراد افزایش پیدا میکند. این گرما باعث میشود سنگها به ماگما (مواد مذاب) تبدیل شوند. این مواد مذاب نسبت به سنگهای اطراف سبکتر هستند و به سمت بالا حرکت میکنند و پس از سرد شدن، سنگهای آذرین را تشکیل میدهند.
اگر مواد مذاب در داخل زمین باقی بمانند و در همان جا سرد و متبلور شوند به سنگهای آذرین درونی تبدیل میشوند که به نسبت درشتبلورند و کانیهای آنها بدون میکروسکوپ قابل دیدن هستند. اگر مواد مذاب از راه شکستگیها و شکافهای موجود در سنگ به سطح زمین راه پیدا کند، به سنگهای آذرین بیرونی تبدیل میشوند و ریزبلورند. گرانیت در زمینشناسی و تجارت تعاریف متفاوتی دارد. یک زمینشناس گرانیت را جزو سنگهای آذریندانه درشت، کوارتز و فلدسپات که بهطور کامل از بلور تشکیل شده تعریف میکند، در حالی که در تجارت مربوط به سنگها، کلمه گرانیت برای هر سنگ حاوی فلدسپات با بلورهای بههم پیچیده بزرگ که با چشم غیرمسلح نیز دیده میشوند استفاده میشود. سنگهای گرانیت دارای مقاومت بالایی بهویژه در برابر سرما و یخزدگی هستند، به همین علت است که بیشتر برای کارهای ساختمانی استفاده میشوند؛ بنابراین از سنگ گرانیت مشکی در فضای داخلی و خارجی ساختمان، سنگفرش کف، مکانهای عمومی و پرتردد، کابینت و روشویی آشپزخانه، انواع سنگ مزار، سرویسها و حمامهای بهداشتی لوکس، جواهرآلات و... میتوان بهره برد.
سنگ گرانیت انواع مختلفی دارد که بهترین آن در روستایی خوش آب و هوا در شمال غربی شهرستان تویسرکان قرار دارد که کهنوش نامیده میشود. این روستا در یک بنبست جغرافیایی در دامنه کوه الوند و ارتفاعی معادل ۲۰۲۰ متر از سطح دریا واقع شده است. روستا با برخورداری از طبیعتی جذاب و چشمنواز و محصولات باغی باکیفیت مانند آلو، زردآلو و سیب از مزیتهای خاص گردشگری طبیعت بهره میبرد و میتواند میزبان خوبی برای گردشگران علاقهمند به این حوزه باشد. در این میان وجود سنگهای معدنی از نوع گرانیت زاویه نگاه به این روستای برخوردار از طبیعت زیبا را تغییر داده و موجب شده این روستا، قریب به ۱۵ سال شاهد بهرهبرداریهای بیرویه باشد؛ شرایطی که گرچه میتوانست علاوه بر مزایای رفاهی و مالی، اشتغالزایی نیز برای مردم روستا بهدنبال داشته باشد اما اکنون اهالی روستا از وجود این معدن ابراز نارضایتی میکنند و بهرهبرداری از معدن روستای محل زندگی خود را، نهتنها یک فرصت برای خود نمیدانند بلکه این برداشت بیرویه را موجب آسیبرسانی به باغات و درختان پرمحصول خود، تخریب طبیعت جذاب، کور کردن چشمههای متعدد آب واقع در کوه و نابودی طبیعت گردشگرپسند و جذاب صخرهای روستا میدانند. همچنین بهعلت رویدادهای انفجاری در سطح اولیه زمین و خاک در محل بهرهبرداری از معدن و اطراف آن، شیارهای جوشش چشمههای متعدد آب در روستا رفته رفته از بین میرود و خاک حاصلخیز این منطقه به خاک بدون خاصیت کشاورزی تبدیل میشود. عمق فاجعه زمانی است که متوجه شویم نمیتوانیم آنچه را که از دست دادهایم دوباره پس بگیریم.
در این میان معدنداران نیز شکوههایی را بیان کردهاند و از رکود بازار، سختی کار، نبود نقدینگی کافی، قدیمی بودن ماشینآلات معدنی، گران بودن نرخ ماشینآلات، بهروز نبودن دستگاههای برش که جزو مهمترین مشکلات معدنکاران است شکایت کردهاند.
صحبتهای کدام یک از طرفین درستتر است؟ آیا در حوزه صنعت، معدن و تجارت عشق هم وجود دارد؟ کلاه خود را قاضی کنیم.