قمار جانها
فاطمه امیراحمدی - روزنامهنگار
اگر فردی خطایی کند و آن را بپذیرد، فقط یک اشتباه کرده اما اگر با توهم دانایی نپذیرد، هزارویک اشتباه مرتکب شده است.
وقتی در یک تصادف، مشکلات فنی خودرو با دهها دلیل توجیه میشود، در تصادفات زنجیرهای با هزارویک دلیل تقصیر از گردن خودروساز برداشته میشود.
«ایربگ باز نشد» پس از «ترمز برید» بار دیگر تلخند این روزها شده است. یک لحظه، فقط یک لحظه اندیشیدن به اینکه پس از یک تصادف، چند کودک و خانواده برای همیشه عزادار شدهاند، هر اشتباه حتی کوچکی را با یک علامت سوال بزرگ مواجه میکند.
چند جامعهشناس و روانشناس پیامدهای آمار بالای جانباختگان تصادفات را در تغییر روند زندگی اجتماعی بررسی کردهاند؟
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، ایران با ۲۰.۵ مرگ جادهای در هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت در رتبه ۱۱۳ از بین ۱۷۵ کشور (آمار مربوط به اسفند ۱۳۹۸ است.) قرار دارد که فاجعهبار است. همچنین براساس آمار سازمان پزشکی قانونی کشور، بیشترین علت مرگ در تصادفات بر اثر ضربه به سر است.
میگویند تصادف باید با زاویه خاصی باشد تا ایربگ باز شود! این هوشمندی از کجا نشأت میگیرد که اگر ضربه شدت کافی نداشته باشد ممکن است حتی با پرتابشدن خودرو و چرخیدن آن در هوا و سقوط روی کاپوت خودروی دیگر، باز هم به آستانه تعریفشده نرسد و همچنان ایربگ با نظم و ترتیب در جای خود باقی بماند، حتی اگر از آن بخش خودرو که ضربه خورده، چیزی باقی نمانده باشد.
چند سال دیگر نیاز است تا افراد با جان خود قماربازی صنعتی را تضمین کنند که مبادا خودروساز دردش بیاید؟
هنوز هم با هم تعارف داریم!
چندصد هزار ریه و قلب دیگر باید از کار بیفتند تا توهم خودروسازی به واقعیت تبدیل شود؟
چند مدیر و مسئول متهم اصلی پرونده خودروسازی هستند که با تمام شدن زمان جلوسشان روی صندلی بهاصطلاح خدمت، در قسمت دیگر خدمترسانی میکنند یا در سایه آسایش منزل به خدماتی که داشتهاند، میاندیشند؟!
رگ وطندوستی ملت را نشانه نگیرید که بیش از سهمشان، مدیونشان هستید.
ساز تولید و تجارت هر دو ناکوک است. اگر واردات با وجود تولید داخل، شرمآور است، به بازی گرفتن جان پدرها، مادرها، فرزندان و هموطنان شرمآورتر.
صنعتگری که خطاهای خود را با خطای پزشکی مقایسه میکند، عذر بدتر از گناه در اعتبار اجتماعی خود به ثبت رسانده است.
منت اشتغال بر سرمان سنگینی میکند؛ این چه معاملهای است که با استدلال اشتغال، جانها را به سخره گرفتهایم.
آیا به قول پلیس، تاوان یک خطای انسانی «مرگ» است؟ شما چقدر خطا داشتهاید؟ چرا باید بعد از نیمقرن تجربه، امروز از خود بپرسیم صنعت خودرو چقدر برای اقتصاد کشور سود داشته و چقدر هزینه روی دست وزارت بهداشت و بهزیستی گذاشته است؟ برای آزمون و خطا چقدر زمان لازم است؟ زیادهخواهی نیست اگر بخواهیم حمایتها به حماقت تبدیل نشود.
در حالی که مردم خودرو ایرانی سوار میشوند برخی از جنس صنعتگر، خودرو خارجی را ترجیح میدهد؛ تعارف که با هم نداریم.
اگر با پول مردم، مدیریت میکنیم، به حقی که در نفس کشیدن دارند، تعرض نکنیم، سخت است اما تمرین کنیم.
حال فقط یک سوال؛ به راستی کی میتوانیم ایمن برانیم؟
مینویسم تا روزگار را نقاشی کنم...