اقتصادی که استارتآپش را نمیشناسد
محمد قیصری، فعال دانشبنیان در زمینه فناوری اطلاعات
شکی در اهمیت توسعه اکوسیستم استارتآپی در توسعه اقتصاد دیجیتال و در کل هر فرآیند نوین فناورانه نیست. در واقع استارتآپها زیربنای توسعه اقتصاد دیجیتال در هر کشوری محسوب میشوند و در توسعه هر فرآیند نوآورانه نقش مهمی دارند. وقتی صحبت از اقتصاد دیجیتال میشود، قاعدتا باید بهسمت آن دسته از کسبوکارهایی رفت که نوین هستند و مدلهای استارتآپی باید رونق کافی داشته باشند. استارتآپها هم برای رشد نیاز به سرمایهگذاری اولیه دارند و متاسفانه این روند در کشور مغفول است. فرق استارتآپ با شرکتی که گردش مالی بالایی دارد، زیاد است؛ استارتآپ نمیتواند حتی پول بیمه خود را متقبل شود.
رهبران استارتآپی تلاش زیادی میکنند که به مرحله دانشبنیان شدن برسند و بعد از کلی دوندگی آنها میتوانند گواهی دانشبنیان نوع ۲ را دریافت کنند، اما در عمل حمایت درخوری از آنها صورت نمیگیرد و تسهیلات خاصی به آنها داده نمیشود. حتی اگر به مراکزی که برای خدماتدهی به دانشبنیانها افتتاح شدهاند، سر بزنید، اجاره این مکانها تفاوتی با یک شرکت غیردانشبنیان ندارد.
بنابراین تا زمانی که به اکوسیستم دانشبنیان در کشور توجه نشود، صحبت از توسعه مولفههای اقتصادی برمبنای نوآوری بیشتر شبیه یک رویا است. موفقیت استارتآپها در شرایط فعلی کشور تنها منوط به ایجاد روندی است که کمتر فعالی در این عرصه میتواند آن را فراهم کند. در واقع باتوجه به شرایط موجود، نمیتوان توفیقی برای استارتآپها متصور شد. بهنظر میرسد داشتن توان مالی بالا یا وصل شدن به برخی نهادهای بالادستی برای دریافت رانت، رمز موفقیت برخی از این استارتآپها یا دانشبنیانها در کشور است؛ نه آن دسته از استارتآپهایی که متشکل از چند جوان نخبه هستند که تنها دارایی آنها علم و فن آنها است.
برای توسعه اکوسیستم استارتآپی در کشور باید مشاوران حقوقی در کنار تیمهای استارتآپی کوچک و خرد قرار بگیرند، زیرا این شرکتها و تیمهای استارتآپی هیچ مشاور حقوقی و حتی توانایی مالی لازم را هم ندارند که بخواهند هزینههای ساعتی مشاور را پرداخت کنند. این میتواند یکی از خدماتی باشد که ازسوی معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری به شرکتهای استارتآپی تخصیص مییابد یا حتی از سوی وزارت کار یا صنعت، معدن و تجارت. برگزاری دورههای مختلف از جمله دورههای قراردادنویسینیز میتواند بهشدت بهکار استارتآپها بیاید. البته ناگفته نماند که رهبران استارتآپها و تیمهای استارتآپی نمیتوانند در ابتدای مسیرشان چنین هزینههایی را متقبل شوند، بههمیندلیل این خدمات باید ازسوی نهادهای بالادستی با هزینههای اندک و در برخی موارد بهصورت رایگان در اختیار استارتآپها قرار داده
شود.
یک قاعده کلی در استارتآپها و محصولات استارتآپی در کل دنیا رعایت میشود و آن این است که استارتآپها باید در زمان خود به بازار ورود کنند و اگر در زمان و مکان نامناسبی اقدام کنند، نمیتوانند محصولات خود را بهفروش برسانند. زمانی که یک استارتآپ میخواهد به یک جامعه خدمتی ارائه دهد، باید متناسب با نیاز بازار و آن جامعه باشد و اگر زودتر این خدمات ارائه شود، با شکست و فروپاشی مواجه میشود؛ بهعبارت دیگر، تولید محصول و خدمت باید در زمان و مکان خود اتفاق بیفتد. در واقع، زمان ورود یک استارتآپ به بازار جزو مولفههای مهم است. استارتآپی که زودهنگام وارد بازار میشود، باید توان مقابله با قدرتهای دولتی و شخصی را داشته باشد.
در مجموع میتوان اقتصاد دیجیتال را اقتصادی معرفی کرد که ایجاد ارزش در آن مبتنی بر فناوریهای دیجیتال و ستون فقرات آن، ارتباطاتی بهمنظور ساخت اکوسیستمی بین مردم، سازمانها و زیرساختهای فناورانه است. بهتر است برای درک بهتر مفهوم اقتصاد دیجیتال نگاهی به ۵ شرکت برتر لیست فورچون در سال ۲۰۱۸ بیندازیم.
جالب است! هر ۵ شرکت فعال در حوزه فناوری اطلاعات هستند و خبری از غولهای نفتی، خودروسازی، صنعت غذا و بانکداری نیست، در حالی که حدود ۴۰ سال پیش داستان کاملا متفاوت بود. شاید برایتان جالب باشد که سهام شرکت اپل، هماکنون ارزشی چندین برابر ارزش کل بورس برخی کشورها از جمله کشور ما دارد! یک شرکت در مقابل چندین کشور! با همه این اوصاف باید پذیرفت که دنیا وارد اقتصادی جدید شده با نام اقتصاد دیجیتال؛ اقتصادی که در آن هسته ارزشآفرینی مبتنی بر فناوریهای دیجیتال است.
این اقتصاد ویژگیهایی دارد که آن را با نسلهای قبلیاش متفاوت میسازد، اما ایران کجای داستان دیجیتالی کردن اقتصادش است؟ اقتصادی که سالها است ازسوی مسئولان عالیرتبه صحبت از بیماری آن و الزام به جراحیاش میشود.