راهی جز جهانی شدن نداریم
نیما بیات
عقبماندگی اقتصادی یکی از شومترین و سنگینترین نتایج سلطه استعماری است. انحصارات متروپل مانع تکامل صنایع و مانع رشد تکنیک و همزمان با آن مانع تقویت کادرهای ملی میشوند، به همین منظور با استفاده از استعمار اقتصاد برخی کشورها را به اقتصاد تکمحصولی مثل نفت یا نیشکر یا قهوه یا مس مبدل میکنند که سررشته آن هم در دست انحصارات امپریالیستی است که این امر خود بعدها دشواریهای عظیم در راه ایجاد یک اقتصاد ملی متوازن و همهجانبه به بار میآورد. مارکسیستها بهجای کلمه استعمار از کلمه مشابهی تحت عنوان امپریالیسم استفاده میکردند. تا پایان قرن ۱۹ میلادی تقریبا تمامی کشورهایی که امروزه در قارههای آسیا، افریقا و امریکای لاتین بهنام کشورهای جهان سوم موجودیت سیاسی مستقل دارند، مستقیم یا غیرمستقیم تحت سلطه کشورهای استعمارگر غربی درآمده بودند. تا پایان این قرن فقط تعداد معدودی از کشورهای جهانسوم بهطور مستقیم ضمیمه امپراتوریهای استعماری نشدند، مثل ایران، چین و عثمانی اما این کشورها نیز به صورتهای دیگری عرصه حضور و نفوذ استعمارگران غربی بودند. دوران نفوذ استعمار تا نیمه قرن ۲۰ نیز ادامه داشت اما پس از جنگ جهانی دوم بسیاری از کشورها بهتدریج استقلال خود را یافتند و بهصورت مستقل اداره شدند. کشورهای استقلالیافته باید تاوان مستقل شدن را پس میدادند اما از چه طریق؟ تحریم. کوبا خیلی دیر فهمید که نه یک کشور مستقل بلکه شبهجزیره تجاری امریکا است. انقلاب کوبا توسط فیدل کاسترو باعث آزادی کشور و خروج امریکاییها شد اما تبعات آن همچنان بهخاطر تحریمها ادامه دارد. انقلاب کوبا توانست قدرت خرید طبقات پایین جامعه را افزایش دهد اما بهخاطر تحریم دیگر خیلی از کالاها بهراحتی وارد نمیشد. پس از کشوقوس سیاسی فراوان، در دولت اوباما دو کشور بعد از حدود ۶ دهه مناسبات سیاسی و دیپلماتیک برقرار کردند، بخشی از تحریمها رفع شد و اوباما نیز اوایل سال ۲۰۱۶ در سفری تاریخی به هاوانا رفت. ۱۰ ماه بعد با به قدرترسیدن دولت ترامپ دوباره ورق برگشت و مناسبات به دستانداز افتاد و تحریمها دوباره کم و بیش احیا شدند و حالا دولت بایدن هم بهدلیل ملاحظات داخلی در کاهش تحریمهای کوبا عجلهای ندارد. تحریم علیه ونزوئلا هم مانند کوبا است. در نگاه هر بیننده بیطرف و حتی همسو با واشنگتن، ملت ونزوئلا در طول ۵ سال اخیر تحت تحریمهای ظالمانه واشنگتن از دشوارترین شرایط اقتصادی و اجتماعی در همه جنبههای زندگی خود رنج بردهاند. این تحریمها هم براساس حکم حکومتی ترامپ ایجاد شد. تحریم هند را هم به این فهرست اضافه کنید. بهنظر میرسد اظهارات اخیر بایدن مبنی بر احتمال وضع تحریم علیه هند بهدلیل خرید سامانه موشکی روسی ( اس۴۰۰) به هیچ وجه عملیاتی نباشد و جنبه نمایشی داشته باشد، به این علت که همکاریهای مشترک هند در بخش نظامی با روسیه به سالها پیش بازمیگردد؛ به عنوان مثال نخستین جنگنده روسی مونتاژ هند بود که نخستین بار در سال ۲۰۰۲ در ناوگان هوایی ارتش هند مورد استفاده قرار گرفت و براساس توافق دو طرف، همین جنگنده از سال ۲۰۰۴ در کارخانه مشترک روسیه و هند در دهلی مونتاژ ش؛. بنابراین بسیاری از کارشناسان معتقدند دولت بایدن توان این کار را ندارد و این اقدام دولت امریکا بیشتر جنبه نمایشی برای سرپوش گذاشتن بر شکستهای متوالی ایالات متحده در آسیا بهویژه خروج خفتبار نیروهای امریکایی از افغانستان دارد. قدرتطلبی امریکا گریبان روسیه را هم گرفت و وزارت خزانهداری امریکا ۹ شخص حقیقی و ۲ نهاد مرتبط با دولت روسیه و همچنین ۲ شرکت روسی و ۲ نفتکش مربوط به پروژه خط لوله گاز «نورد استریم ۲» را تحریم کرد. ماریا زاخاروا، سخنگوی دولت روسیه طی سخنانی این اقدام واشنگتن را محکوم کرد و گفت ما معتقدیم این اقدامات خصمانه دولت جو بایدن ناشی از عدم اراده سیاسی نسبت به بنا نهادن روابط میان امریکا و روسیه براساس شراکت فیمابین است. درباره تحریمها علیه چین و ایران هم مطلبی نمیگوییم و سخن را کوتاه میکنیم. با رجوع به تاریخ، این تحریمها ما را یاد استعمار و استثمار انگلستان، اسپانیا، فرانسه و پرتغال در دوران گذشته میاندازد. در هندوستان نیمه قرن شانزدهم، حکومتی مسلمان بهنام گورخانیان روی کار آمد که تا اوایل قرن هجدهم اقتدار عظیمی داشت. جواهر لعل نهرو در کتاب خود میگوید یکچهارم تولیدات صنعتی کل جهان و یکسوم صادرات جهان مربوط به هند بود. بازارهای اروپا و روم در اختیار هندوستان بود. دوره استعمار انگلستان در هند حدود یک قرن و نیم از ۱۸۰۰ تا ۱۹۴۷ میلادی طول کشید که به اسم تجارت در تمام بدنه حکومت هند و حتی پادشاهان نفوذ کردند و امتیازات اقتصادی و معافیتهای گمرکی برای انگلستان گرفتند. در آن زمان هنوز انقلاب صنعتی در انگلستان اتفاق نیفتاده بود و این کشور برتری چندانی از لحاظ قدرت نظامی و علمی نداشت، اما رفته رفته حاکمیت هند را در دست گرفت و کشور را به عقب برگرداند؛ فقط به این خاطر که خودش رشد کند و با غارت منابع کشور بزرگی مثل هند به قدرت جهانی برسد. در سالهای ۱۷۶۵ تا ۱۹۳۸ بریتانیا در مجموع حدود ۴۵ تریلیون دلار از ثروتهای هند را برد. این رقم سرسام آوری است. برای آنکه بهتر معنای این رقم را درک کنید بد نیست بدانید که ۴۵ تریلیون دلار ۱۷ بار از کل تولید ناخالص داخلی سالانه امروز بریتانیا بیشتر است یا مثال بعدی استثمار اسپانیا در کشورهای امریکای لاتین که با مبارزات سیمون بولیوار خاتمه یافت و کشورهایی مثل ونزوئلا، کلمبیا، پرو، اکوادور، بولیوی و پاناما استقلال خود را پیدا کردند و حالا برخی از این کشورها باید در مقابل تحریمهای امریکا مقاومت کنند.
امروزه تحریم همان استثمار و استعمار کشورها در گذشته است که فقط اسمش عوض شده، اما سوال مهم این است که چرا کشورهایی مثل روسیه و چین که تحریم هستند مانند ایران، کوبا و ونزوئلا با مشکلات چندانی مواجه نمیشوند؟ جواب بسیار ساده است: جهانی شدن. این کشورها در یک زنجیره اقتصاد جهانی گره خوردهاند و امریکا بهراحتی نمیتواند آنها را حذف کند، اما ایران کجای این زنجیره قرار دارد؟ متاسفانه ایران در هیچ کجای این زنجیره قرار نگرفته است. دوران نفتی و محصولات نفتی به پایان رسیده و ما با اتکا به نفت هیچ وقت جهانی نمیشویم.