چیدمان درست؛ سیاست غلط
توزیع متوازن واحدهای اقتصادی صنعتی متناسب با قابلیتها و امکانات سرزمینی و نیروی انسانی موجود از مولفههای آمایش سرزمین برای توسعه پایدار در هر کشوری است. بهترین بهرهوری با کمترین آسیب به محیط و طبیعت، الگویی است که از سالها پیش، کشورهای صنعتی در حال دنبال کردن آن هستند.
برای راهاندازی و توزیع واحدهای صنعتی و تولیدی در کشور چقدر به این موضوع توجه شده و میشود؟ آیا با توجه به امکانات بالقوه منطقهای در تولید و توزیع، مبادرت به افتتاح خط تولید کردهایم؟ آیا میتوان گفت توسعه پایدار در صنایع چرمی ایران محقق شده است؟
صنعت چرم بهدلیل مزیتهای بالقوهای که هر منطقه داشته در استانهای موردنظر راهاندازی شده است. تهران، تبریز، مشهد و همدان ۴ منطقهای هستند که براساس امکاناتی که داشتند، صنعت چرم در آنها راهاندازی شده است.
این مراکز از خیلی پیشتر در حوزه چرم بهشکل سنتی فعالیت داشتند. این ۴ استان، مراکزی بودند که محصولات پوست و چرم از شهرها و استانهای اطراف در آنها گردآوری و فرآوری میشد. پیشینه چرمی این ۴ منطقه نشان میدهد از گذشته دور یا مرکزی برای پرورش دام بودهاند یا جمعآوری پوست داشتهاند. بهعنوان مثال، صنعت چرم در همدان سابقه چند هزار ساله دارد. صنعت چرم مدرن در تبریز به ۸ دهه قبل برمیگردد. البته پیش از این هم، تبریز چرمسازی داشته است.
در تهران نیز بهدلیل تجمع جمعیتی و مرکز بازرگانی مرکزی، نیازی که بههر حال پس از کشتار دام وجود داشته، کارخانجات چرمسازی در آن راهاندازی شدهاند. بهاین ترتیب، صنعت چرم براساس یک سلسله مزایایی که این مناطق داشتند در این شهرها پا گرفت.
در ادامه برای کاهش آلودگی زیستمحیطی این صنایع با دخالت شهرداری، کارخانجات از داخل شهرها جمعآوری و به اطراف شهرها منتقل شد. بهعنوان نمونه در تهران برخی کارشناسان عنوان میکنند ۴ تا ۵ بار بهدلیل مسائل زیستمحیطی این صنعت جابهجا شده است و درحالحاضر چرمسازان در فاصله ۱۱۶ کیلومتری تهران در شهرک چرمشهر مستقر هستند. این شهرکها بهتدریج تبدیل به چرمشهر تخصصی شدهاند.
در مشهد هم همینگونه است. در همدان هم از آن پیشینه درخشان و قدیمی فقط یک کارخانه باقی مانده است. اما باید گفت صنعت چرم ایران براساس مزایا و امکاناتی که این مناطق داشتند در آنجا متمرکز شدهاند. البته سیاستهای دولت در این صنعت کامل نیست و برخی تصمیمهای نادرست سببشده تا آنگونه که باید این صنعت پیش نرود.
بهاین ترتیب برای اینکه واحدهای صنعتی از پراکندگی خارج و یکجا متمرکز شوند در شهرکهای صنعتی چرمشهرها مجتمع شدهاند. برخی مسائل صنعت چرم مانند تمام صنایع در حوزه محیطزیست است و سبب شده در شهرکهای تخصصی متمرکز شوند. صنعت چرم، ابتدای زنجیره ارزش در حوزه محصولات چرمی است. ایران بهدلیل جمعیت دامی بالا، مزیت خوبی در صنعت چرم سبک دارد.
درواقع حدود ۱۲ درصد جمعیت گوسفندی جهان برای ایران است و همین امر کشور را دارای مزیتهای بالقوهای کرده که میتوانیم چرم سبک تولید و صادرات کنیم. چرم سبک ایران از بهترین نوع چرم است، زیرا نژاد گوسفندان ایرانی دارای دنبه بوده که پوست را تغذیه میکند. این تغذیه دائم پوست گوسفند سبب میشود بعد از تبدیل لطیفترین چرم باشد؛ بنابراین ایران لطیفترین چرم جهان را در حوزه چرم سبک در اختیار دارد.
صادرات و ارزآوری یکی از چالشهای صنعت چرم و محصولات چرمی کشور است. زنجیره ارزش ما در این صنعت کامل نیست. متاسفانه ایران همچنان حجم قابلتوجهی از بهترین پوست جهان را به شکل خام صادر میکند.
دادههای یک پژوهش نشان میدهد صنعت چرم کشور، بالقوه ظرفیت ۲ میلیارد دلاری در بخش تولید و صادرات محصولات چرمی دارد. این رقم حداقلی است و میتواند خیلی بیشتر از این هم باشد. اگر پوست دباغیشده در داخل به چرم تبدیل و در ادامه این زنجیره ارزشافزوده با محصولات چرمی و پوشاک کامل شود، بهطور قطع ایران میتواند یکی از قطبهای صنایع چرمی در منطقه باشد.
کشور در حوزه پوست سبک و سنگین هر دو سرمایهگذاری زیادی داشته است. کیفیت پوست تولیدی ایرانی عالی است. در حوزه استحصال پوست سنگین نژاد گاوها عالی بوده و کیفیت پوست بسیار مطلوب است، چون کشتار صنعتی انجام میشود و پوست آسیب نمیبیند. بهاین ترتیب، پوست خوبی در اختیار صنعتگران قرار میگیرد که تبدیل به چرم کنند. سرمایهگذاریهایی که کشور در حوزه پوست سنگین داشته، قابلتوجه است. البته هنوز ظرفیتهای خالی زیادی در کشور وجود دارد.
توانمندی کشور در حوزه پوست خیلی بالاتر از اعداد و ارقام فعلی است. این امر هم به این مسئله برمیگردد که مسئولان کشور، سیاست درستی در حوزه تامین گوشت ندارند.
پوست، خود محصول تولیدی از گوشت است. دام باید کشته شود و پوست کنده شده در اختیار صنعت چرم قرار گیرد. اگر سیاست درستی داشتیم، میتوانستیم علاوهبر تامین گوشت موردنیاز کشور، پوست قابلتوجهی هم در اختیار صنعت و تولیدکنندگان داخلی قرار دهیم.
در واقع اگر زنجیره ارزش صنعت چرم درست و کامل پیاده شود، دانش موردنیاز و نیروی انسانی متخصصی که نسل در نسل در این صنعت فعالیت دارند، موجود است و میتوانیم بهترین محصولات چرمی را تولید کنیم. سیاستگذاری درست مسئولان بالادستی میتواند کمک کند تا این صنعت یکی از صنایع ارزآور و اشتغالزا در کشور داشته باشیم. بنابراین اگرچه چیدمان و جانمایی صنعت چرم کشور درست انجامشده و براساس ظرفیت و امکانات همان مناطق بوده است اما در ادامه این زنجیره کامل نشده و شاهد هستیم برای واردات گوشت دولت یارانه میپردازد.
از سوی دیگر، بهجای اینکه پوست به محصولات چرمی با ارزشافزوده بالا تبدیل شود به شکل سالامبور و با پایینترین نرخ صادر از کشور میشود.