نهادهای مستقل بهترین گزینه

بهرام حسنی‌نژاد _ فعال کارگری

هر جایی که تشکل کارگری فعال و منسجمی وجود دارد، حاصل همت، تلاش و پایداری کارگران در مقابل تمام عناصر مزاحم و مخالف است. به‌طورکلی می‌توان گفت؛ تشکل‌های کارگری مستقل به‌ندرت وجود دارد و گاهی فعالان تشکل‌ها را آنقدر با مشکلات گوناگون مواجه می‌شوند که در عمل فعالیت تشکل‌ها بی‌اثر می‌شود.

این نکته‌ای بود که به‌عنوان مقدمه باید به آن اشاره می‌کردم، اما در ادامه باید بگویم در فصل ششم قانون کار (مواد ۱۳۰ تا ۱۳۸) به کارگران و کارفرمایان حق داده است که برای حفظ حقوق و منافع مشروع و قانونی و بهبود وضع اقتصادی خود مبادرت به تشکیل سازمان‌های صنفی کنند، اما این فصل به‌طورکامل مهجور مانده و کارگران به‌راحتی نمی‌توانند تشکلی ایجاد کنند. براساس تجربه هربار که ما اقدام کردیم با کارشکنی ادارات کار محل روبه‌رو شدیم و به‌هر شکل ممکن جلوی فعالیت آنها گرفته می‌شود و مانع‌تراشی می‌کنند یا اعضای موسس و فعالان کارگری را که پا پیش گذاشته‌اند تا طبق قانون تشکلی مستقل راه بیندازند، به‌شکلی از صحنه فعالیت حذف کرده‌اند.

در سیستم کارفرمایی موجود، اجازه تشکیل تشکل‌های صنفی حتی به‌صورت قانونی داده نمی‌شود و کسانی که می‌خواهند برای تاسیس آن اقدام کنند، مرتب با دردسر مواجه می‌شوند.

درباره تشکل‌های بالادستی هم باید گفت گاهی برخی از این نهادها قانونی نیستند، زیرا برای تشکیل آنها روال و مراحل قانونی طی نشده است.

به‌عبارت دیگر دستورالعمل‌ها و آیین‌نامه‌هایی که برای تشکیل برخی تشکل‌ها، کانون‌های صنفی یا کانون مرکزی شورای اسلامی کار یا نمایندگان و مانند آن وجود دارد، درباره برخی از این نهادها اصلا طی نشده است.

دیگر اینکه برخی از این تشکل‌ها یا به‌طورکامل سیاسی شده‌اند یا ردپای کارفرمایی در آنها دیده می‌شود و بیشتر فعالیت آنها در راستای توجیه اقدامات کارفرمایی است.

در حالی که تشکل صنفی نباید سیاسی باشد، این نهادها تنها باید کارهای صنفی انجام دهند و پیگیر حل مسائل و مشکلات کارگران باشند، اما این تشکل‌ها به این اصل پایبند نیستند.

اگر به جلسات آنها نگاه کنیم، مشاهده می‌شود که در برخی موارد کارگران به این تشکل‌ها به‌عنوان راهی برای احقاق حق و حقوق خود یا حداقل جایی برای صحبت کردن و مشورت گرفتن، نگاه نمی‌کند.

کار این تشکل‌ها تنها توجیه کردن سیاست‌های بالادستی در زمینه کارگری است و بنابراین روزبه‌روز بین کارگران منزوی‌تر می‌شوند و دیگر مقبولیت چندانی بین آنها ندارند. درباره وزارت کار هم باز بنا به تجربه شخصی می‌گویم که در مراجعات متعددی به آنجا با آدم‌های خوبی روبه‌رو شده‌ایم که راهنمایی و کمک کرده‌اند و مشورت داده‌اند،اما باز هم حتی در کارگاه‌های بزرگ هم نمی‌بینیم که قوانین حداقلی ما رعایت شود. گاهی از حداقل حقوق بگیرید تا امتیازات، نحوه اجرای قانون و حتی نحوه تصمیم‌گیری در هیات‌های حل‌اختلاف به مسیری رفته که به‌نفع کارگران نباشد. البته نباید پتک را برداریم و همه تشکل‌ها را تخریب کنیم. همیشه شرایط به این نحو نبوده و بعضی از دوره‌ها اوج و فرودهایی داشته است. در دوره‌های اوج افراد و شخصیت‌هایی کار را به‌دست گرفته‌اند که توانایی بیشتری داشته‌اند و مسائل کارگران را پیگیری می‌کردند، اما در مجموع باید بگوییم که کارگران برای دفاع از حقوق خود راهی جز تشکیل نهادهای صنفی مستقل و غیرسیاسی کارگری ندارند تا مطالبات خود را پیگیری کنند. از نظر قانونی ما 3 نهاد کارگری داریم؛ شورای اسلامی کار، انجمن صنفی و نماینده کارگران. شورای‌های اسلامی کار از ابتدا ماهیت صنفی نداشتند و در حال ‌حاضر هم فعالیت‌شان بسیار کمرنگ شده است. کارگران باید در محیط کار خود از طریق قانونی به تشکیل انجمن‌های صنفی اقدام کنند و این نهادها را تشکیل بدهند و به این ترتیب بتوانند مطالبات خود از کارفرمایان را پیگیری کنند. این نهادها چون از ابتدا مسیری قانونمند و صحیح را طی می‌کنند، می‌توانند در شرایط موجود بهترین گزینه برای ایجاد تشکل‌های کارگری باشند و از این طریق کارگران حقوق خود را مطالبه کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین