گسترش دیپلماسی اقتصادی در پساکرونا
سیدحسین آقا سیدمرتضی- عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی
در دنیای پس از کرونا، بهطور قطع رقابت اقتصادی به جنگی بزرگ تبدیل خواهد شد، چراکه همه کشورها تلاش دارند عقبماندگی خود در بازار جهانی را جبران کنند.
نکته مهم در این دوران، گسترش دیپلماسی اقتصادی است.
سه سال پیش بود که شیوع ویروس کرونا باعث بر هم خوردن زنجیره تامین شد و نظم همه بازارهای مالی و اقتصادی جهان را بهم ریخت.
شیوع این ویروس، منجر به افت شاخصهای اقتصادی جهان (حتی در کشورهای توسعهیافته) و در نتیجه رکود اقتصادی شد.
این البته پایان ماجرا نبود، چون بهتدریج تولید از رونق افتاد و فقدان فرصتهای شغلی کافی به یکی از مهمترین چالشهای جوامع بشری تبدیل شد.
حلقههای دیگر این زنجیره منحوس را کاهش درآمدهای مردم، کاهش شدید قدرت خرید در پی افزایش قیمتها و در نهایت نزول شاخصهای بهبود کیفیت به کار تشکیل دادند.
در چنین موقعیتی، قدرت ریسک مالی بهشدت پایین میآید و سبب افت جدی بازارهای ریسکی مانند بورس میشود و همین موضوع کاهش تحرک تولیدیهای بزرگ و در نتیجه افت ارزش سهام شرکتهای بزرگ را بهدنبال دارد.
در این میان، سرمایهگذاری در بازارهای کمریسک و مطمئنی مانند طلا و ملک با هدف سوداگری نیز بر رکود و رخوت بازار دامن میزنند.
بنا بر آنچه بیان شد، در دوران پساکرونا رشد اقتصادی باید در اولویت دولت سیزدهم قرار بگیرد، چراکه این اقدام تمام زنجیره رکود و افت اقتصادی را بر هم میزند. نخستین ثمره رشد اقتصادی، رونق تولید و اشتغالزایی است که همین عامل باعث افزایش درآمد و قدرت خرید عمومی میشود.
در نتیجه ریسکپذیری افزایش یافته و مردم با خطرپذیری بالایی وارد بازارهای ریسکی و حتی بخش تولید و صنعت میشوند.
در دنیای بعد از کرونا، رقابت اقتصادی به جنگی بزرگ تبدیل خواهد شد تا عقبماندگیها در بازار بینالمللی جبران شود.
نکته مهم در این بین، گسترش دیپلماسی اقتصادی است که حتی در بسیاری موارد جوامعی با ایدئولوژیهای مختلف را دور یک میز مینشاند.
در این حوزه نیز دولت باید با جدیت بسیار بیشتری برنامهریزی و حرکت کند و بداند که امروزه اهمیت اقتصاد در حفظ ثبات سیاسی و حتی امنیت داخلی کشور بیش از هر زمان دیگری است.
دولت باید در دوران جدید بتواند همگام با تغییرات نوینی که در دنیای اقتصاد ایجاد شده، با استفاده از ظرفیتهای وزارت امور خارجه، کنسولگریها و سفارتخانهها، ارتباط اقتصادی خود را گسترش دهد و علاوهبر حفظ شرکای پیشین (که البته تعداد آنها بسیار اندک و بازارشان بسیار محدود است)، طرفهای تجاری و بازارهای جدیدی (بازارسازی و بازاریابی جدید) را هدفگذاری کند.
ناگفته پیداست که این جریان باید از کشورهای همسایه و بازار چندصد میلیونی منطقه آغاز شود، چراکه کشور مزیتهای صادراتی بسیاری در ارتباطات تجاری با کشورهای منطقه دارد و میتواند با بکارگیری آنها سهم خود را از این بازار بزرگ بیشینه کند.
بازار بزرگ منطقه، فرصتی طلایی برای صنعتگران کشور برای توسعه فعالیتهای صنعتی بوده که نباید از دست داد.
تولیدکنندگان زیادی از کوچک شدن بازارشان و افت تیراژ خود گفتهاند این امر میتواند با یک مدیریت هوشمند جبران شود اما بهشرطی که فرصتسوزی نشود و بتوانیم با شناسایی بازارهای اطراف سهم محصولات خود را افزایش دهیم.