نصیحتی به کارآفرینان در شرایط عدمقطعیت زیاد
امیرحسن کاکایی- عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
شرایط عجیبی است. از یک سو دولت دائم از پیشرفتهای بزرگ میگوید و از سوی دیگر، حضور چینیها را بهطورجدی در صنعت و بازار خودرو حس میکنیم. رئیسکل بانک مرکزی ادعا میکند ارز بهاندازه کافی داریم و از آن سو، کمبود ارز حتی برای خودروسازان بزرگ بخش خصوصی و عدمتوازن در تخصیص آن، بهوضوح قابلمشاهده است. این وسط واردکنندگان و مونتاژکاران هم مانند قارچ سبز میشوند و آدم انگشتبهدهان میماند که اگر واقعا این صنعت سود ندارد، یا ارز نداریم، پس اینها که هستند؟ بانک مرکزی میگوید نرخ ارز ثبات دارد، اما قیمتها همچنان بالا میرود. دولت از رونق میگوید و ما هر چه میبینیم رکود در صنعت و بازار است. دنیا هم دچار چالشهای جدی و تحولات اساسی در ساختارهای کسبوکار و تجارت است. دعوای اصلی از سال ۲۰۱۸ رونمایی شد. از زمانیکه امریکا برخورد با شرکت هوآوی را شروع کرد و پس از آن، جنگ تجاری جدید آغاز شد. البته کرونا مبنایی شد تا جنگ علنی شود. از یک سو تمام دنیای صنعتی غرب در آن مدت در رکود شدید فرو رفت و از سوی دیگر، چین به پیشرفت خود ادامه داد. همزمان زنجیره تامین جهانی که بهشدت وابسته به چین بود، دچار مشکل شد. در آن محدوده بود که دنیای غرب متوجه کلاهی که طی سی سال گذشته سرش رفته، شد و فهمید بیشازحد به چین، بازار و فناوریهای آن وابسته شده است.بعد از بحران کرونا، تورم ناشی از سیاستهای حمایتی کرونایی دولتهای غربی آغاز شد و ما شاهد تورم جدیدی در اروپا و امریکا در کنار دیگر کشورها بودیم. امریکاییها که در ۵۰ سال گذشته هر چه آشوب در دنیا بوده، به راه انداختهاند، از نیمه دوم دهه دوم قرن بیست و یکم کار خود را آغاز کردند و توانستند بین روسیه و اروپا را شکراب کنند. جنگی راه افتاد که تا سالها روابط آنها خوب نخواهد شد. اینگونه شد که دهه سوم قرن بیست و یکم، وارد یک دهه آشوب شدیم.
کار تا جایی پیش میرود که اخطارها برای مثلا خودروسازی اروپا صادر میشود که بهزودی از خودروسازی چین شکست خواهد خورد. امروزه تمام بلوکهای ابرقدرت میدانند موضوع جیپهای الکترونیکی، بردهای کامپیوتری و نرمافزارها، بهویژه نرمافزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی، در اقتصاد و صنایع گوناگون و از جمله صنعت خودرو، یک موضوع ناموسی است و پای مرگ و زندگی در میان است. تمام این بلوکهای در حال سرمایهگذاریهای آنچنانی برای جهش بزرگ هستند. اما از چین و اروپا و امریکا و البته شرکای شرقی آنها، ژاپن و کره جنوبی که بگذریم، این وسط بسیاری از کشورهای دیگر در حال جهش هستند. اکونومیست ۶ ژانویه در مقالهای با عنوان چگونه در قرن بیست و یکم ثروتمند شویم؟ رقابت برای تبدیل شدن ابرقدرت اقتصادی بعدی، که من در پادکست فارکست شنیدم، توضیح داده که کشورهایی مانند هند، اندونزی، امارات و حتی کامبوج و زیمبابوه چگونه برای جهش آماده میشوند. این کشورها هر کدام بر مبنای برنامه بومی و البته سرمایهگذاری سنگین آماده میشوند که جایگاه جدید و جدیتری در اقتصاد جهان پیدا کنند. در مقالهای قبلتر در همان مجله مفهومی بهنام Homeland Economy یا اقتصاد درونمرزی مطرح شده که نشان میدهد چگونه مسیر جهانیشدن برعکس شده و بیشتر کشورهای بزرگ از منظر اقتصادی جهانی در حال چرخش به سمت خانه هستند و سرمایهگذاران را تشویق به بازگرداندن سرمایهها به سمت خانه خود؛ یعنی سرزمین مادری میکنند. این در حالی است که دولت ما کارآفرینی را سرکوب میکند و در همین حال که دنیا در حال افزایش تعرفهها و موانع وارداتی هستند، صحبتهای وکلای مجلس ما در راستای کاهش تعرفهها و تشویق واردات است. خلاصه اینکه حسابی دنیای کسبوکار چه در ایران و چه در دنیا دچار تحولات عجیب شده و بعدازاین با ورود جدی هوش مصنوعی به عرصه رقابت جهانی، پیچیدهتر و خطرناکتر میشود. جوانتر که بودم خیلی درباره کارآفرینی مطالعه میکردم و با بسیاری از کارآفرینان بزرگ هم دمخور بودم. خودم هم حدود ده سال تلاش کردم کارآفرین شوم، که البته شکست خوردم. در آن زمان که شرایط خیلی هم بهتر از الان بود، مطالعاتم نشان میداد کارآفرینان باید آدمهای شجاعی باشند و در عینحال امیدوار. همچنین کارآفرین باید مبتکر و خلاق، صبور، ریسکپذیر، دوراندیش، متعهد، با اراده و با انگیزه بوده و توانایی رهبری و مدیریت داشته باشد. اما حالا خیلی بیشتر از دو دهه قبل، کارآفرینان باید بتوانند در خود و اطرافیان امید ایجاد کنند و شجاعت داشته باشند. به نظرم در این دهه چیزهای دیگری هم لازم است. اولا در همان سه دهه قبل که من تجربه کردهام، بهغیراز این چیزهایی که در دنیای عادی نیاز است، در ایران باید هم رو و هم پارتی داشته باشید یا پارتی را با روابط و پررویی ایجاد کنید. وگرنه در کشوری که سود دلالی همیشه بیشتر از سود تولید بوده، چگونه میتوان فقط از تولید به نوایی ماندگار رسید؟ اما در دهه پیشرو، فکر میکنم که صبورترین و توانمندترین کارآفرینان هم باید خیلی بااحتیاطتر به تولید ورود کنند، چراکه همزمان با چندین بحران اقتصادی و زیستمحیطی روبهرو هستیم که دولتها توان حل آنها را ندارند. این بحرانها ضعیفها را له خواهد کرد. از سویی هم هوش مصنوعی در حال تغییر دادن پارادایمهای کسبوکار در دنیا و ایران است. پس پیشنهادم این است که اولا کارآفرینان بااحتیاط بیشتر جلو بروند و گسترش را بیمحابا در دستور کار قرار ندهند و حتما استراتژیک فکر کردن را بیشازپیش در دستور کار قرار دهند و آماده فرصتطلبیهای زودگذر باشند. بههرحال پس از هر بحرانی یا تغییر پارادایمی، یکسری کسبوکارها فرومیریزند و یکسری به وجود میآیند و فرصتها در این میان جابهجا میشوند. به کارآفرینان جوان بیپول هم پیشنهاد میکنم نوآوری باز و روشهای جمعکردن آدمها و تجمع ثروت یا وصل شدن به منابع سرمایه و قدرت اصلی را بیشازپیش در برنامهشان بگنجاند. بههیچوجه گول ظاهر قضایا را نخورید. هیچوقت خود را با کسانی مانند ایلان ماسک و مارک زاکربرگ مقایسه نکنید. حتما به زیستبوم خبرهایی که از کارآفرینان بزرگ دنیا میشنوید، توجه کنید. ما در زیستبوم ایران زندگی میکنیم که در آن مسیر پیشرفت کاملا متفاوت است. بهویژه در صنعت خودرو که ذاتا صنعت بزرگان است.