«توهم شایستگی»
توهم شایستگی نوعی از توهم است که در آن فرد به شایستگیها و توانمندیهای خود یا دیگری ایمان دارد و آن را میستاید.
این توهم یکی از گستردهترین و رایجترین توهمهاست که نتیجهای جز ممانعت از رشد ندارد. این توهم هم در سطح فردی و هم سطح جمعی مانع از رشد میشود.
توهمهای توانمندی که میتواند گریبان فرد یا گروه را بگیرد به شرح زیر است:
۱- توهم دانش:
توهم دانش آفت دنیای مدرن در آموزش و اصلیترین مانع یادگیری است. فردی که دارای مدرک دانشگاهی باشد خودش را دارای تخصص در آن زمینه و احتمالا زمینههای مشابه میداند.
۲- توهم مدیریت:
این نوع توهم، توهمی است که فرد تمام موفقیتها را به توانمندی خود نسبت میدهد و شکستها را حاصل شرایط و وضعیت جامعه میداند.
۳- توهم کنترل:
این توهم مربوط به فردی است که مجموعه سازمان یا جامعه را تحت کنترل خودش میداند. این توهم بیشتر مختص دیکتاتورهاست.
همه این توهمها در هر شکلی که باشند راه یادگیری و اصلاح را میبندند.
۳ روش پیشنهادی برای رهایی از توهم عبارت است:
۱- رقابت:
رقابت با دیگران اصلیترین ابزاری است که انسانهای متوهم را درمان میکند. انسانی که توهم دانش دارد در زمان شکست از دیگران ممکن است از توهم خود دست بکشد. او دوست دارد پا در دنیای مصنوعی و متوهم خویش یگانه مدیر توانمند جهان بماند.
۲- مقایسه با دیگران:
انسان متوهم همواره با این استدلال که «شرایط ما فرق دارد» تلاش میکند راه مقایسه را ببندد تا از توهم شایستگی خویش محافظت کند.
۳- نقد:
نقد کردن به انسان در هر جایگاهی که باشد کمک میکند تا از افتادن در دام توهم شایستگی رها شود.
نقد هم البته خوشایند فرد متوهم نیست و او راه نقد را به بهانههای مختلف میبندد. هر روش فوق راههای نجات یک جامعه از توهم است.
جامعهای که این راهها را به روی خود ببندد سرشار از بازندگان متوهمی خواهد شد که در جایگاههای مختلف از خودشان تصویر قهرمان بزرگ را دارند.
وقتی که توهم تکثیر میشود شکست یک هدیه الهی است.
وقتی بازندگان در کنار توانمندیها قرار میگیرند هم فرد و هم جامعه نجات مییابد. بزرگترین دشمنان نقد، رقابت و مقایسه بدون شک متوهمانی هستند که از تیره شدن عکسهایشان میهراسند. گاهی اوقات جهل یک ملت را در تاریکی و جهنم ابدی فرو میبرد. جهل مقدس جهلی است که بعد قدسی دارد. در چنین جهلی شخص جاهل در جهل میسوزد اما برای خدا میسوزد.
گرسنگی، فقر، فلاکت، بیماری، جنگ، دشمنی، جنایت، آدمکشی و آزار به همنوع همه را به قصد قربت انجام میدهد و جالب این است که از هرگونه روشنگری هم میهراسد.
باید از حق تمام انسانها برای اندیشیدن دفاع کرد.
قربانعلی تنگشیر- مدرس دانشگاه