بار جمعیت و توسعه روی دوش شهرهای ساحلی جنوب
عقیل گنخکی- کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری
شهرهای ساحلی در جنوب کشور بهویژه در استان خوزستان و بوشهر سالهاست با مشکلات عدیده محیطزیستی و بهطور مشخص کمبود منابع آب شرب، گردوغبار، رهاسازی فاضلاب شهرها در دریا، عدممدیریت پسماند و پسابهای صنعتی مرتبط با صنایع نفت و گاز و پتروشیمی روبهرو هستند.
کمبود منابع آب، یکی از جدیترین مشکلاتی است که شهرهای ساحلی جنوب کشور را درگیر خود کرده و باعث شده در چند سال اخیر برای جبران کمبود آب دست به دامن دریا و شیرینسازی آب دریا شوند. در حال حاضر، شهرهای بوشهر و سیراف بهطور مستقیم بخشی از آب مصرفی خود را بهوسیله شیرینسازی آب دریا بهدست میآورند. بقیه شهرها نیز پروژههایی برای شیرینسازی آب دریا در دست احداث دارند. حتی این روش برای تامین آب در فلات مرکزی بهواسطه شبکه انتقال آب براساس پروژههای کلان اقتصادی بهکار گرفته شده است.
پدیده گردوغبار در استانهای جنوبی و شهرهای ساحلی تبدیل به یک معضل جدی شده و تاثیرات مخرب زیادی برجا گذاشته است. برخی از کانونهای این گردوغبار در اثر خشکاندن تالابهای بینمرزی چادگان و هورالعظیم و همینطور تالابهای پاییندست دجله و فرات در عراق به وجود آمده است. گردوغبارها باعثشده جوامع محلی شهرها و روستاها و اکوسیستمهای پیرامونشان بهطور مستقیم تحتتاثیر آلودگی شدید هوا قرار بگیرند. نمونه آن گردوغباری است که در هفته گذشته در این شهرها وجود داشت.
مشکل دیگری که سالیان سال است در شهرهای ساحلی در جنوب کشور وجود دارد، مربوط به فاضلابهای شهری است. در حال حاضر هیچکدام از شهرهای ساحلی استان خوزستان، بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان سیستم کارآمد و یکپارچهای برای مدیریت فاضلاب شهرها ندارند. فاضلابهای شهری بهطور مستقیم و غیرمستقیم وارد دریا میشود و اکوسیستم دریایی را آلوده میکند. در سالهای اخیر روند توسعه صنعتی و افزایش نرخ شهرنشینی با ایجاد پیامدهای متعدد، مدیریت این چالشها و مشکلات را پیچیدهتر کرده است.
این مشکل درباره پسماندهای شهری شهرهای ساحلی جنوب هم صدق میکند. جمعیتپذیری این شهرها باعثشده پسماند جامد شهری بدون هیچ مدیریت دقیق و علمی و یکپارچهای به محلهای دفن برود و محیطزیست را آلوده کند. بسیاری از این شهرها محل دفن پسماند ندارند و اگر دفن زبالهای هم وجود دارد بهصورت غیربهداشتی انجام میشود. ضمن اینکه در محلهای دفن عمدتا دفنی انجام نمیشود و زبالهها بهطور مستقیم سوزانده میشود. سوزاندن این زبالهها باعث میشود دود ناشی از سوختن همراه با فلزات سنگین وارد جریان هوا شود. این آلودگی هوا میتواند منجر به بیماریهای متعددی برای انسان و دیگر زیستمندان محیطزیست شود.
درباره پسماند و پسابهای صنعتی و پسابهای شرکتهای نفت و گاز آنها دقیقا همین وضعیت وجود دارد. هیچکدام از شرکتهای صنعتی از جمله پتروشیمیها لندفیل یا محل دفن مناسبی برای مدیریت پسماند تولید شده خود ندارند. اکثر این شرکتها بهویژه در منطقه اقتصادی و انرژی پارس، با شهرداری شهر کنگان لندفیل مشترک دارند. در حال حاضر نیز این لندفیل ظرفیت لازم برای پذیرش این حجم از پسماند را ندارد. این جمعآوری غیراصولی پسماند منجر به این میشود که شیرابه پسماندها به دریا سرازیر شود و آلودگیهای بسیار زیادی را به اکوسیستم دریایی تحمیل کند. نمونه این وضعیت نابسامان پسماند در شهرهای دیلم، گناوه و بوشهر قابل رویت است. بهطور کلی آلایندههای صنعتی از جمله پیامدهای ویژه صنعتی، آلودگیهای پساب، رهاسازی ذرات معلق و فلزات سنگین ناشی از چرخش آب دریا در پالایشگاهها و فعالیتهای فلرهای گاز نیز وضعیت بحرانی است.
یکی از اصلیترین دلایلی که وضعیت موجود را برای شهرهای ساحلی جنوب کشور ایجاد کرده جمعیتپذیری شهرها و تغییر الگوی ساختار توسعه در جنوب کشور با محوریت نفت، گاز و پتروشیمی است.
این شکل توسعه باعثشده جمعیت به شهرهای جنوب کشور بهویژه در استان بوشهر و خوزستان سرازیر شود در صورتی که این استانها با وضعیت موجود و محدودیتهای اقلیمی متعدد، اساسا توان و ظرفیت محیطی لازم برای پذیرش این حجم از جمعیت را ندارند.