اقتصاد نفتی سد راه توسعه دانشبنیان
فرشاد پرویزیان-عضو انجمن اقتصاددانان ایران
تولید کالا، حاصل تعامل کار و سرمایه با پیوست ضوابط فنی است. بهعبارتروشنتر، اگر کار و سرمایه با یکدیگر در فرآیند یک ضابطه فنی ترکیب شوند، کالا استخراج میشود و تولید محصول شکل میگیرد. رابطه فنی تولید یک کالا به این معنی است که تولیدکننده باید بداند چه میزان از مواد اولیه باید با یکدیگر ترکیب شوند تا یک کالا تولید شود. بیشک این رابطه فنی بر مدار یک دانش و دانایی میچرخد. یعنی بخش اساسی از تولید کالا دانش و دانایی است. بهطورقطع وقتی که رابطههای فنی و دانش تولید یک کالا را بهتر بدانیم و اشراف هوشمندانهای روی آن داشته باشیم و از دانش و خرد بیشتری استفاده کنیم؛ بهطورقطع یا محصول بیشتری با مواد اولیه کمتری تولید خواهیم کرد یا محصول باکیفیتتری روانه بازار میکنیم. چنین روندی دقیقا ضدتورم است که منجر به کنترل و مهار تورم میشود. بهعبارتروشنتر، بکارگیری دانش و فن روز در فرآیند تولید یک کالا بهشرطی که کالا با نرخ تمامشده کمتری راهی بازار شود و باکیفیتتر هم باشد، تورم را مهار میکند.
باتوجه به شعار سال گذشته، تعداد دانشبنیانها بهیکباره رشد چندهزارتایی داشت، اما باید بدانیم که رونق تولید دانشبنیان بهمعنای افزایش تعداد ثبتشده این شرکتها موسوم به دانشبنیان نیست. در کل، وقتی در اقتصاد صحبت از تولید دانشبنیان میشود؛ یعنی تولید مبتنی بر دانایی و خرد.بهعبارتروشنتر یعنی محصولاتی که تاکنون تولید میشدهاند، با شیوههای نوین علمی و فنی تولید و روانه بازار شوند. در تولید هر محصول، خدمت یا هر کالایی که ارزش اقتصادی داشته باشد، اگر بتوان کار و سرمایه را با یک دانش فنی بهکار بگیریم و هر چقدر دانش فنی بهکارگرفتهشده در فرآیند تولید بیشتر باشد، محصول باکیفیتتر با نرخ تمامشده کمتر یا با حجم تولید بیشتری روانه بازار میشود، بنابراین بکارگیری روشهای دانشبنیان یعنی افزایش تولید. افزایش تولید هم بهمعنای مهار تورم است. در شرایطی که عرضه محصول در بازار از طریق دانش رشد پیدا کند، تولید کالا در کشور افزایش پیدا میکند و تورم هم مهار میشود. دانشی که بهکار گرفته میشود، ممکن است هزینههایی داشته باشد، اما در نهایت خروجی حول ۲ مدار افزایش تعداد و کیفیت محصول میچرخد، اما آن فرآیندی که در وزارتخانههای کشور بهویژه صمت درباره بکارگیری دانشبنیانها بهمنظور تحقق اقتصاد دانشبنیان رخ میدهد، فارغ از تعاریف و اصول گفتهشده است. متاسفانه وزارت صمت و دیگر وزارتخانهها در سازمانهای دیگر، وقتی صحبت از تولید دانشبنیان میشود، تصور میکنند که باید سراغ یک فرآیند ناشناخته و عجیب و غریب بروند که معمولا فناوری هایتک را شامل میشود و وقتی هم که میخواهند از تولید دانشبنیان حمایت کنند، سراغ شرکتهایی میروند که تولیداتشان در زمره محصولات هایتک است.
این در حالی است که شمار زیادی از فناوران در اکوسیستم دانشبنیان از فناوریهای هایتک و بسیار پیشرفته استفاده نیمبند کنند و اصلا لزومی هم ندارد که چنین فناوریهایی را بهکار ببرند.پرسشی که مطرح میشود، این است که باتوجه به افزایش شمار شرکتهای دانشبنیان در یک سال اخیر، چرا تاکنون اتفاق مهمی که بتواند وضعیت اقتصاد کشور را از حالت بیماری رها کند، به کمک فناوران بهوجود نیامده است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت، به ۲ دلیل عمده برمیگردد. اقتصاد وابسته به فروش نفت در ایران و در کل، در هر کشوری سد راه توسعه فناوری است. کشوری که بیش از یک قرن اقتصادش به نفت وابسته و درآمدهای نفتی هنوز به کامش شیرین است و از رانت منابع نفتی استفاده میکند، نیازی به تحقیق و توسعه و کاربرد فناوری در فرآیند تولید ندارد. در این شرایط معمولا با پرداخت درآمد حاصل از نفت محصولات موردنیاز باوجود توان تولید در داخل با نرخ کمتر وارد میشود. دلیل دوم، وجود انواع اقسام انحصار در کشور است. برای مثال، وقتی خودروساز انحصارگر، میتواند هر خودرویی با هر سطح ایمنی را روانه بازار کند، دلیلی برای ارتقای کیفیت با توان دانشبنیان که قطعا هزینهبر هم هست، نمیبیند. در کل، وضعیت اسفبار شرکتهای خودروسازی در کشور ناشی از عدمکاربرد دانشبنیانها در بدنه آنها است. بیشک تا زمانی که شیوه حکمرانی اقتصادی در کشور مبتنی بر نفت باشد، صحبت از دانشبنیان خندهدار است. بنابراین بهدلیل درآمدهای نفتی، تولیدکنندگان دلیلی نمیبینند که دانش را در بدنه تولید وارد کنند. وقتی که هر تولیدکنندهای، بهعنوانمثال خودروسازان میتوانند هر محصولی را با هر درجه کیفیت در بازار بفروشند، چرا باید در فرآیند تحقیق و توسعه هزینه کنند و دانش فنی را بهکار بگیرند؟