تفکیک از مبدأ یک اقدام سودآور
حمیدرضا پورعلاقهبندان-کارشناس پسماند
پسماند از ۲ بخش قابلبازیافت و غیرقابلبازیافت تشکیل میشود که میتوان بخش قابلبازیافت آن را دارای ارزش اقتصادی دانست و بخش غیرقابلبازیافت آن را فاقد ارزش اقتصادی. بهطبع رویکرد در برخورد با این دو بخش نیز با هم متفاوت است. یعنی بازیافت پسماندهای ارزشمند فینفسه یک فعالیت صنعتی که منجر به تولید کالا و فروش آن در بازار میشود، اما فرآیندهای مدیریت پسماندهای غیرقابلبازیافت ماهیتی خدماتی دارد و منجر به تولید کمپوست، انرژی یا دفن در مقابل دریافت رقمی بهعنوان تعرفه خدمات میشود. در بحث مدیریت پسماند، باید از تجربه کشورهای پیشرفته نظیر ژاپن بهره بگیریم و بهعبارتدیگر، راهکارهای تجربهشده آنها را بهکار ببندیم. موردی که امروز در بحث مدیریت پسماند موردتاکید قرار میگیرد، روشهای جمعآوری و جداسازی پسماند از مبدأ و هنگام تولید است. بنابراین، در گام نخست، تفکیک پسماند از مبدأ از اهمیت ویژهای برخوردار است. اگر تفکیک در هنگام تولید اتفاق بیفتد، میتوان برنامههای بیشتری برای بازیافت آن داشت، اما آن بخش از پسماندهایی که جزء مهمی در بخش امحا و دفن بهشمار میآیند، پسماندهای آلی و بهعبارت دیگر، زبالههای تر هستند. اگر این زبالهها بهطورصحیح مدیریت نشوند، منجر به ایجاد گازهای گلخانهای و متان میشوند.
بهدلیل محدودیتهای علمی و فناوری، حتی در کشور آلمان هم نمیتوان ۱۰۰ درصد کالاهای تولیدی را بازیافت کرد و به زنجیره ارزش بازگرداند. پس بهطورمشخص در سراسر جهان، تولیدکنندگان اولیه و صنایع بالادستی، در بازار بزرگتر از بازیافتکنندگان هستند. پس بدون تعریف مکانیزمهای تضمین رقابت در بازار، بازیافتکنندگان در بازار از تولیدکنندگان کالای نو شکست میخورند و خارج میشوند. از همینرو، راهکار کشورهای توسعهیافته برای کارآمدسازی و پایداری مدیریت پسماند، ایجاد مشوق و تعریف چارچوبهای حمایتی از فعالان و بنگاههای اقتصادی مدیریت پسماند در راستای رقابتی کردن بازار بوده است.مدیریت پسماند متشکل از زبالههای تر و خشک بسیار هزینهبر است و در بخش کوچکی از کشور، پسماند خشک و تر جدا، اما در بخشهای زیادی از کشور، پسماند بهصورت مخلوط جمعآوری میشود. برای مثال، اگر روزانه هزار تن پسماند در شهری نظیر اصفهان جمعآوری میشود، تنها ۷۷۰ تن آن از مبدأ جداسازی و ۹۳۰ تن دیگر بهصورت مخلوط جمعآوری میشود، اما در شهری مانند اصفهان، این امکان وجود دارد که ۹۳۰ تن پسماند وارد خطوط پردازش پسماند قرار بگیرد و این امکان وجود دارد که بعد از پردازش وارد کارخانه کمپوست و کود آلی میشود که در این روند انتشار متان به کمترین میزان ممکن انجام میگیرد، اما چنین روندی در همه شهرها و استانهای کشور از جمله تهران امکانپذیر نیست و ظرفیت برای پردازش پسماند وجود ندارد و بخشی از پسماندها بدون هیچ پردازشی به محل دفن یا امحا انتقال داده میشود.
در واقع، پسماندی که پردازش و جداسازی نشده و مدیریت خاصی بهویژه در بخش ارگانیک آن انجام نگرفته است، وقتی به محل دفن منتقل شود، علاوه بر آسیب به شیرابههای تولیدی، منجر به انتشار زیاد گاز متان میشود. از آنجایی که بخش آلی زبالههای تر برای تولید کمپوست و کود مورداستفاده قرار میگیرد، این روند هم متان تولید میکند. در واقع، فرآیند غیراصولی تولید کمپوست هم، منجر به تولید گازهای گلخانهای میشود. بهعبارت روشنتر، دفن زباله و تولید غیراستاندارد کمپوست، بیشتر متان تولید میکند، بهویژه در سال اول دفن، میزان انتشار متان بسیار بالا است.اگر بخواهیم پسماندهای شهرها را به جایی دیگر برای انداختن در خط پردازش ارسال کنیم، باید هزینه هنگفت و بسیار بالایی را صرف کنیم، چراکه حملونقل پسماند بهشدت گران است و در کل، مدیریت پسماند، فرآیندی هزینهبر و بدون سود است. بههمیندلیل، در همه جای دنیا سوبسید به آن تعلق میگیرد، متاسفانه در ایران عبارت طلای کثیف بهاشتباه جا افتاده است و ما چیزی با این عنوان نداریم و مدیریت پسماند یکی از فرآیندهای هزینهبر است و در توان شهرداریها نیست که بخواهند دست به چنین اقدامی بزنند. بهاعتقادمن، اگر هم میخواهند سرمایهگذاری کنند، خوب است در ابتدای مدیریت پسماند و در جریان تفکیک آن اتفاق بیفتد. اپلیکیشنها کمک زیادی در تفکیک زبالههای خشک و تر میکنند، اما مشکل اصلی در مدیریت زبالههای آلی است که در تهران توان مدیریتی کافی برای آن وجود ندارد. تهران نزدیک به ۴.۵ تن زباله آلی تولید میکند و راهحل آن یا زبالهسوزهای خوب است یا فرآیند حذف بیهوازی.امروزه در کشورهای توسعهیافته، علاوه بر معافیتهای مالیاتی فعالیتهای مرتبط با مدیریت پسماند، سیاستگذاران از چارچوبهای «امتداد مسئولیت تولیدکننده یا EPR » پیروی میکنند. در این چارچوبها، هزینهی بازیافت هر کالا در لحظهی تولید از تولیدکنندهی اولیه اخذ گردیده و در هنگام بازیافت به بازیافتکنندهی آن کالا پرداخت میگردد. این امر باعث میشود که کالای نو از کالای بازیافتی گرانتر شده و تمایل به خرید کالاهای بازیافتی افزایش یابد. علاوه بر این نیز، گاه مکانیزمهای اجباری برای استفاده از مواد اولیه بازیافتی در تولید کالاهای نو به کار گرفتهمیشود.