مشاوره حقوقی واجبتر از نان شب
انتظار بازگشت سرمایه از سوی سرمایهگذاران یکی از دلایلی اصلی دشوار بودن جذب سرمایه از سوی استارتآپها بود. در واقع نداشتن تضمین سرمایه باعث شده است، مسیر سرمایهگذاری برای کسبوکارهای خرد، دشوار و در بسیاری موارد غیرممکن باشد. علاوه بر آن، توجه نکردن بهوجود زیرساختهای لازم برای توسعه ایدهها هم از دیگر مولفههای مهم در شکست یک استارتآپ است.
کارشناسان معتقدند نبود قانون کپیرایت در کشور بهویژه در زمینه ایدهپردازی باعث شد، ایدهها برای یک شرکت استارتآپی دیگر که توانسته بود سرمایهگذار جذب کند، بهخوبی ثمربخش باشد و توسعه پیدا کند، در واقع نداشتن قانون کپیرایت در دنیای ایدهها، شرکتهای خلاق زیادی را در کشور بهزمین زده است. صمت در این گزارش به اصلیترین دلایل ناامنی ایدههای استارتآپی پرداخته است.
نبود کپیرایت، ضربه کاری اول راه
پیش از اینکه شرکتهای تحویل مواد غذایی مانند BigBasket شناخته شوند، کمپانی WebVan این ایده را در سال ۱۹۹۹ کلیده زده بود. Louis Borders و George Shaheen مدیرعامل کمپانی WebVan باور زیادی به سیستمهای آنلاین داشتند و با شور و اشتیاق بسیاری این کسبوکار را شروع کردند. باوجود خریداری انبارهایی پر از محصول، کامیونهایی برای تحویل محصولات و کامپیوترهایی گرانقیمت به منظور تسهیل فرآیند تحویل، این استارتآپ بهموفقیت دست نیافت. مردم ایده خرید آنلاین محصولات غذایی را نپذیرفتند، چرا که در آن زمان اینترنت نیز در همهجا در دسترس نبود، در نتیجه صاحبان این فروشگاه چاره دیگری غیر از بستن آن در سال ۲۰۰۱ نداشتند. اگر چند سال بیشتر صبر میکردند، بهطورحتم بهشهرت میرسیدند. WebTV هم نمونه دیگر استارتآپی است که شکستش باعث شهرت جهانی آن شد. این استارتآپ در سال ۱۹۹۵ با هدف ادغام وب و تلویزیون تاسیس شد. آنها توانستند وسیلهای در سایز یک دستگاه ضبط ویدئویی تولید کنند که اینترنت مقرون بهصرفه را بدون استفاده از کامپیوتر به پذیرایی خانهها میآورد. WebTv رشد زیادی کرده و MSN آن را خریداری و به MSN TV در سال ۱۹۹۷ تغییر نام داد.
هرچند بهدلیل نبود پهنای باند و نرخ نجومی دستگاه، این ایده رو بهنابودی رفت و WebTv نتوانست رونق بگیرد و موفقیت کسب کند، اما امروزه کمپانیهای مشابهی مانند Xbox ۳۶۰ و DYRs از همین ایده استفاده میکنند. نمونههای مشابه زیادی وجود دارد که ایدهها از سوی یک مجموعه استارتآپی خارج و در زمان مناسب در اختیار شرکتی دیگر میافتد و بهشکوفایی میرسد. کارشناسان معتقدند حضور زودهنگام در بازار بدون وجود بستر مناسب باعث میشود رهبران استارتآپها با از دست دادن ایدههایشان، انگیزههایشان هم از بین برود.
خدمات آنلاین پزشکی ایدهای که یکبار بهبنبست رسید
هدی دوستمحمدی که مدتی رهبری یک استارتآپ در زمینه خدمات سلامت در بستر آنلاین را برعهده داشت، بااشاره به اینکه زمان راهاندازی خدمات سلامت در بستر آنلاین کمی زود بود، معتقد است ۵ سال پیش بود که استارتآپی در زمینه ارائه خدمات پزشکی از راه دور و در بستر آنلاین راهاندازی کردیم و در ابتدای فعالیتش جزو استارتآپهای برتر در جشنوارههای گوناگون شد.
وی در گفتوگو با صمت افزود: در ابتدای مسیر فعالیت استارتآپی خود بسیار پرقدرت پیش میرفتیم و در راه رسیدن به مرحله دانشبنیان شدن بودیم اما در جلساتی که برای دریافت مجوز دانشبنیان شدن خویش با مسئولان مربوطه برگزار کردیم، متوجه شدیم باید فناوری قابلملموس و غیرتکراری را خلق میکردیم تا موفق به دریافت این مجوز میشدیم؛ در حالی که هدف اصلی ما از ایجاد کسبوکار خود ارائه خدمتی نوین در بستر فناوری و اینترنت بود و از اتفاق خدمتی که آن زمان ارائه داده بودیم، غیرتکراری و نو بود. دوستمحمدی دلیل شکست استارتآپ خود را نبود حمایت و بودجه کافی دانسته و میگوید: بهاعتقاد من این کسبوکار به این دلیل که در زمان خودش نو بود، نتوانست جایی در میان دانشبنیانها باز کند و در مرحله خلاق بودن باقی ماند. دوستانی را هم سراغ دارم که چنین مسیری را طی کردند، اما در نهایت آنها هم مجبور به واگذاری کسبوکار خود شدند. بسیاری از آنها محصولات درخوری تولید کرده بودند و چون حمایتکننده و سرمایهگذاری جدی نیافتند، در نهایت مجبور شدند آن را ترک کنند. بسیاری از آنها در سالهای پایانی فعالیت خود تنها به جابهجایی محصولشان در نمایشگاهها میپرداختند.
آگاه باشید تا گول نخورید
در ادامه سراغ یکی از رهبران موفق استارتآپی رفتیم. محمد قیصری معتقد است آگاهی و کسب دانش لازم پیش از آغاز یک فعالیت استارتآپی از نان شب هم برای رهبران استارتآپها واجبتر است.
وی در گفتوگو با صمت گفت: اینترنت اشیا گستردگی موضوعی زیادی دارد. این حوزه تخصصهای مختلفی را از جمله الکترونیک، مخابرات، سختافزار، نرمافزار، هوشمصنوعی و امنیت در خود جای داده است. باوجود چنین گستردگی ایده، رعایت حق معنوی آن دشوار است و دشوارتر از آن حفظ ایده در این مسیر است. وقتی درباره چنین گستردگیای صحبت میکنیم، هرکدام از افرادی که وارد این حوزه میشوند، صاحب ایده هستند که باید حق معنوی آن را به این افراد هم تخصیص داد. اما اگر یک شخص از این تیم جدا شود، در عمل آن حق معنوی و حفاظتی ایدهها کار سختی میشود.
راههای زیاد تقلب در ایده
قیصری بااشاره به ایدههایی که از سوی دیگر متخصصان بهشکوفایی میرسند، گفت: برخی افراد ایدههایی دارند، اما چون جدید است، خود توانایی شکوفایی آن را ندارند و به متخصصان میسپارند. حال وقتی افراد متخصص وارد آن میشوند با بررسی بازار روند پیادهسازی آن را پی میگیرند. در واقع با بررسی بازار و مطالعه کتاب در تلاش برای شکوفایی ایدهها برمیآیند. باتوجه به این شرایط این پرسش مطرح میشود که حق را باید به چه کسی داد؛ به فردی که تنها صاحب ایده بوده یا فردی که با بررسی بازار و مطالعه سعی و آزمون و خطای زیاد توانسته است ایده را به مرحلهای از شکوفایی برساند؟ این خود چالشی است که در حوزههای مختلف استارتآپها نمایان میشود.
وی پیگیری ایدهها در مقیاس کشوری را امری بیهوده دانست و گفت: بهطورکلی در مقیاس کشوری پیگیری ایدهها بهجایی نمیرسد؛ چرا که در بسیاری از موارد حق صاحب ایده داده نمیشود و دلیل این امر به روندهای گوناگون تقلب در ایده برمیگردد؛ برای مثال تفاوت در کدنویسیها میتواند یکی از آنها باشد. در کل قوانین بهسود صاحب ایده نیست و نظر سندی حق معنوی به ثبتکننده داده نمیشود.
دروغی بهنام میلیاردی کردن ایدهها
این کارشناس گفت: بزرگترین چالش در بحث ایده و در شرکتهای بزرگ زمانی خود را نمایان میکند که یک تیم از خارج مجموعه ضربه بخورد. فروپاشی استارتآپها از درون یک روال معمول است که کمتر به دزدیده شدن ایده میانجامد، اما زمانی که شرکتهای بزرگ، شتابدهندهها یا سرمایهگذارها با مدلهای مختلفی ایدهها را دریافت میکنند، خود منجر به از دست رفتن ایده برای صاحب آن میشود، چرا که بیشتر آن همکاری وعده داده شده، انجام نمیگیرد. در همین راستا تبلیغات زیادی را میبینیم که بهعنوان «ایدههای خود را میلیاردی کنید» خواهان دریافت اطلاعات و مدارکی از سوی رهبران و تیمهای استارتآپی هستند، اما هیچکدام ساختار مشخص و واحدی ندارند.
بهطورمعمول این شرکتها بهقدری مدارک از استارتآپها میگیرند که جای اعتراض دارد. بسیاری از استارتآپهایی که چند سال با سرمایه شخصی سرپا ماندهاند و با تیمسازی تا جایی پیش رفتهاند، با ارائه این اطلاعات به شرکتهای بزرگ در عمل ایدههایشان از دسترس خارج میشود.
در واقع توسعه ایدهها جزو ساختار اصلی این شرکتها نیست، در حالیکه در عمل نزدیک به 100 ایده دانشمحور را دریافت کردهاند که شکوفایی آن از سوی ایدهپردازان واقعیشان صورت نمیگیرد.
وی گفت: در برخی موارد هم با همکاریهای کوتاهمدت تلاش میکنند اطلاعات بیشتری از استارتآپها دریافت کنند و این هم جزو نقشههای این شرکتها است که در شرایط همکاری بیفایده بیشتر رهبران استارتآپها وقتی متوجه میشوند نتیجه مطلوب را نمیتوان از این نوع همکاری دریافت کرد، آن شرکت را ترک میکنند، اما در نهایت ایده، بازگشایی شده است. در کل باید گفت از دست رفتن ایده منجر به از دست رفتن انگیزه و امید رهبران استارتآپ و فعالانهای عرضه میشود.
لزوم تدوین قانون کپیرایت ایده در کشور
این فعال در عرصه دانشبنیانها گفت: بهاعتقاد من برای رفع این جریان باید قوانین داخلی کپیرایت تدوین شود تا وقتی یک ایدهای ثبت میشود بعد از آن افراد بتوانند شرایط و مسیر ایدههایشان را رصد کنند. در بسیاری از موارد، ایدههایی که ثبت میشوند، مشابه آن در جاهای دیگر پیدا میشود، اما افراد توانایی پیگیری آن را ندارند، بنابراین نیازمند تدوین قوانین کپیرایت داخلی هستیم. بهشدت توصیه میشود که مشاوران حقوقی در کنار تیمهای استارتآپی کوچک و خرد قرار بگیرند، چرا که این شرکتها و تیمهای استارتآپی هیچ مشاور حقوقی ندارند و حتی توانایی مالی لازم را هم ندارند که بخواهند هزینههای ساعتی دریافت مشاور را پرداخت کنند، اما این یکی از خدماتی میتواند باشد که از سوی معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری به شرکتهای استارتآپی تخصیص یابد یا حتی از سوی وزارت کار یا صنعت،معدن و تجارت به استارتآپهای حوزههای گوناگون داده شود.
همچنین برگزاری دورههای مختلف از جمله دورههای قراردادنویسی میتواند بهشدت بهکار استارتآپها بیاید. البته ناگفته نماند که رهبران استارتآپ و تیمهای استارتآپی نمیتوانند در ابتدای مسیرشان چنین هزینههایی را متقبل شوند، بههمیندلیل این خدمات باید از سوی نهادهای بالادستی با هزینههای اندک و در برخی موارد بهصورت رایگان در اختیار استارتآپها قرار داده شود.
وی افزود: یک قاعده کلی در استارتآپها و محصولات استارتآپی در کل دنیا رعایت میشود و آن این است که استارتآپها باید در زمان خود به بازار ورود پیدا کنند و اگر در زمان و مکان نامناسبی باشند، نمیتوانند محصولات خود را بهفروش برسانند. زمانی که یک استارتآپ میخواهد به یک جامعه خدمتی ارائه دهد باید متناسب با نیاز بازار و آن جامعه باشد و اگر زودتر این خدمات ارائه شود با شکست و فروپاشی مواجه میشود. بهعبارت دیگر تولید محصول و خدمات باید در زمان و مکان خود اتفاق بیفتد. در واقع زمان ورود یک استارتآپ به بازار جزو مولفههای مهم است. استارتآپی که زودهنگام وارد بازار میشود، باید توان مقابله با قدرتهای دولتی و شخصی را داشته باشد. نمی توان شکوفایی یک ایده از سوی شرکتهای بزرگ که در اصل صاحب آن ایده نیستند را به عنوان یک کارشکنی یاد کرد چرا که شرکت کوچک قبلی زمان دقیق ورود به بازار و یا حداقلهای ورود به بازار را رعایت نکرده است. همچنین مذاکراتی را که باید داشته باشد، انجام نداده است. در برخی موارد هم ایدهها باید از سوی یک شرکت بزرگ بهشکوفایی برسد، چرا که توانایی مالی منابع انسانی و پشتیبانی لازم برای توسعه آن و توانایی شکوفایی آن را ندارند. قیصری گفت: اما یکی از موارد شکلگیری یک استارتآپ این است که باید دارای پیگیری حق معنوی باشد. در واقع باید جزو حداقلهای اختیارات یک رهبر استارتآپ این باشد که اگر یک ایده در جایی ثبت شده است، باید قابلپیگیری باشد. بهاعتقاد من اگر یک استارتآپ توانایی شکوفایی یک ایده را ندارد باید جزئی از یک شرکت بزرگ شود تا بتواند ایده خود را بهسرانجام برساند و فراهمسازی مقدمات از برخی اتفاقات ناهنجار در آینده جلوگیری میکند و باعث پیشگیری از اتفاقات بد میشود.
سخن پایانی
باتوجه به موارد یادشده از آنجایی که هیچ قانونی مبنی بر حمایت ایدهپردازان بهصورت سندی در کشور وجود ندارد، گام نخست برای رفع موانع تدوین قانون داخلی رعایت حق کپیرایت ایده میتواند یک راهکار جدی برای حفاظت ایده در دنیای استارتآپی باشد. همچنین دریافت مشاوره کامل حقوقی میتواند از دیگر مولفههای حفظ ایده برای ایدهپردازان باشد، اینکه بدانند بهلحاظ حقوقی چگونه از یک ایده میتوان مراقبت کرد تا به از بین رفتن ایده و انگیزه نینجامد.