داستان ناتمام گرانیها
عباسعلی حقانی نسب- کارشناس اقتصاد
گرانیهای اخیر از چند منظر قابل بررسی است. یک منظر این است که اقتصاد ایران بر پایه واسطهگری و دلالی است و قاعدتا با مافیاهای خاص خودش مثل مافیای شکر، مافیای ارز و... مواجه است. بنابراین از این دیدگاه که ساختار اقتصادی کشور تولیدمحور نبوده و سوداگرمحور است و زیرساختهای سوداگری نه تنها از بین نرفته بلکه تقویت هم شده گرانیها تحت تاثیر اقدامات عدهای سوداگر در پشت پرده ایجاد میشود. در کنار این مسئله یکی از عوامل دیگر گرانی این است که به لحاظ اقتصاد کلان هیچ کدام از عوامل تورم مدیریت نشده و همچنان متغیرهای تاثیرگذار بر تورم با روند قبلی شتابان است. در سالهای گذشته در حوزه خلق نقدینگی کار زیادی انجام نشده و اقدامات دولت سیزدهم نیز تا امروز کافی نبوده و باید این مسیر ادامه یابد. بنابراین موتور رشد نقدینگی همچنان با سرعت بالا در حال خلق نقدینگی است و اثرات خود را با تاخیر بر تورم میگذارد. چنانچه اثراتی که تا کنون به دنبال خلق نقدینگی بر تورم ایجاد شده نتیجه رشد نقدینگی سالهای گذشته است. اثرات نقدینگی امسال نیز خود را در سالهای دیگر نشان میدهد. از طرفی متغیرهایی همچون تورم جهانی بر افزایش قیمتها در ایران تاثیر دارد. قیمتها در بازارهای جهانی اعم از قیمتهای انرژی و غذایی به ویژه برای کشورهایی که در تحریم است به شدت افزایش پیدا کرده است. به دلیل این که هزینه مبادلات در کشور بالا است، زمانی که قیمتهای جهانی افزایش پیدا میکند با یک تورم و قیمت بیشتری به مصرفکننده منتقل میشود. همچنین مسائل مربوط به برجام و اینکه هنوز توافق میسر نشده و نرخ تعامل ما با دنیا کاهش پیدا کرده، اثرات خود را به صورت انتظارات تورمی در اقتصاد کشور میگذارد و مشکلاتی ایجاد میکند. علاوه بر این یک انتظار تورمی ناشی از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی در جامعه ایجاد شده است. حتی اگر تخصیص ارز ترجیحی ادامه داشته باشد اما به دلیل این که بحث حذف آن در دولت و مجلس شده است، عملا انتظارات تورمی خاص خودش را به دنبال دارد. در حوزه افزایش قیمت کالاها در حوزه غذایی، ضمن این که بحث تورم جهانی و حذف ارز ترجیحی وجود دارد، سوءمدیریتهای داخلی در بحث کشاورزی و غذایی وجود دارد که بر قیمت این کالاها تاثیرگذار است. این سوءمدیریتها مربوط میشود به اینکه یک محصول را در زمان خودش به تولید نمیرسانیم و برنامهریزی صحیحی برای عرصه کشاورزی نداریم. کشاورزی در ایران کشاورزی خرد است که این مسئله امکان برنامهریزی و تولید و عرضه متناسب با کاهش قیمت تمام شده را در کشور از بین برده است. ساختار زراعت و تولید مواد غذایی و کشاورزی در ایران یک ساختار غلطی است که از زمانی که اصلاحات ارضی اتفاق افتاده تا امروز نسل به نسل باعث خردتر شدن زمینها شده است،
چرا که به مرور هر مالکی که فوت کرده زمینهایش بهخاطر مسائل وراثت خردتر شده است. هرچقدر که زمین کشاورزی کوچکتر باشد هم بهرهوری پایین میآيد و هم امکان برنامهریزی برای کشت دچار مشکل میشود و درنهایت قیمت تمام شده هم بالا میرود. به این صورت کشاورزی در کشور ما دچار تلاطمی شده که عرضه کالا و تنظیم بازار را تحت تاثیر قرار داده است. در حوزه دامپروری و تولید گوشت نیز وضعیت به همین صورت است.
درنهایت نیز به هر حال ایران کشوری است که نرخ تعامل آن با دنیا بسیار کم است و این مشکلات و موانع زیادی را پیش روی اقتصاد میگذارد. سیاستگذاران اقتصادی نیز به جای این که به سمت خشک کردن ریشههای تورم و گرانی بروند، بهخاطر شکل مدیریت و سوءمدیریتی که وجود دارد به صورت موقتی و بعضی از مشکلات را حل کردهاند که خود آن راه چارهها نیز دوباره منجر به ضربه زدن به اقتصاد شده است. به این صورت است که تورم ریشه در اقتصاد کشور زده و داستان این گرانیها ادامهدار شده است.