فرسایش خاک ۱۰ برابر ظرفیت طبیعی است
هادی کیادلیری، در مراسم روز جهانی خاک با شعار «خاکهای سالم برای شهرهای سالم» که روز دوشنبه ۱۷ آذر در فرهنگسرای بهمن برگزار شد، اظهار کرد؛ براساس آمار، سالانه بین ۱۶ تا ۲۵ تن خاک در هر هکتار فرسایش یافته و از دست میرود. وی به نتایج یکی از تحقیقات اشاره کرد که نشان میدهد تنها برای بازگرداندن حاصلخیزی خاک زاگرس، باید معادل ۵۰ درصد درآمد نفت کشور در یک سال هزینه شود. کارشناسان هشدار میدهند که بهدلیل شرایط اقلیمی، تشکیل تنها یک سانتیمتر خاک در ایران میتواند تا هزار سال به طول انجامد، در نتیجه نرخ بالای فرسایش فعلی، که مجموع فرسایش آبی و بادی آن سالانه حدود 2میلیارد تن برآورد شده، کاملا غیرقابلتحمل است. این فرسایش افسارگسیخته تبعات اقتصادی ویرانگری را بهدنبال دارد. پیامدهای این بحران، که فراتر از آسیب به حاصلخیزی زمین در محل است، به شکل عوارض خارج از محل مانند پر شدن سریع سدها، افزایش آلودگی آبها و تشدید پدیده گرد و غبار مشهود است. کارشناسان، بیتوجهی به ارزش اقتصادی خاک در محاسبات ملی و همچنین ضعف و عدماجرای صحیح قوانین بازدارنده را مهمترین موانع در مسیر کنترل این تخریب میدانند. این در حالی است که حتی نهادهای دولتی نیز در اجرای پروژههای عمرانی مانند جادهسازی، به عاملی برای تشدید فرسایش تبدیل میشوند. صمت در این باره گفتوگویی داشته با محمود عربخدری، استاد بازنشسته پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری که در ادامه میخوانید.
مقایسه نرخ فرسایش فعلی خاک با ظرفیت خاکسازی طبیعی در ایران، چه وضعیتی را نشان میدهد؟
برخی افراد اعداد بسیار بالایی را برای میزان فرسایش خاک اعلام میکنند که به نظر من این ارقام نجومی چندان درست نیست. بهطورکلی، برای کل کشور، فرسایش آبی خاک ما حدود یک میلیارد تن در سال برآورد میشود. همچنین برای فرسایش بادی نیز همین مقدار یعنی یک میلیارد تن ذکر میشود. اما نکته مهم این است که میزان خاکسازی ما چقدر است؟ فرسایش طبیعی باید با خاکسازی طبیعی جبران شود. اگر میزان فرسایش از خاکسازی طبیعی بیشتر باشد، آن وقت خطرناک خواهد بود.
بر این اساس، میزان فرسایش در ایران همان حدود یک میلیارد تن یا تقریبا ۵ تا ۶ تن در هکتار در سال است و این عدد چندین برابر حد قابلتحمل است. بهعبارت دیگر، خاکسازی در کشور ما بسیار کم است. ایران کشوری خشک و نیمهخشک است و بهطورطبیعی نمیتواند خاکسازی زیادی داشته باشد.
اگر به کشورهایی مانند مالزی نگاه کنیم که در مناطق استوایی قرار داشته و بارندگی سالانه زیادی دارند، میبینیم که ممکن است هر ۴۰۰سال یک سانتیمتر خاک تشکیل شود و حتی در سالهای کمتر نیز این اتفاق بیفتد. اما در کشور ما، ممکن است هر هزار سال تنها یک سانتیمتر خاک تشکیل شود. بنابراین، خاکسازی طبیعی ما بسیار کم است و بهتبع آن، فرسایش قابلتحمل ما نیز پایین است. در حال حاضر، فرسایش خاک بیش از ۱۰ برابر بیشتر از خاکسازی طبیعی ماست.
آیا میتوان وضعیت کنونی منابع خاک در ایران را بهعنوان یک بحران محیط زیستی قلمداد کرد؟
این موضوع سالهای سال است که مطرح میشود و پیامدهای آن بهوضوح قابلمشاهده است. برای مثال، سد سفیدرود پس از احداث، چند سال بعد نیمی از ظرفیت خود را پر کرد و گفته شد که این اتفاق سریعتر از انتظار رخ داده است. این نشانهای از فرسایش شدید خاک است که منجر به پر شدن سد شده است. فرسایش پدیدهای است که میتوان آن را در بسیاری از نقاط با چشم مشاهده کرد؛ مانند فرسایش خندقی، فرسایش شیاری، حرکتهای تودهای و لغزشی که کاملا قابل رویت است.
پیامد این نوع فرسایش، گلآلود شدن آبها است. هر زمان که آب گلآلود حرکت میکند، نشاندهنده وقوع فرسایش است. این پدیده معمولا بعد از بارانهای شدید مشاهده میشود، زمانی که آب گلآلود بهصورت سیل جاری میشود. بنابراین، فرسایش خاک در کشور ما از قبل قابلمشاهده بوده و هشدارهای مربوط به آن نیز داده شده است.
عوامل تخریب خاک در ایران بسیار زیاد است که یکی از آنها فرسایش و دیگری شوری خاک است. در واقع، عوامل تخریب متعددی وجود دارد، اما در کشور ما فرسایش خاک مهمترین عامل بهشمار میآید. این موضوع نهتنها توسط کارشناسان داخلی، بلکه همچنین توسط کارشناسان فائو در گزارشهای بینالمللی تاکید شده است. فائو اشاره کرده که در منطقه شمال افریقا و غرب آسیا، که کشور ما نیز در این منطقه قرار دارد، فرسایش خاک مهمترین عامل تخریب خاک محسوب میشود.
هزینه سالانه اقتصادی فرسایش خاک چه مقدار برآورد میشود؟
ما میدانیم که فرسایش خاک به دو شکل خسارت وارد میکند؛ خسارت در محل و خسارت خارج از محل. خسارت در محل بهمعنای ضعیفتر شدن خاک است. برای مثال، هنگامی که فرسایش خندقی رخ میدهد، زمین به عمق نیم متر، یک متر یا حتی بیشتر بریده میشود و این امر باعث میشود که ماشینآلات نتوانند در آنجا حرکت کنند. این نوع خسارت باید بهنوعی جبران شود. بهدلیل شسته شدن ذرات ریز خاک که عموما عناصر حاصلخیز را با خود میبرد، محاسباتی انجام میشود تا مشخص شود چه مقدار کود از دست رفته است. این خسارت در محل است.
خسارت خارج از محل نیز به این صورت است که آب گلآلود میشود و حیات ماهیها در رودخانهها و کانالهای آبی تحتتاثیر قرار میگیرد. همچنین، رسوبگذاری در سدها و حتی در دریاها رخ میدهد که میتواند محیطزیست دریایی را تهدید کند. برآوردهایی که در سطح جهانی انجام شده نشان میدهد که خسارت خارج از محل حتی بیشتر از خسارت در محل است.
درباره فرسایش بادی، خسارت خارج از محل به گرد و غباری اشاره دارد که برای مثال از مناطق مانند خوزستان، عراق و عربستان بلند میشود و باعث بیماری افراد و اختلال در تردد ماشینآلات میشود. همه این موارد جزو خسارتهای خارج از محل فرسایش بادی محسوب میشوند.
اگرچه رقم دقیقی برای این خسارتها نداریم، اما براساس مقادیر جهانی، برای هر تن فرسایش حدود ۲۸ دلار هزینه تخمین زده میشود، بهویژه در کشورهای پیشرفته مانند امریکا. در کشورهای در حال توسعه ممکن است این هزینه کمتر از ۲۸ دلار به ازای هر تن باشد. با فرض اینکه یک میلیارد تن فرسایش داشته باشیم و هر تن را ۲۸ دلار محاسبه کنیم، متوجه میشویم که سالانه حدود ۲۸ میلیارد دلار خسارت اقتصادی ناشی از فرسایش وجود دارد.
آیا برآورد دقیق و بهروزی درباره هزینههای اقتصادی فرسایش خاک در کشور وجود دارد؟
من اکنون 2 سال است که بازنشسته شدهام، اما در آخرین روزهای خدمت خود، طرحی را در پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری آغاز کردیم که هدف آن تبیین روش کار برای ارزیابی خسارت فرسایش خاک بود. ما در تلاش بودیم تا روش مناسبی برای کشورمان ارائه دهیم. از دوستانم و تیمی که روی این موضوع کار میکردند، اطلاع دارم که در حال حاضر انواع مختلف فرسایش خاک بررسی شده است؛ از جمله فرسایش شیاری، سطحی، خندقی، تودهای، بادی و همچنین فرسایش ناشی از شخم و برداشت.
برای مثال، در مورد فرسایش ناشی از شخم باید بدانیم که وقتی گاوآهن روی زمین شیبدار از بالا به پایین حرکت میکند، هر سال چند سانتیمتر خاک را به پایین منتقل میکند که این نیز جزو فرسایش محسوب میشود یا فرض کنید شما یک کیلو سیبزمینی خریداری کردهاید و متوجه میشوید که 50 گرم از آن خاک است. این خاک بهنوعی نشاندهنده فرسایش محصولات برداشت شده و این موارد در پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری به تفکیک بررسی شده است.
رقم خسارت فرسایش خاک بسیار قابلتوجه است. یکی از انواع فرسایشها، مارنها هستند. مارن نوعی خاک کربنات کلسیم است که شامل چندین نوع مواد معدنی و آراگونیت میباشد. مارنها در واقع سنگهای نرم از جنس خاک هستند. اگر بهسمت قم بروید، تپههایی را خواهید دید که پوشش گیاهی ندارند و کاملا دچار فرسایش شدهاند. همچنین در مسیر گرمسار، زمینهایی با رنگهای زیبا وجود دارند که آنها نیز مارن هستند. مارنها از این نظر که سازندهای زمینشناسی هستند، ممکن است خسارت در محل کمتری در اثر فرسایش داشته باشند، اما خسارت خارج از محل آنها بسیار زیاد است. برای مثال، برآوردی چند سال پیش در ایران نشان داده که در حوزه سد سفیدرود، 5 درصد از مارنها در سطح آبخیز این سد مسئول ۷۵ درصد از رسوب سد بودهاند. مارنها نیز یکی از موضوعاتی بوده که در این پژوهش به بررسی خسارتهای آنها پرداخته شده است.
مهمترین موانع در مسیر اجرای قوانین حفاظت خاک از نظر شما چیست؟
در سال ۷۲ اعلام شد که سرنشینان خودرو باید کمربند ایمنی ببندند. در آن زمان، برخی از خودروها حتی کمربند ایمنی نداشتند و برخی نیز حتی نمیدانستند چگونه آن را ببندند. اما اکنون اکثریت کمربند میبندند و این موضوع تحتنظارت قرار دارد؛ دوربینها وجود دارند، جریمهها اعمال میشوند و بهطورکلی رعایت این قانون افزایش یافته است، هرچند جریمهها به اندازه کافی بازدارنده نیست.
درباره فرسایش خاک نیز باید چنین قوانین و نظارتی وجود داشته باشد و باید ارزش اقتصادی خاک را همانطور که در قانون حفاظت خاک ذکر شده، در حسابهای ملی لحاظ کنیم. اگر کسی خاک را تخریب کند، باید جریمه شود. ما میبینیم که وزارت راه که جادهای از یک نقطه به نقطه دیگر میکشد یا به جاده شمال از چالوس به تهران توجه کنید، میبینید که کوه را میکنند و خاک آن را به دره میریزند. چرا باید اینگونه باشد؟ این خاک باید با ترکیب مناسب مدیریت شود، در واقع دولت خود گاهی عامل فرسایش خاک است.
حال اگر کشاورز دیمکاری که معمولا از اقشار ضعیف کشور است، ببیند که زمین را از بالا به پایین شخم میزنند و فرسایش ایجاد میشود، چه انتظاری داریم؟ ما باید قوانین بازدارندهای داشته باشیم. همکاران ما در حال تهیه متدولوژی برای محاسبه ارزش اقتصادی خاک هستند تا بدانیم چگونه میتوانیم برای زمینهایی که خراب شدهاند، جریمه تعیین کنیم. اگر وزارت جهاد کشاورزی یا سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری بهعنوان مسئول خاکهای کشور، جریمههایی را اعمال کنند، مطمئنا توجه بیشتری به این موضوع خواهد شد.
از طرف دیگر، فناوریهای ما نسبت به گذشته بسیار پیشرفتهتر شده است. بهعنوان مثال، فناوری منشایابی رسوب وجود دارد که به ما امکان میدهد بگوییم این رسوب از کدام مزرعه آمده است و چه سهمی در مقدار رسوب دارد. البته هزینههای این فناوریها در حال حاضر زیاد است، اما پیشرفتهای زیادی در این زمینه حاصل شده است. همچنین تصویربرداری ماهوارهای بهطورمداوم از سطح کشور عکس میگیرد و این تصاویر با کیفیت بالا در دسترس است. ما امکانات زیادی داریم که میتوانیم پایش خاکهای کشور را انجام دهیم، همانطور که میتوانیم جنگلها را پایش کنیم و با استفاده از هوشمصنوعی متوجه شویم که کجا درختی قطع شده و قطع این درخت میتواند منجر به فرسایش خاک شود.
ما کشوری هستیم با رژیم باران مدیترانهای، یعنی عمده باران ما در فصول دوم سال میبارد. بنابراین گیاهان ما نمیتوانند در دورههایی از سال از باران بهره ببرند و رشد کنند. در تابستان هم که گیاهان نیاز به رشد دارند، باران قابلتوجهی در کشور نداریم، جز در حاشیه شمال. بنابراین باید بسیار مراقب فرسایش خاک باشیم، زیرا استقرار پوشش گیاهی کار پرزحمتی است. اگر پوشش گیاهی یک منطقه از بین برود، بازگرداندن آن کار بسیار دشواری خواهد بود.
سخن پایانی
فرسایش خاک در ایران با نرخ ۱۰ برابری فرسایش نسبت به خاکسازی طبیعی، وضعیتی بحرانی را رقم زده است. این پدیده سالانه ۲۸ میلیارد دلار خسارت اقتصادی به بار میآورد و علاوه بر از دست رفتن حاصلخیزی خاک، موجب پر شدن سریع سدها و تشدید گرد و غبار میشود. شکست مدیریت کنونی در حفاظت از مهمترین عامل حیاتبخش سرزمین روشن است و نیاز به اقدامات فوری دارد.