از دانشگاه سبز به آینده خاکستری
در شرایطی که بحرانهای زیستمحیطی کشور را از هر سو تحتفشار قرار داده، سرنوشت دانشجویان این عرصه که میتوانند بخشی از امید و نجات طبیعت باشند، به یک موقعیت تلخ تبدیل شده است. پژوهشهای اخیر نشان میدهند که دانشجویان و دانشآموختگان رشتههای حیاتی نظیر محیطزیست، پس از پایان تحصیل، با چشمانداز شغلی بسیار محدودی روبهرو هستند. جذب نیرو در نهادهای دولتی چون سازمانهای متولی حفاظت محیطزیست و منابعطبیعی، تنها برای تعداد اندکی محقق میشود و بخشهای دیگر اقتصادی نیز نتوانستهاند فرصتهای درآمدی کافی و متناسب با دانش بالای این افراد ایجاد کنند. حتی ظرفیتهایی چون حوزه اکوتوریسم نیز بهدلیل رکود عمومی در صنعت گردشگری، نتوانسته است امنیت شغلی پایدار یا معیشت مناسبی برای این فارغالتحصیلان تامین کند. این فقدان امکانات و محدودیتهای شغلی، دانشجویان را ناگزیر به انتخاب مسیری سخت کرده است؛ مسیری که در آن، مهاجرت به پررنگترین و جدیترین افق تبدیل میشود. این یعنی کشور در حال از دست دادن نیروهای متخصصی است که حضورشان در خط مقدم مقابله با چالشهای اقلیمی حیاتی است. به بهانه ۱۶ آذر، روز دانشجو، صمت در این باره به گفتوگو با دانشجویان و دانشآموختگان رشته محیطزیست و رشتههای مربوط پرداخته است که در ادامه میخوانید.
اگر دغدغهمند باشی، همان حداقل حقوق را میگیری
نگین شریفی، دانشآموخته علوم و مهندسی محیطزیست، در حال حاضر در مقطع کارشناسی ارشد رشته ارزیابی آمایش سرزمین مشغول به تحصیل است و همچنین بهعنوان خبرنگار محیطزیست فعالیت میکند. وی در گفتوگو با صمت اظهار کرد: زمانی که تصمیم به انتخاب رشته گرفتم، میدانستم که این رشته بازار کار مناسبی در ایران ندارد و خیلی تصوری از آن نداشتم که حتما پس از فارغالتحصیلی در همان حوزه کار کنم. واقعیت این است که بازار کار محدودی وجود دارد، اما بیشتر فرصتها در سازمانهای محیطزیست، شهرداریها یا شرکتهایی است که به مهندسی محیطزیست نیاز دارند. با این حال، در بخشهای خصوصی و دولتی، بسیاری از کارفرمایان از تخصصهای محیطزیست آگاهی ندارند و گاهی افراد از رشتههای دیگر را استخدام میکنند، بدون اینکه توجهی به تحصیلات محیطزیستی آنها داشته باشند.
وی اضافه کرد: برخی افراد به حوزههای خبرنگاری محیطزیست، ترجمه و مشاوره نیز جذب میشوند، اما باتوجه به تعداد فارغالتحصیلان این رشته، فرصتهای شغلی محدود است. از طرف دیگر، افرادی که ارتباط نزدیکی با اساتید دارند و میتوانند خود را به آنها نزدیک کنند، احتمالا شانس بیشتری برای گرفتن پروژه خواهند داشت.
شریفی گفت: از نظر درآمد و معیشت، شغلهای مربوط به رشتههای محیطزیستی همان میانگین درآمدی موجود را دارند که زیر خط فقر است. در رشته ما ممکن است برخی روشهای درآمدزایی خارج از چارچوب سالم این حوزه باشد. بهعنوانمثال، اگر شما بهعنوان ارزیاب محیطزیست گزارشی را امضا کنید، بدون اینکه بررسی کنید آیا واقعا آن پروژه از لحاظ محیطزیستی استاندارد هست یا خیر، احتمالا میتوانید مبلغی دریافت کنید که بهنوعی فساد محسوب میشود. اما اگر بخواهید بهصورت سالم کار کنید و دغدغهمند باشید، همان حداقل حقوق را دریافت خواهید کرد.
شریفی کارآموزی رشته کارشناسی علوم و مهندسی محیطزیست را در سال ۱۴۰۱ به مدت 3 ماه گذراند. او درباره این تجربه گفت: من در آن سال بهعنوان نیروی محیطزیست به شهرداری رفتم. این دوره درآمدی برایم نداشت. واقعیت این است که بسیاری از دانشجویان اصلا سر کار نرفتند و فقط گزارش ارائه میکردند. ما هم که رفتیم، معمولا کارهای پیشپاافتادهای به ما محول میشد که بقیه نمیخواستند انجام دهند. بنابراین، تجربه خاصی کسب نکردیم و بیشتر دانشجویان نیز همین وضعیت را داشتند.
وی درباره شکاف بین آموزش دانشگاهی و نیاز واقعی بازار کار بیان کرد: این شکاف در همه رشتهها وجود دارد. ما در دانشگاه مباحث تئوری را مطالعه میکنیم و برخی تکنیکها را یاد میگیریم، اما سرعت آموزش آنقدر زیاد است که بهمحض پایان ترم، ممکن است بسیاری از مطالب را فراموش کنیم. وقتی که کار نیازمند مهارتهای مشخصی است، باید آنها را در همان زمان یاد بگیریم یا در کلاسهای مختلف و متنوعی با آموزش عمیقتری شرکت کنیم. متاسفانه برخی دروس هنوز قدیمی هستند و باوجود نرمافزارهای جدید که قابلیتهای بیشتری دارند، آموزشهای ارائهشده در فضای دانشگاهی هنوز روی نرمافزارهای قدیمی متمرکز است که چندان کاربردی نیستند.
مهاجرت برای یک اشتغال سبز
ابراهیم طباطبایی، دانشجوی رشته محیطزیست در گفتوگو با صمت اظهار کرد: وقتی که این رشته را انتخاب کردم، آنقدر به آن علاقه داشتم که زیاد به آینده شغلی آن فکر نکردم و فقط وارد آن شدم. اما چیزی که از قبل میدانستم، این بود که در کشورهای دیگر، رشته محیطزیست بسیار مهم است و تقریبا در تمام پروژههای مختلف، متخصصان محیطزیست فعال هستند. این متخصصان به ارزیابی اثرات پروژهها میپردازند و بررسی میکنند که آیا یک پروژه آسیبی به محیطزیست میزند یا خیر. این یکی از مشاغل اصلی فارغالتحصیلان محیطزیست است.
طباطبایی گفت: با این حال، در موضوعات دیگری مانند مدیریت آب، کشاورزی، تغییر اقلیم، انرژیهای تجدیدپذیر و تنوع زیستی، در دنیا فرصتهای شغلی زیادی وجود دارد، اما در ایران اینگونه نیست و بازار کار بهشدت محدود است. اگر کسی در رشته خود خیلی خوب باشد، ممکن است به استاد دانشگاه تبدیل شود یا در سازمان محیطزیست مشغول به کار شود. البته شکاف زیادی بین افرادی که واقعا برای محیطزیست تلاش میکنند و سازمان محیطزیست وجود دارد؛ بهطوریکه در برخی موارد، این سازمانها خود مانع پیشرفت در برخی موضوعات میشوند.
وی افزود: در بحث بازار کار، بسیاری از فارغالتحصیلان این رشته در حوزه گردشگری فعالیت میکنند و بهعنوان لیدر تور مشغول به کار هستند. من نیز از قبل به گردشگری علاقه داشتم و میخواستم هر دو موضوع محیطزیست و گردشگری را بهصورت موازی دنبال کنم.
این دانشجوی محیطزیست بیان کرد: اما یک خلأ بزرگ که در دانشگاهها حس میکنم، این است؛ دانشجویانی که در دانشگاه آزاد محیطزیست تحصیل کردهاند، حتی یک بار هم به طبیعت نرفتهاند و تجربهای از طبیعت ندارند. اگر کسی این رشته را تمام کند،اما تجربه شخصی نداشته باشد و در طول تحصیل به طبیعت نرود، هیچ ایده واقعی از آنچه خوانده، ندارد. دانشگاهها هیچ اردوهای علمی برگزار نمیکنند که دانشجویان با واقعیتهای محیطزیست مواجه شوند. این بهنظر من بزرگترین خلأ است، زیرا کسی که تجربیات عملی ندارد، قطعا نمیتواند مسئولیتهایی را بهدرستی انجام دهد؛ چراکه درک درستی از موضوع ندارد.
وی تصریح کرد: موضوعی که بسیار برایم اهمیت دارد، این است که تعداد زیادی از دانشجویان دلسوز در این رشته مشغول به تحصیل هستند، اما بهدلیل نبود آینده شغلی مناسب، تصمیم به مهاجرت میگیرند و قصد دارند از ایران بروند. این واقعا یک ظرفیت بزرگ است که ما در حال از دست دادن آن هستیم؛ این حجم از نیروی انسانی خوب و بااستعداد بهخاطر اینکه هر فردی زندگی شخصی خود را دارد و احساس میکند اگر به علایقش در این کشور بپردازد، نمیتواند زندگی شخصی خوبی داشته باشد، کشور را ترک میکند. این وضعیت اصلا خوب نیست و دقیقا نتیجه نبود آینده شغلی و رفاه در این رشته است. به نظر من، این شکاف هر روز عمیقتر میشود و به چالشهای بیشتری منجر خواهد شد.
اکوتوریسم: ضامن درآمد پایدار نیست
محدثه گرمابدری، فارغالتحصیل رشته مهندسی محیطزیست و راهنمای اکوتوریسم در گفتوگو با صمت اظهار کرد: شاید زمانی که این رشته را انتخاب کردم، سنم کم بود و به این فکر نکرده بودم که بعدا چه کارهایی باید انجام دهم یا چگونه میتوانم درآمد کسب کنم. اما خوشبختانه، از همان ابتدا که دانشجو بودم، وارد بازار کار شدم و در حوزه اکوتوریسم و آموزش محیطزیست فعالیت کردم.
وی افزود: اما از آنچه از اطرافیان و همدورهایهایم میشنوم، این است که بسیاری از افراد نتوانستهاند کار مرتبط با رشتهشان را پیدا کنند و بعد از مقطع لیسانس، یا تغییر رشته دادهاند یا در زمینههای دیگری مشغول به کار شدهاند. شاید چون من فردی صبور و قانع بودم، توانستم در این حوزه بمانم، اما خیلیها بهدلیل درآمد کم یا سختیها تصمیم به تغییر رشته میگیرند. این اتفاق برای بسیاری از دوستانم افتاده است.
گرمابدری گفت: برای اینکه دانشجویان محیطزیست وارد حوزه اکوتوریسم شوند، پیشنهاد میکنم که بهعنوان شغل اول خود، گزینههای دیگری را در نظر بگیرند که بتوانند از آن درآمد کسب کنند و به اکوتوریسم بهعنوان یک معیشت مکمل نگاه کنند. در شرایط فعلی، تکیه کامل بر گردشگری دشوار است، زیرا چرخه گردشگری به دلایل مختلف دچار رکود شده است. افرادی مانند من که سالها در این حوزه فعالیت کردهاند، شاید زیاد تمایلی برای تغییر شغل در آنها وجود ندارد، اما نسل جدید قطعا شرایط متفاوتی دارد و باید بهدنبال ساختن زندگی با یک درآمد پایدار باشد. بنابراین، فکر میکنم بهتر است به اکوتوریسم بهعنوان یک منبع درآمد کمکی نگاه کنند تا ببینیم در سالهای آینده برای گردشگری چه پیش خواهد آمد.
اشتغال محیطزیستیها در پایینترین سطح بازار کار است
سیاوش یالپانیان، کارشناسی خود را در رشته علوم و مهندسی محیطزیست، کارشناسی ارشد را در رشته زیستگاهها و تنوع زیستی و دکترای خود را در رشته تنوع زیستی گرفته است. او در گفتوگو با صمت بیان کرد: وقتی دانشجو بودیم، اساتید به ما میگفتند که جهان آینده با دو مشکل بزرگ مواجه است؛ یکی مسائل روانشناسی و مشکلات روانی که انسانها با آن درگیر میشوند و دیگری مسائل محیطزیستی. آنها تاکید میکردند که رشته ما بسیار مهم است و ما میتوانیم به آینده حیات روی زمین کمک کنیم. من هم واقعا به رشتهام و طبیعت علاقهمند بودم.
وی ادامه داد: اما بهمرور که وارد مقاطع بالاتر شدیم، این واقعیت تلخ پیش آمد که بله، بشر واقعا با مسائل محیطزیستی و مشکلات روحی دست و پنجه نرم میکند، اما در ایران برای این رشته اهمیت زیادی قائل نیستند. آمار اشتغال فارغالتحصیلان محیطزیست در پایینترین سطح در بازار کار کشور قرار دارد. دانشآموختگانی که محیطزیست خواندهاند، چه در مقطع لیسانس و چه دکترا، معمولا در بازار کار ایران امکان چندانی ندارند. منظورم این نیست که همه آنها کاملا بیکار هستنند، اما نسبت به تخصصشان، وارد بازار کار نشدهاند. بسیاری از بچههای محیطزیست تلاش کردهاند، اما کارهایشان یا رایگان بوده یا دریافتیشان متناسب با تخصصشان نبوده است.
یالپانیان بیان کرد: اخیرا آمارهایی منتشر شده که پیشبینی میکند با گسترش هوشمصنوعی، برخی مشاغل از بین خواهند رفت، اما مشاغلی مانند کارشناسان محیطزیست همچنان اهمیت خود را حفظ خواهند کرد. زیرا مسائل آلودگی آب و هوا و تنوع زیستی هنوز هم نیاز به تخصص انسانی دارند. اما در ایران، متاسفانه توجهی به محیطزیست نمیشود و به متخصصان این حوزه نیز توجه کافی نمیشود. بسیاری از فارغالتحصیلان محیطزیست، مهاجرت کردهاند و برخی دیگر با مشکلات و موانع جدی در عرصه کاری خود روبهرو شدهاند.
وی افزود: بسیاری از آنها جذب بازار کار شدهاند، اما در حوزههای مختلفی مانند اچاسای (HSE) کار میکنند یا در کارخانهها و تصفیهخانهها مشغول به کار هستند. بهترین وضعیت برای برخی از آنها این است که در شرکتهای خصوصی بهعنوان متخصصان ارزیابی مشغول به کار شوند یا نهایتا جذب سازمان محیطزیست شوند که حقوق آنها نیز بسیار پایین است. بهطورکلی، حقوق محیطبانان و کارشناسان محیطزیست بسیار ناچیز است و کفاف زندگیشان را نمیدهد. این موضوع معیشت محیطبانان را تحتالشعاع قرار داده و علاوه بر این، هر ساله حقوق آنها کمتر میشود و پرداخت اضافهکاریهایشان نیز با مشکلاتی مواجه است.
وی تصریح کرد: در پروژهها فعالیت بسیاری از کارشناسان محیطزیست که بهعنوان مشاور مشغول هستند، بیاهمیت جلوه داده میشود. گاهی اوقات این گزارشها به ورت صوری تهیه شده و افراد غیرمتخصص در این حوزه مشغول میشوند یا گزارشهای متخصصان نادیده گرفته میشود.
یالپانیان بااشاره به اینکه کمبود بودجه در دستگاههای محیطزیستی یکی از مشکلاتی است که باعث کمبود نیرو و محدودیت در جذب نیرو میشود، گفت: ما در عرصههای طبیعی برای حفاظت، محیطبان کم داریم. بهعنوان مثال، پارک ملی گلستان که حدود ۹۰ هزار هکتار وسعت دارد، تنها ۲۰ تا ۳۰ محیطبان دارد. باید یک برنامهریزی کلان انجام شود تا منابع مالی در اختیار سازمان محیطزیست قرار گیرد تا بتواند نیرو استخدام کند. از سوی دیگر، تمام کارگاههای ما موظف هستند نیروی متخصص داشته باشند، اما در عمل میبینیم که برخی کارگاهها تنها یک نفر را بهعنوان کارشناس ایمنی و بهداشت و محیطزیست معرفی کردهاند، بدون اینکه واقعا از توصیههای ایمنی بهرهمند شوند.
سخن پایانی:
فارغالتحصیلان محیطزیست با چالشهایی روبهرو هستند که حتی فرصتهای مکمل چون اکوتوریسم را نیز بیاثر کرده است. مسئله اصلی، کمبود متخصص نیست، بلکه کمبود اراده و بودجه برای بکارگیری آنها است. تا زمانی که دانشجویان رشتههای محیطزیستی حمایت نشوند و برای نیروی متخصص ارزشی قائل نشود، بخشی از دانشآموختگان، مسیر مهاجرت را در پیش میگیرند و بخشی دیگر مجبور به اشتغال در حوزههای دیگر خواهند شد. کسانی هم که در این حوزه باقی میمانند، باید با انوع مشکلات معیشتی و موانع دستوپنجه نرم کنند که میتواند از انگیزه و انرژی آنها بکاهد.