با ابزار ساخت بیگانه، نمیتوان با بیگانه مبارزه کرد
سیدمحمد بحرینیان - پژوهشگر توسعه

تا زمانی که تولید صنعتی فناورانهمحور را در کشور بومی نکنیم و خودمان نتوانیم در مرز دانش و تولید علم و فناوری حرکت کنیم، باید دائم دست نیاز به سوی کشورهای خارجی دراز کرده، منابع با ارزش ارزی و اشتغال جوانان خود را تقدیم آنها و همواره کشوری بازی شونده در جهان باشیم.
اگر اثرات دورههای محدود تصمیمگیریهای عاقلانه پس از مشروطه تاکنون نبود، کشور امروز نمیتوانست روی پای خود بایستد و توانمندی حل مشکلات مهلک را نداشت. شاهد هستیم که با هر بحران؛ کمر کشور خم میشود، اما نمیشکند. اما باید هشدار داد که این وضعیت برای همیشه دوام نخواهد داشت و با توجه به تغییرات سریع تکنولوژی در جهان و آگاهی بسیاری از کشورها از این موضوع و سرمایهگذاری برای تولید و فناوریشان، اقتصاد ما هر روز شکنندهتر میشود و و از سایر کشورها عقب میماند و این موضوع ما را فرسودهتر میکند، پس باید چارهای اساسی برای آن اندیشید.
تا کی میخواهیم بنشینیم و نظارهگر رشد و پیشرفت تولید فناورانه و افزایش قدرت اقتصادی سایر کشورها، خصوصا کشورهای همسایه خود که ما روزی بسیار برتر از آنها بودهایم، باشیم و اقدامی اساسی در جهت حفظ قدرت و اقتدار خود در جهان و منطقه انجام ندهیم.
ما نمیدانستیم برای حفظ این دستاوردها، ضمن معتقد و متعهد بودن، باید تخصص هم داشته باشیم.. ما به خوبی نتوانستیم از آن حراست کنیم، اما خیلی از آنها متخصص نبودند. آنها با آزمون و خطا بنای رویههای غلطی را گذاشتند که کودک امروزی دارد تاوانش را میدهد. برخی خیابان قشنگ با نصب چراغ و دیگرجلوههای ظاهری را با توسعه اشتباه گرفتهاند. در واقع برخی فکر میکنند با اجرای پروژههای مختلف میتوان به توسعه رسید، غافل از آنکه توسعه یک فرآیند مستمر و دائمی است.
حل مشکلات پایدار نیازمند تولید و همدلی اجتماعی است، نه مصرف آخرین تکنولوژیهای جهان توسعهیافته. در جامعهای که بر مبنای مصرف سازماندهی شده است و نه بر مبنای اصول تولید، مقولات اقتصادی نظیر نیازمندیهای مادی، عرضه، تقاضا، تورم، بحران، رکود، بیکاری، توزیع سود، دستمزد و... برای تجزیه و تحلیل ماهیت و کارکرد اشیاء و کالاها نامناسب و غیرمؤثر هستند. توجه داشته باشید که علم و جامعه با هم قوام مییابند. جامعه کنونی ما جامعه توسعهنیافته است. این جامعه همه نیازهای جامعه مدرن را دارد بیآنکه از تواناییهای آن برخوردار باشد. اگر میتوانستیم خود را از این وابستگی نجات دهیم و راه رسیدن به جامعهای را بیابیم که در آن روح دینی یعنی اعتقاد به توحید و عالم غیب و معاد حاکم باشد و مردمانش از سودای مصرف آخرین تکنولوژیهای ساخته جهان توسعهیافته آزاد باشند و با همدلی و هماهنگی برای معاش توأم با اخلاق بکوشند، شاید افقی پیشرویمان گشوده میشد.
وقتی صحبت از «عدم اهلیت» یا «ناتوانی در آیندهنگری» تصمیمگیران میکنیم، درخصوص «عدم اهلیت» یا «ناتوانی در آیندهنگری» تصمیمگیران نمیتوان گفت افراد کمهوش هستند؛ از این رو برای تشریح نکات موردنظر خود واژه «موارد ناخوشایند» را تعریف کردم: ۱- تصمیمگیران در اقتصاد هر کشور تحت نفوذ ذینفعان باشند، ۲- تصمیمگیران در اقتصاد هر کشور خود ذینفع باشند، ۳- تصمیمگیران در اقتصاد هر کشور تحت نفوذ عوامل بیگانه باشند، ۴-تصمیمگیران در اقتصاد هر کشور خود عامل بیگانه باشند. به راستی آیا تصمیمگیران کشور طی ۲۰۰ سال گذشته و بهویژه پس از مشروطه، اهمیت ایران را به درستی تشخیص داده اند؟
کشور، نخبگان و اندیشمندان با تجربه و دلسوز فراوان دارد. باید به آنها اعتماد کرد و از آنها برای برونرفت از گرفتاریهای موجود کمک خواست و دست یاری به سوی آنها دراز کرد. آنها را باید به دایره تصمیمگیریهای توسعه کشور وارد کرد و نتیجه را دید. مصائب و مشکلات امروز کشور ما نتیجه قهر با نخبگان و اندیشمندان با تجربه و دلسوز و نادیده گرفتن تولیدگران واقعی است. راه نجات کشور آشتی دوباره با این دو گروه است که هر دو، دل در گروی منافع ملی این سرزمین دارند. نخبگان و اندیشمندان با تجربه، با سیاستهای درست در جهت هدایت اقتصاد و تولیدگران واقعی با ایجاد اشتغال، ارزشافزوده با کیفیت و ارزآوری در خدمت این کشور خواهند بود. شکوه و عزتمندی ما با برگرداندن شکوه و عزتمندی به نخبگان و اندیشمندان با تجربه و دلسوز و تولیدگران واقعی محقق خواهد شد.
دانیل یرگین در کتابش به نقل گفته لرد کرزن در سال 1880 پرداخته است: «لردکرزن، نایبالسلطنه دولت بریتانیا در هندوستان، اهمیت ایران را چنین توصیف میکرد: یکی از مهرههای صفحه شطرنجی که بازی سلطۀ بر دنیا روی آن صورت میگیرد.»