-

نگاهی به ایمنی نیروی کار در صنعت خودرو

امیرحسن کاکایی عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت

امیرحسن-کاکایی

صنعت خودرو یک صنعت خیلی بزرگ و چندلایه و چندوجهی در ایران است. زیست‌بومی تحت لوای این صنعت در کشور طی شصت سال به وجود آمده که فراز و نشیب‌های فراوانی داشته است. برای ادامه بحث این زیست‌بوم را به سه دسته تقسیم می‌کنم: داخل خودروسازی‌ها، داخل شبکه تامین، و داخل شبکه فروش و خدمات پس از فروش. خودروسازی‌های اصلی (حداقل پنج خودروسازی سواری‌سازی و پنج تجاری‌ساز) دارای زیست‌بوم بسیار پیشرفته‌ای هستند و موضوع منابع انسانی در آنها دارای سروسامان است. موضوع ایمنی قطعا در رأس امور است و مسائل پیشگیری از حوادث در سطوح مختلف پیگیری می‌شود. مسائلی مانند مشکلات جسمانی و حرکتی هم بسیار جدی گرفته می‌شود. البته مسائل روحی و روانی نیز تا حدی در برنامه‌هاست. به‌خصوص دو گروه صنعتی ‌ایران‌خودرو و سایپا (شامل سایپا) دارای سیستم‌های بسیار پیشرفته هستند. در شبکه تامین نیز می‌توانم این زیست‌بوم را به سه گروه تقسیم کنم. اولا قطعه‌سازان و مجموعه‌سازان بزرگ که می‌توانم ادعا کنم حداقل بیست مجموعه بزرگ دارای بیش از هزار نفر پرسنل داریم که آنها هم دارای مکانیسم‌های خوبی برای پیشگیری از وقایع خطرناک و حتی استهلاک زودهنگام بدنی کارگران هستند. از نظر پیشرفت کاری و مسائل روحی و روانی هم تا حدی زیادی در این مجموعه‌ها، مسائل دنبال می‌شود. گروه دوم قطعه‌سازان متوسط و کوچک هستند که زیر هزار نفر پرسنل دارند و به هیچ گروه صنعتی‌ وابسته نیستند. در این مورد هم سیستم‌های خوبی در برای ایمنی وجود دارد و مسائل بهداشت‌کار تا حدی زیادی رعایت می‌شود. اما قطعا خیلی متفاوت از گروه اول است. گروه سوم هم کارخانجات یا بهتر است بگوییم کارگاه‌های هستند که اصولا در زنجیره تامین قطعات یدکی اقدام می‌کنند. البته وضع آنها هم بد نیست. چراکه قوانین کار ما بسیار سخت‌گیرانه است. اما در مجموع اوضاع مطلوب به نظر می‌رسد. هرچند شخصا آمار دقیقی در دست ندارم. اما اطلاعات جمعی منا نشان می‌دهد که حوادث ناشی از کار در شبکه تامین خودروسازی، در مقابل دیگر صنایع بسیار پایین است. علت اصلی هم نوع کار و کلاس کاری و مدیریتی در این صنعت است. اما باید اعتراف کرد که نظارت برای کارگاه‌های کوچک و متوسط خیلی جدی نیست. این هم طبیعی است. اصولا کارگاه‌های کوچک نمی‌تواند جزئی از صنعت به‌شمار آید. کار صنعتی با کار دیمی و کارگاهی ذاتا فرق می‌کند. در شبکه تامین قطعات یدکی می‌دانیم کارگاه‌های وجود دارند که حتی قطعات یدکی تقلبی تولید می‌کنند و هرچند وقت یک‌بار توسط مراجع قضایی شناسایی و متوقف می‌شوند. اما به‌هرحال وقتی کلیت صنعت و اقتصاد با چالش‌های جدی روبه‌رو می‌شود، بدیهی است که کارهای ضعیف و غیراستاندارد هم رشد می‌کنند. همان‌طور که در رانندگی و دست‌فروشی در شهرهای بزرگ شاهد هستیم که نه پلیس و نه شهرداری از پس حرکت‌های غیرقانونی و حتی خطرناک برنمی‌آید. رکود و سقوط اقتصاد و تورم دائمی بالا کل پایه‌های نظام صنعتی را بر هم می‌ریزد و نمی‌توان جلوی آن را گرفت.  درباره زیست‌بوم فروش و خدمات پس از فروش راستش را بخواهید، اصلا اوضاع خوب نیست. البته نهادهای موجود در این زیست‌بوم را هم می‌توانم به چهار دسته تقسیم کنم: شبکه زیر نظر خودروسازان بزرگ، شبکه همکار با خودروسازان کوچک و واردکنندگان، شبکه خارج از این سیستم، ولی دارای هویت، و شبکه کاملا بی‌هویت. اول از این آخری شروع کنم. دقت کرده‌اید که جدیدا چقدر افرادی را کنار بزرگراه‌ها و جاده‌ها مشاهده می‌کنیم که روی یک مقوا اعلام می‌کنند که صافکاری می‌کنند. جالب اینجاست که مردم هم به آنها اعتماد می‌کنند. چرا؟ خیلی واضح است: فقر. فقر و کمبود سرمایه هم باعث می‌شود برخی کنار یک بزرگراه خطرناک بخواهند بساط خدمت پهن کنند و هم آن راننده حاضر باشد که خودروی خود را به دست آنها بسپارد. واقعیت این است که گروه اول (تحت کنترل خودروسازان معتبر) کاملا شبیه خود خودروسازی‌های اصلی اداره می‌شوند و از نظر پیشگیری از حوادث و بهداشت تحت کنترل هستند. دسته دوم کمتر تحت کنترل هستند، چراکه اکثر واردکنندگان و خودروسازان درجه‌دو و سه که عملا مونتاژکار با حداقل امکانات هستند، به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند و نمی‌صرفد که روی مسائل منابع انسانی خدمات پس از فروش جدی کار کنند. خوب است همین‌جا اخطار دهم که اوضاع خدمات پس از فروش خودروهای وارداتی اخیر، بسیار اسفناک است. متاسفانه حتی نظام صنفی ما در این زمینه به‌شدت سکوت کرده است. وزارت صمت هم که تحت‌فشار وکلای مجلس در مورد واردات به‌شدت آسان‌گیر شده است و جرأت هیچ‌گونه اقدام جدی علیه شرکت‌ها و اشخاص سهل گیر که برای مشتریان ارزش قائل نیستند را ندارد. اکثر این واردکنندگان با یک قرارداد صوری برای ارائه خدمات تعمیرگاهی برای خودروهایشان مجوز واردات می‌گیرند. درحالی‌که نه‌تنها قطعات یدکی لازم فراهم نیست، بلکه برای بسیاری از این موارد با وجود بیش از صد واردکننده زیرپله ای، رویه‌های تعمیراتی هم مشخص نیست، چه برسد به تربیت نیروی انسانی ماهر و نهایتا رعایت مسائل ایمنی ان نیروی ماهر. تکلیف دسته سوم هم که مشخص است. بارها گزارش شنیده‌ایم که بسیاری از اصناف حتی از نظر ایمنی ساختمان هم مسائل را رعایت نمی‌کنند و در همین تهران بارها آتش‌نشانی برای وجود تعداد زیادی ساختمان شبیه پلاسکو اخطار صادر کرده است. ولی کو گوش شنوا. خدمات پس از فروش هم صنفی خارج از شبکه خودروسازان و واردکنندگان رسمی هم که ذیل این مجموعه هستند و اتفاقا اوضاع خوبی ندارند. به نظر می‌رسد که دولت و نظام‌های امدادی و ایمنی در این زمینه به علت مشکلات اقتصادی مردم و البته بودجه‌های دولتی، خیلی منفعل شده‌اند و حتی به وظایف اولیه خود عمل نمی‌کنند. درست همان‌طور که مثلا پلیس نمی‌تواند جلوی عبور و مرور خودروهای فرسوده و موتورسیکلت‌های بدون کلاه ایمنی را بگیرد، نیروهای انتظامی نمی‌تواند به‌طورجدی جلوی ادامه کار مغازه‌ها و اصناف این‌چنینی را بگیرند. 

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین