با خزر رویا میفروشند
علی شریعت دبیر کل فدراسیون صنعت آب
در سالهای اخیر موضوع انتقال آب بین حوضههای مختلف آبریز، بهویژه انتقال آب از دریای خزر به مناطق مرکزی کشور، بهعنوان راهحلی برای مقابله با کمبود آب مطرح شده است. این ایده از سوی برخی مسئولان و کارشناسان در جایگاه راهکار کوتاهمدت و سریع برای تامین نیازهای آبی در شهرهای بزرگ مثل تهران پیشنهاد میشود. اما واقعیتهای پیچیده این طرح، هم از منظر زیستمحیطی، هم از نظر اقتصادی و هم از منظر اجتماعی، نشان میدهد که این راهکار بههیچوجه بدون چالش نیست و باید با دقت و واقعبینی به آن نگاه کرد.
نخستین نکتهای که باید به آن توجه داشت، اثرات روانی و رفتاری ناشی از اعلام چنین طرحهایی است. وقتی گفته میشود که آب از منابع دوردست تامین خواهد شد، متاسفانه حساسیتها نسبت به صرفهجویی کاهش مییابد و تغییر رفتار در مصرف آب در بین مردم اتفاق نمیافتد. این اتفاق باعث میشود که مسئولان نیز بهسمت اصلاحات ساختاری و برنامهریزی بلندمدت حرکت نکنند و ترجیح دهند سراغ راهکارهای کوتاهمدت و کمهزینهتر بروند. این نوع نگاه کوتاهمدت بهویژه در ساختارهای دولتی که شجاعت انجام اقدامات بزرگ و بنیادی را ندارند، بهکرات دیده شده است.
از سوی دیگر، پیامدهای محیطزیستی و اقتصادی چنین طرحهایی نیز بسیار سنگین است. هر مترمکعب آبی که قرار است از دریای خزر به تهران منتقل شود، هزینههای بسیار زیادی بهدنبال دارد. هزینههای انتقال شامل لولهگذاری، پمپاژ و ساختوسازهای مرتبط است که مجموعا باعث میشود نرخ تمامشده آب به چندبرابر نرخ فعلی برسد. به عنوان مثال، هزینه انتقال آب از سدهای اطراف تهران در حال حاضر حدود یک دلار برای هر مترمکعب است، در حالی که انتقال آب از دریای خزر میتواند 3 تا 4برابر این مبلغ هزینه داشته باشد.
علاوه بر هزینههای اقتصادی، باید توجه داشت که این هزینهها در نهایت بهنوعی از جیب مردم پرداخت میشود، هرچند دولت ممکن است ادعای حمایت داشته باشد، اما این هزینهها بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به مصرفکنندگان آب تحمیل میشود. بههمین دلیل، ادعای اینکه انتقال آب از خزر میتواند یک راهکار ارزانقیمت و پایدار باشد، نوعی آدرس غلط به مردم است.
علاوه بر این، تجربههای قبلی در انتقال آب از استانهایی مانند چهارمحال و بختیاری به اصفهان یا اصفهان به یزد و برداشت آب برای شهر قم، نشان داده که این روشها نه تنها کمبود آب را برطرف نکردهاند، بلکه مشکلات محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی جدیدی را بههمراه داشته است. تخریب زیستگاهها، کاهش کیفیت زندگی مردم مناطق مبدأ و ایجاد تنشهای اجتماعی از جمله تبعات ناخواسته این طرحها بوده است.
یکی از دلایل اصلی ناکامی این پروژهها، فقدان نظام مدیریت تقاضا و مصرف در مقصد است. بههمین دلیل، باید قبل از هر چیز بهسمت اصلاح الگوهای مصرف، کاهش هدررفت و ارتقای فرهنگ صرفهجویی حرکت کنیم.
در عین حال، از نظر محیطزیستی، انتقال آب از دریای خزر تهدیدات جدی ایجاد میکند. فرآیند برداشت آب و بازگرداندن پساب شور به دریاچه میتواند تعادل اکوسیستم حساس این دریاچه را به هم بزند و باعث بروز آلودگیها و کاهش تنوع زیستی شود. همچنین، احداث خطوط انتقال و تونلهای بزرگ، تخریب جنگلها و مناطق طبیعی و تغییرات منفی در اکوسیستمهای محلی را بههمراه دارد.
بهعلاوه، افزایش بارگذاری جمعیتی در شهرهایی مانند تهران باعث شده که تقاضا برای آب بهصورت روزافزون افزایش یابد و ساختوسازهای بیرویه نیز این روند را تشدید کرده است. بنابراین، حتی اگر آب جدیدی وارد سیستم شود، بهدلیل عدمکنترل مصرف و رشد نامنظم شهری، بحران کمآبی همچنان پابرجاست.
در این میان، تجربه موفق شرکتهای خصوصی در تامین آب برخی شهرهای ساحلی کشور، مانند بوشهر و بندرعباس، نشان میدهد که انتقال آب در محدوده کمتر از ۱۰۰کیلومتر و با مدیریت دقیق میتواند توجیهپذیر باشد. اما وقتی پای انتقال آبهای بلندمدت و پرهزینه بهمیان میآید، مشکلات و هزینهها بهطورچشمگیری افزایش مییابد و توجیه فنی و اقتصادی خود را از دست میدهد.
همچنین، صنعت آبشیرینکنها نیز در کشور با چالشهای جدی روبهرو است. هزینههای بالای ساخت، بهرهبرداری و نگهداری این واحدها و همچنین پیامدهای زیستمحیطی ناشی از بازگرداندن پساب شور به منابع آبی، باید در تصمیمگیریها مورد توجه قرار گیرد. از سوی دیگر، فشار برای بروزرسانی تجهیزات مصرفی مثل کولرهای قدیمی و همچنین ترویج کشاورزی نوین و استفاده از فناوریهای بازچرخانی آب، میتواند راهکارهای کمهزینهتر و موثرتری برای مقابله با بحران آب باشد.
حل بحران آب در کشور ما نیازمند شجاعت در اتخاذ تصمیمات سخت و اصلاحات ساختاری عمیق است. اتکا به راهحلهای کوتاهمدت و انتقالهای پرهزینه، نهتنها مشکل را حل نمیکند، بلکه فشارها را بر منابعطبیعی و مردم مناطق مبدأ افزایش میدهد. بنابراین، باید بهجای رویاپردازی درباره انتقالهای دوردست، روی ارتقای مدیریت مصرف، توسعه فناوریهای نوین و اصلاح ساختارهای حکمرانی تمرکز کنیم تا بتوانیم به راهحلی پایدار و واقعی برای بحران آب دست یابیم.