ضرورت اصلاحات اساسی در نظام مالیاتی
مجتبی راعی کارشناس اقتصاد
زدر تحلیلهای مربوط به بحث مالیات باید جنبههای گوناگون موردتوجه قرار گیرد. در این موضوع نخست باید توجه داشت که امسال سال سرمایهگذاری برای تولید نامگذاری شده از اینرو جهتگیری کلان اقتصاد باید در راستای حمایت از بخشهای مولد و بنگاههای تولیدی باشد. تولید مهم است و از اینرو هرساله هم در شعار سال محور تولید است. سیاستگذاران ما اهمیت تولید را درک کردهاند، اما به شناخت کافی از الزامات تولید نرسیدهاند و همین باعث شده به الزامات تولید پایبند نباشند. در راستای حمایت از تولید و سرمایهگذاری در این بخش قبل از هر چیز به نقشه راه توسعه صنعتی کشور نیاز داریم، چون صنعت پیشانی و پیشران تولید است و اگر بخواهیم تولید تقویت شود باید صنایع و بهویژه صنایع کارخانهای ما تقویت شوند. این گام اول برای حرکت در مسیر توسعه صنعتی است. این نقشه راه توسعه صنعتی خود نیازمند نقشه راهبردی است. سالهاست سیاستگذاران کشور درگیر تدوین این سند راهبردی هستند، اما چون چارچوب نظری مشخصی تاکنون برای آن مشخص نشده هر سندی هم که تدوینشده به مرحله اجرا نرسیده است.
توسعه صنعتی ابزارهای گوناگونی مانند سیاستهای تجاری، خارجی و مالی و... دارد و یکی از مهمترین ابزارهای سیاست صنعتی که میتواند منجر به تقویت تولید و سرمایهگذاری برای آن شود، نظام مالیاتی است. سیاستهای مالیاتی در بین ۶ ابزار حمایت از سیاستهای توسعهای مانند سیاستهای تجاری، پولی و بانکی و... قرار دارند. پس از تدوین نقشه توسعه صنعتی به حمایت از تولید و سرمایهگذاری در این بخش میرسیم. سرمایهگذاری خود دو رکن اساسی دارد یکی موضوع امنیت سرمایه است و رکن دیگر سودآوری سرمایهگذاری است. به عبارتی سرمایه جذب جایی میشود که امنیت بالا و سودآوری داشته باشد. در کنار این موضوع نظام مالیاتی از ابزارهای سیاست صنعتی است و بر این اساس جهتگیری کلان سیستم مالیاتی ما مشخص میشود. طبق این اصل باید از بخشهای غیرمولد مالیات دریافت شده و در مقابل مالیات بخشهای مولد کاهش یابد. به عبارتی سیستم مالیاتی باید بهگونهای طراحی شود که بتواند سود نسبی بخشهای مولد اقتصاد را بالاتر از سود نسبی بخشهای سفتهبازانه اقتصاد ببرد. رویکرد کلی سیستم مالیاتی باید به این شکل باشد.
بعد از مشخص شدن جهتگیری کلان مالیاتی و داشتن این رویکرد که از بخشهای مولد مالیات کمتری دریافت کنیم، در ادامه باید به شناسایی مشکلات کنونی در ساختار مالیاتی کشور بپردازیم. درحالحاضر یکی از مشکلات اساسی در سیستم مالیاتی کشور کلا درآمدهای مالیاتی دولت تابعی از متغیرهای گوناگون است که دو تا از مهمترین این متغیرها یکی مالیات است و دیگری تعداد پایههای مالیاتی. البته متغیرهای دیگری هم در این روند هستند، اما این دو مهمترند. درباره نرخ مالیات اغلب معتقدند این نرخ در کشور ما کم است در این میان شاهد قیاسهای اشتباه نرخ مالیات کشورمان با کشورهای پیشرفته هستیم که بدون در نظرگرفتن نرخ تورم و این قیاس اشتباهی است.
درآمدهای مالیاتی ما تابع نرخ و پایههای مالیاتی است. در این میان یکی از مشکلات ما در پایههای مالیاتی این است که کلا ماهیت فعالیت بخشهای مولد مانند صنعت و واحدهای تولیدی بهگونهای است که اجازه و امکان پنهانکاری در آن کم است. کارخانه، ماشینآلات، نیروی کار و تولیدات یک واحد صنعتی قابل پنهان کردن نیست؛ ازاینرو بیشتر در معرض مالیاتستانی قرار میگیرد، چون سیستمهای مالیاتستانی در کشور ما به دلیل مسائل گوناگون مانند عدمشفافیت و...پیشرفته و نوین نیست و به همین دلیل عمده مالیات در کشور از بخشهای شفاف اقتصاد گرفته میشود. یعنی پایههای مالیاتی ما بهشدت به دریافت مالیات از بخشهای مولد محدود شدهاند و بخشهای سفتهبازانه بعضا چون پنهان فعالیت میکنند و از سویی هم سیستم مالیاتی ما هوشمند و مدرن نیست، کمتر زیر تیغ مالیات هستند. پس با هوشمندسازی و یکپارچهسازی سیستم مالیاتی و همچنین افزایش شفافیت میتوان از تولید حمایت کرد. پس به جای بالا بردن نرخ مالیات بخشهای مالیاتی بر گسترش پایههای مالیاتی رو بخشهای مولد اقتصاد تمرکز کنیم. این سازکار در نهایت باعث افزایش درآمدهای مالیاتی دولت و کاهش سودآوری بخشهای مولد و انگیزه نظام سرمایهگذاری در بخشهای مولد اقتصاد افزایش مییابد.
متاسفانه بسیاری از بخشهای بزرگ اقتصادی ما مشمول معافیت مالیاتی هستند، چه دلیل برای این معافیت وجود دارد؟ وقتی دولت کسری بودجه دارد درحالیکه این بخشها معاف از مالیات قرار دارند و در مقابل بخشهای مولد زیر تیغ مالیاتستانی هستند. باید توازن مالیات ستانی بین بخشهای گوناگون اقتصاد برقرار باشد.
در سیستم کارمندی ۱۰ تا ۳۰ درصد مالیات از حقوق افراد کسر میشود و دوباره از همان درآمدی که یکبار مالیات از آن کسر شده یکبار دیگر ۴۰ درصد در قالب مالیات تورمی کاهش مییابد تا اینجا دو بار مالیات و در نهایت فرد را خرید کالا هم ۱۰ درصد مالیات بر ارزشافزوده باید پرداخت کند. یعنی از یک درآمد مشخص نیروی کار در ۳، ۴ بار مالیات دریافت میشود و عملا قدرت خرید خانوار بهشدت کاهش مییابد که در بلندمدت میتواند روی کاهش تقاضا تاثیرگذار باشد. این هم موضوعی مهم در ساختار مالیاتی ماست که نباید نادیده گرفته شود. در کل تاکید ما بر این است که نظام و ساختار مالیاتی باید اصلاح شود تا بتواند نقش موثری در اقتصاد داشته باشد.