فرار به جلو، به بهانه تغییر پایتخت!
بهروز صادقی - روزنامهنگار
انتقال مراکز سیاسی و اداری از یک شهر پرجمعیت و ناامن برای کاهش آسیبپذیری در برابر بحرانها و استقرار آن در یک شهر کمجمعیت و مقاوم، دستاوردی بزرگ است که برای بقای نظام اداری و سیاسی و ادامه حیات هر کشور ضروری است. بیشتر کشورهایی که به انتقال مرکزیت سیاسی و اداری خود اقدام کردهاند، تلاش داشتهاند شهر جدیدی طراحی کنند تا بتوانند ابعاد امنیتی و بحرانهای قبلی را در پایتخت جدید کنترل و با ایجاد یک طرح جامع و مدرن، مشکلات را بهحداقل برسانند. از همینرو، در دهههای گذشته شماری از کشورها بهویژه در جهان سوم به آن دست یازیدهاند. برخی براساس دیدگاههای اقتصادی، برخی امنیتی و برخی بهمنظور دستیابی به توسعه متوازن یا توزیع جمعیتی و برخی هم بهسبب نداشتن مرکزیت هندسی در کشور، پایتختهای خود را تغییر دادهاند. از جمله انتخاب «اسلامآباد» به جای «کراچی» و «راولپندی» در پاکستان، «آستانه» به جای «آلماآتی» در قزاقستان، «پوتراجایا» به جای «کوالالامپور» در مالزی، انتقال پایتخت برزیل از حاشیه اقیانوس اطلس به مرکز هندسی کشور و... .
در ایران نیز چندی پیش این بحث درازدامن در دولتهای احمدینژاد و روحانی مطرح شد تا مرکز سیاسی و اداری کشور را به زادگاه خود (استان سمنان) بکشانند. بهتازگی نیز چند هفتهای است که بحث انتقال پایتخت به نقطهای دریامحور در سواحل «مَکُران» در حاشیه دریای عمان رونق گرفته است. اگرچه معاون اجرایی رئیسجمهوری این طرح را فقط در حد یک ایده اعلام کرد، اما همین چند روز پیش محمدرضا عارف درباره اینکه در بحث انتقال پایتخت حتما یکی از گزینهها سواحل «مَکُران» خواهد بود، افزود: بحث انتقال پایتخت در ۳۰ سال گذشته مطرح بوده، اما امروز بحث ساماندهی مرکز سیاسی کشور بهصورت جدی مطرح است و اگر به این نتیجه برسیم، بهسبب محدودیتهایی که در ارائه خدمات به مردم تهران با آن مواجهیم، یکی از نقاطی که بهصورت جدی مطرح شده، منطقه «مَکُران» است. سخنگوی دولت هم گفت، انتقال پایتخت به منطقهای در سواحل «مَکُران» در دستور کار دولت قرار دارد. دکتر پزشکیان نیز در نشست اخیر هیاتدولت در سخنانی با تاکید بر اینکه تهران دیگر ظرفیت توسعه ندارد، توسعه بدون آب را سرابی بیش ندانست و بااشاره به اینکه ادامه روند توسعه کشور بدون برخورداری از نقشه جامع بلندمدت ۵۰ تا ۱۰۰ساله آب، نه منطقی و نه اساسا ممکن است، سواحل منطقه «مَکُران» را مهمترین بستر توسعه پایدار و بلندمدت ایران معرفی کرد و افزود: به تعبیری آینده ایران در گرو توسعه این منطقه است.
براساس آنچه در بالا گفته شد، بهنظر میرسد در کشوری که چندین دهه با معضلات جنگ تحمیلی، انواع تحریمهای خارجی و نزاعهای سرمایهسوز داخلی دست به گریبان بوده است، اکنون که تهران با انواع مشکلات از جمله: ترافیک سردرگم، بحران آلودگیهای زیستمحیطی که جان میلیونها نفر را تهدید میکند، مشکلات تامین آب شرب برای بیش از ۱۴میلیون نفر، بحرانهای جمعیتی، مشکلات جمعآوری و بازیافت پسماند مواجه و تابستانها با کمبود آب و در زمستان با کمبود هوای پاک و سالم روبهروست، دولتمردان تنها راه خروج از این بحرانهای روزافزون را در فرار به جلو، گریز از تهران پرمسئله و جانمایی پایتخت در سواحل جنوبی کشور یافتهاند.
شک نیست انتقال پایتخت سیاسی و اداری یکی از مباحث مهم در مدیریت کشورهاست که میتواند تاثیرهای عمده بر توسعه اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی آنها داشته باشد. اما، بد نیست گفته یکی از شهرداران سابق تهران را در نظر آوریم که در همین زمینه گفته است: «نزدیک به ۴۰ سال است که داریم برای تهران مصلی میسازیم و هنوز تمام نشده است، آن وقت میگویید برویم پایتختی بسازیم که باید در آن مصلی، دانشگاه، ورزشگاه و... بسازیم؟!»
از یک منظر، انتقال به منطقه ساحلی جنوب ایران میتواند بهمنزله اقدامی برای حفظ سواحل جنوبی ایران باشد تا چشم طمع برخی کشورهای منطقه برای تصاحب جزایر سرزمینی ایران را کور کند. اما برخی از منتقدان این تفکر، بر این باورند که طرح مسئله تغییر و انتقال پایتخت در شرایط کنونی اقتصاد نابسامان دولت که دهها و صدها میلیارد دلار هزینه به بنیه بیرمق اقتصاد کشور وارد خواهد کرد، قطعا کار نسنجیدهای خواهد بود که بهتر است این حجم از سرمایههای ملی را برای توسعه مناطق پیرامونی تهران و دیگر کلانشهرها هزینه کرد تا روند مهاجرتها متوقف و بلکه معکوس شود.
تهران با آلودگی هوا، گرانی زمین و مسکن، افت سطح آبهای زیرزمینی، ترافیک سنگین و کلافهکننده، ساختوسازهای بیرویه در حریم یا بستر رودخانهها، فرونشست زمین در مناطقی از دشت تهران و ری، قرار گرفتن نقاطی از شهر روی گسلهای خطرآفرین، شرایط اقلیمی و حوادث غیرمترقبه طبیعی مانند سیل و زلزله مواجه است که بیتوجهی به آنها بهشدت بحرانآفرین خواهد بود.
حال پرسش این است: مسئولان بهجای چارهجویی بر انبوه مشکلات کلانشهر تهران و تلاش برای پیشگیری از عمیقتر و خطرناکتر شدن این مشکلات، بیراهه را برگزیدهاند تا خود را از مهلکه برهانند؟
آیا در جانمایی پایتخت جدید و پیگیری مباحث مرتبط با آن، موقعیتهای منطقهای و توزیع جمعیت که خود بحثهایی چالشبرانگیز است، موردتوجه قرار گرفته است؟ طرفداران این طرح میتوانند پاسخ دهند که این منطقه با ثقل جمعیتی کشور پهناور ایران چه نسبتی دارد؟ موقعیت جغرافیایی این منطقه چه بهبودی در زمینه حملونقل، زمان و هزینه سفر و افزایش همگرایی بین مناطق مختلف کشور را در برخواهد داشت؟
نکند بر این باورند که با انتقال پایتخت به سواحل مَکُران، شهرهای نوار ساحلی جنوب کشور به دوبی، ابوظبی، دوحه و مسقط تبدیل خواهند شد؟! بنابراین پاسخ دهند چرا این سیاست در بنیانگذاری طرحهای متنوع در جزیره زیبای کیش پس از دهها سال، به نتیجه مطلوب نرسیده است؟ شک نیست که انتقال باید به پایه تغییر و تحول در دیدگاههای مسئولان، تغییر نگاه به جهان پیرامون، تغییر ریل سیاست خارجی و در پیش گرفتن بینشی اقتصادمحور و ترجیح آن به رهیافتهای آرمانی از سیاست استوار باشد تا به نتیجه مطلوب بینجامد. نکته دیگر آنکه افزون بر مواردی همچون نبود پشتوانه اقتصادی کافی در وضعیت کنونی برای انتقال پایتخت، آیا مشکلات دوری استانها و شهرهای اصلی برای پیگیری امور اداری، اجرایی، درمانی و... شهروندان در نظر گرفته شده است؟ زیرساختهای اصلی ارتباطی، مسیرهای ترانزیتی برای عبور و مرور آسان و کمهزینه هوایی و زمینی فراهم است؟ مراکز اداری، علمی، فرهنگی، آموزشی و دانشگاهی معتبر، فاخر و متناسب با هویت پایتخت جدید و هویت ملی چگونه با کدام سرمایه و در چه مدت زمان بنا نهاده خواهد شد؟ تهدیدهای امنیتی و مرزی که پایتخت جدید را در صورت بروز مشکل حتی در تیررس موشکهای کوتاهبرد از آن سوی مرزها قرار خواهد داد، در نظر گرفته شده است؟ همچنین آیا در نظر گرفتهاند که باتوجه به وضعیت آب و هوایی، اقلیمی و شرجی بودن منطقه در بیشتر فصول سال، مصرف انرژی در این منطقه را بهشدت افزایش خواهد داد.
شنیدهها حاکی از آن است که از شروع همین حرفها، بسیاری بهدنبال خرید زمین در منطقهای که احتمالا تبدیل به پایتخت خواهد شد، افتادهاند. نهادهای خاص بهدنبال گرفتن جای خوب هستند و سوداگران برای تصاحب زمین، رقابت را آغاز کردهاند. خبرهایی از گوشهوکنار بهگوش میرسد. هنوز که نه به بار است و نه به دار، دهها شرکت نفتی، پتروشیمیایی، معدنی و بانکهایی که مالک این شرکتها هستند و قدرت دستشان است، روی صدها هکتار از اراضی بکر مکران دست گذاشته و پیشخرید کردهاند! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!