ضرورت ایجاد انگیزه ماندگاری نخبگان در کشور
بهروز صادقی-روزنامهنگار
همواره مهاجرت گروههایی از استادان برجسته علمی منجر به محرومیت دانشجویان کشور از این ذخایر ارزشمند علمی و آموزشی شده است و موضوع مهاجرت این اساتید، زنگ خطری جدی برای جایگاه علمی و دانشگاهی کشور بهشمار میرود. بهنظر میرسد، هنوز شماری از تصمیمگیران و تصمیمسازان کشور آنگونه که باید، صدای این زنگ خطر را نشنیدهاند یا باوجود اینکه در سالهای اخیر با این پدیده مواجه بودهایم، اقدام خاصی برای جلوگیری از آن انجام نگرفته است.مهاجرت پدیده پیچیدهای است که تحت شرایط و بر اثر عوامل گوناگون رخ میدهد و تمایل به آن، ریشههای بسیار جدی در ساختار فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشورها دارد. بسیاری از متخصصان، عواملی همچون فساد اداری، افزایش نرخ ارز، وضعیت حقوق بشر، تداوم تحریمها، بیارزش شدن پول ملی، افزایش هزینههای زندگی، فیلترینگهای گسترده فضای مجازی ـ که امکان ادامه فعالیت بسیاری از شرکتها را از بین میبرد ـ و.... را از انگیزههای اصلی مهاجرت ذکر میکنند.این در حالی است که به گواه آمار، این روزها خطر مهاجرت متخصصان با نشانههای ملموس بیشتری دور و برمان میپلکد؛ واقعیتی که آمار خروج شمار قابلتوجهی از برجستهترین متخصصان علومپزشکی (بهروایت سازمان نظامپزشکی) موید آن است. گروههای کثیری که در رودررویی با ناملایمات گوناگون جلای وطن میکنند، سرمایههای انسانی بسیار ارزشمندی هستند که محور توسعه و ثروتآفرینی کشور محسوب میشوند. اما به هزار و یک دلیل، باوجود علاقه وافر به خدمت در میهن، راهی جز هجرت نمیبینند. بدیهی است که کشورهای توسعهیافته و پیشرفته در اروپا و امریکا یا بسیاری کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس با آغوش باز پذیرای آنها هستند و از این رهگذر، جامعه نخبگان کشور را که هزاران میلیارد دلار سرمایه ملی در طول سالیان دراز صرف آموزش و پختگی آنان در تخصصهای مختلف شده است، جذب و برای رشد، توسعه و پیشرفت جامعه خود به کار میگیرند.
شکی نیست که نخبگان دارای نقش کلیدی و محوری در رشد و توسعه هر جامعه محسوب میشوند. تمامی کشورهای پیشرفته، حفظ و والایی نیروهای متخصص انسانی را مهمترین سیاست بلندمدت و اساسی خود میدانند، از اینرو، کمبود این سرمایههای ملی برای هر جامعهای هزینهزا و خطرآفرین است و تنها پسامد خالی شدن هر کشور از وجود نخبگان متخصص و نیروی انسانی کارآزموده و علمی، کند یا متوقف شدن جریان رشد و توسعه خواهد بود. بنابراین، اگر پیششرطهای دستیابی به رشد و توسعه و در یک کلام، توسعه و حکمرانی را همپای دیگر رشتههای علوم مانند ریاضیات، فیزیک، پزشکی و.... شاخهای از علوم بدانیم، بیشک راهکارهای توسعه و پیشرفت همهجانبه کشور و تصمیمگیری درباره آن هم علم بهشمار میرود و هر جامعه و کشوری که تصمیم به گام نهادن در مسیر توسعه میگیرد، ملزم به رعایت اصول علمی است. در اهمیت توجه به علم و راهکارهای آن، شاید بیراهه نباشد که بدانیم درآمد سرانه چین طی ۲۵ سال از ۲۰۰ دلار بدون تکیه به پشتوانه جامعه نخبگان و در پیش گرفتن راهکارهای علمی به ۱۰ هزار دلار نرسیده تا به مقام دومین اقتصاد جهان دست یابد. همین امر درباره کشور بزرگ هند که اکنون افزون بر دستیابی به رشد سرانه قابلتوجه، برای تامین رفاه جمعیت افزون بر یک میلیارد و ۲۰۰میلیون نفری خود، در مسیر اکتشافهای علمی در کهکشانهاست نیز صادق است. کشورهایی مانند برزیل، مکزیک و شماری از کشورهای همسایه از جمله ترکیه، امارات، عربستان، قطر و... نیز در پرتو توجه اکید به علم و جذب حداکثری نخبگان به جایگاههای امروز رسیدهاند. این کشورها بهجای گریزاندن نخبگان و متخصصان داخلی، مساعی خود را برای جذب حداکثری نیرویهای متخصص داخلی و خارجی به کار گرفتهاند، تا آنجا که شنیده میشود عربستان در راستای تامین جامعه نخبگان خود، ضمن توجه عمیق به نیروهای متخصص داخلی، با اعزام فارغالتحصیلان برجسته دانشگاهی به بزرگترین و برجستهترین مراکز دانشگاهی جهان، افزون بر ۶۰ هزار دانشجو به بهترین دانشگاههای امریکا، فرانسه، انگلستان، آلمان و چند کشور معتبر دیگر اعزام کرده است. پس دیر نیست روزی که فاصله و شکاف جامعه نخبگانی حوزههای علمی ما با کشورهای همسایه آنقدر عمیق شود که نتوانیم به گرد آنها برسیم.متاسفانه در این شرایط، کم نیستند کسانی که خروج جامعه نخبگانی از کشور را در راستای منافع و امیال خود میدانند! کسانی که از شرایط موجود حداکثر بهره را میبرند، زیرا در کجای دنیا میتوان با دلالی، قاچاق، احتکار و رانتدولتی یکشبه صاحب ثروت افسانهای شد؟ میلیاردها دلار ارز با نرخ دولتی گرفت و آن را در بازار سیاه ارز تزریق کرد؟ وامهای میلیاردی گرفت و بازنگرداند؟ از دولت، وام ارزی بدونبهره گرفت و سپس آن را در بانکهای دولتی سپردهگذاری کرد و سودش را از همان دولت گرفت؟ در کجای دنیا میتوان همزمان؛ هم مدیر بخش دولتی بود و هم در بخشخصوصی همسو فعالیت داشت؟! در کجای دنیا میتوان بهراحتی از زیر بار مالیات فرار کرد؟ در کجای دنیا میتوان با تاسیس موسسات مالی بدونمجوز، هزاران میلیارد تومان اختلاس کرد و زیانهای این موسسات و طلب مالباختگان را از خزانه دولت یا همان جیب مردم پرداخت کرد؟
کوتاه سخن آنکه، متخصصان و نخبگان کشور که مهمترین سرمایه در مسیر توسعه همهجانبه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهشمار میروند، اگر بدانند از ظرفیت و استعداد آنها بهخوبی استفاده میشود، ضمن ماندگاری در کشور، همچنان به جامعه خدمت خواهند کرد.از اینرو، بهنظر میرسد که ضروری است ضمن تامین منزلت و شأن اجتماعی و علمی نخبگان، زمینههای لازم برای بهرهوری از یافتههای علمی آنان فراهم شود. امید آنکه، مسئولان با طرحها و برنامههای مدون پای کار بیایند و از این سرمایههای ملی حفاظت کنند، باید مکانیزمی تعریف و در پیش گرفته شود تا با اتخاذ سیاستهای کلان و برنامهریزیهای درازمدت، انگیزههای ماندگاری جامعه نخبگانی در میهن بیش از پیش افزایش یابد تا هم کشور در مسیر دستیابی به رشد و توسعه همهجانبه، از توان علمی و تخصص جامعه نخبگانی هرچه بیشتر بهرهمند شود و هم نخبگانی که مهاجرت کردهاند، با انگیزه و امید بیشتر به کشور بازگردند. از یاد نبریم که در نظم نوین جهانی، قدرت علمی و فناوری، قدرت نوآوری در کنار توان ملی برای حضور در صحنههای وابسته به حضور و بهرهگیری از ظرفیتهای جامعه نخبگانی کشور است.