کار همه ناشران کساد شده است

علیرضا رئیس دانا فعال حوزه نشر

علیرضا رئیس دانا

محدودیت‌های منابع در کشور باعث گرانی کتاب شده و این گرانی دسترسی مردم به محصولات نشر و کتاب را محدود خواهد کرد که مسئولان وزارت ارشاد باید فکری برای حل این مشکل کنند. بسیاری از افرادی که در دهه‌های طولانی تجربه کتابفروشی داشتند، حالا مجبور به تعطیلی کسب‌وکار خود شدند.

 اصلی‌ترین مشکل حوزه نشر گرانی کاغذ است. البته غیر از نرخ کاغذ با هزینه تالیف کتاب، هزینه پژوهش و... این هزینه به‌طور مضاعف رشد کرده است. این اتفاق ناشر و نویسنده را به سمت کارهای سطحی و محدود و ارزان سوق می‌دهد.

در زمینه تولید کاغذ باید گفت کاغذ مازندران در منطقه‌ای تولید می‌شود که هوای مرطوبی دارد و در یک کلام، نم دارد. این کاغذ وقتی به‌دست مشتری می‌رسد تاب برمی‌دارد. این نوع کاغذ پرز دارد و ماشین‌های ایستاده نمی‌توانند آن را زیر چاپ ببرند و ضایعاتش زیاد است. کاغذ مازندران از ابتدا هم کاغذ مرغوبی نبوده و کاغذ پارس جنوب به‌مراتب بهتر از کاغذ مازندران است. احتمالا خیلی وقت است که کاغذ بالک دولت تمام شده است.

 درحال‌حاضر ۳، ۴ تاجر که ما می‌دانیم و با آنها در ارتباطم، کاغذ بالک را وارد می‌کنند و با قیمتی حدود ۸۸۰ هزار تومان به ازای هر بند به ما می‌فروشند. وزارت ارشاد برای حمایت از ناشران کاغذ مازندران را عرضه کرد. از آن روزی که ارشاد اعلام کرد کاغذ مازندران با این نرخ عرضه خواهد شد، کاغذ خارجی به‌طور مطلق، در هر بند ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان گران شد. اگر دولت فعلی و همه دولت‌های قبل دست از سر کاغذ برمی‌داشتند و اجازه می‌دادند تاجر آن را وارد کند، هیچ گاه چنین بلایی سر چاپ و فروش کتاب نمی‌آمد. اگر چنین شود حتما شرایط بهتر از امروز خواهد شد. ماشین‌هایی که در ایران کاغذ تولید می‌کنند، اساسا فرسوده‌اند. بخشی از ابزارهای این صنعت متعلق به پیش از انقلاب است و نوسازی نشده است. ما همچنان در این بازار کم‌مخاطب کتاب توزیع می‌کنیم، اما تیراژ کتاب ما به‌شدت پایین آمده است.

راستش را بخواهید تیراژ کتاب‌های منِ ناشر نامدار به ۲۰۰ نسخه رسیده است. یکی از بخش‌های عمده‌ای که در آن فروش داشتیم، فضای مجازی بود، اما درحال‌حاضر هیچ کس نمی‌تواند از ما خرید اینترنتی کند. وضع همه ناشران به‌طرز بغرنجی کساد شده است. مشکلی که درحال‌حاضر داریم، این است که زندگی‌های‌مان مدرن و امروزی شده، اما بعضی مواقع با قطعی اینترنت و قطعی کوچک‌ترین الزام‌های این زندگی مدرن مواجهیم. برای مثال در قدیم مادران ما کرسی زغالی فراهم و برای گذر از زمستان طبق پیش‌بینی‌هایی که داشتند، نفت انبار می‌کردند. آن امکانات کنار رفت و زندگی‌ها مدرن شد. این زندگی مدرن با اندک فرازونشیبی در جامعه امروز دستخوش دست‌انداز قرار می‌گیرد و مردم در انجام ساده‌ترین امور روزمره خود لنگ می‌شوند. به‌طور مثال وقتی برق قطع می‌شود، درِ خانه ما که برقی است، دیگر باز نمی‌شود یا کسی که در طبقه هشتم یک برج زندگی می‌کند، باید بدون آسانسور همه پله‌ها را طی کند. بسیاری از فروشگاه‌ها به‌طور آنلاین سفارش می‌گیرند و این موضوع فقط مختص کتاب نیست و کالاهای به‌اصطلاح گرم را هم شامل می‌شود. یکی از دلایل افت تیراژ کتاب در همین یک ماه اخیر، اختلال در اینترنت است. حتی برای کوچک‌ترین درخواست‌ها باید به شیوه چندین سال قبل بازگردیم. برای درخواست‌های‌مان تماس تلفنی برقرار کردیم. وقتی می‌خواستیم طرح روی جلد تهیه کنیم، طراح چند طرح نهایی را برای ما در پیام‌رسان‌ها می‌فرستاد. ما آن را به مولف نشان می‌دادیم و او تایید یا رد می‌کرد و اگر آن سر دنیا هم بود با ما ارتباط سمعی و بصری داشت.

درحال‌حاضر منِ ناشر برای این کارها پیک موتوری می‌گیرم. طراح، طرح روی جلد را روی CD کپی می‌کند و بعد ما با پیچ‌وخم‌هایی آن را به‌دست پدیدآورنده می‌رسانیم. به‌نظرم اگر این مشکلات زودتر و دست‌کم به بهانه روز کتابخوانی و ایام برگزاری نمایشگاه حل شود، تیراژ کتاب‌ها تکانی خواهد خورد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین