مهاجرت اضطراری
زهرا کریمی اقتصاددان و متخصص بازار کار
بخشی از نسل جوان بهواسطه تخصص خود در حوزههای نوآور به درآمد مطلوبی رسیدهاند؛ این درآمد بهویژه برای افرادی که سابقه کاری دارند، بهمراتب بهتر است؛ باوجود این، تمامی این درآمد بهواسطه هزینه اجارهبها و سایر هزینههای زندگی بلعیده میشود و این نسل چشمانداز روشنی برای خرید خانه و تغییر وضع زندگی ندارند.
این وضعیت، نسل جدید را به مهاجرت خارج از کشور ترغیب میکند، مسئلهای که میتواند در آینده نهچندان دور، بازار کار کشور را با کمبود نیروی متخصص مواجه کند.
البته این وضعیت تنها مربوط به نسل جوان نیست؛ متاسفانه بحران تورم و نبود چشمانداز روشن اقتصادی، باعث شده است تا حتی نسل قبل که نیروی متخصص دارای تجربه کار هستند نیز، به فکر مهاجرت بیفتند.
این گزینه چندان جدی و پایدار نیست؛ از سویی فرصت شغلی در شهرهای کوچک محدود بوده و متناسب با تخصص نیروی جوان نیست و از سوی دیگر، جوانانی که چند سال مستقل از خانواده زندگی کردهاند؛ تمایلی برای زندگی با خانواده ندارند، بنابراین جوانان زندگی گروهی در یک خانه در کلانشهرها را به بازگشت به مبدأ یا همان شهرهای کوچک و در مجاورت خانواده ترجیح میدهند.
چالش تامین مسکن حتی برای جوانانی که خانواده آنها در کلانشهرها زندگی میکنند نیز وجود دارد؛ فرزندان این خانوادهها باوجود افزایش سن، امکان مستقل شدن از خانواده را ندارند، بنابراین در شرایط کنونی، جامعه با چالش ایجاد چند خانواده در یک آپارتمان مواجه شده است.
فرصتهای فعالیت در تمامی شهرها به یکسان تقسیم نشده؛ بنابراین آحاد جامعه برای یافتن کاری متناسب با تخصص خود، ملزم به مهاجرت به شهرهای بزرگ هستند.
در این شرایط، جوانان چارهای جز تداوم این وضعیت زندگی با کیفیت غیرمطلوب را ندارند و در این شرایط تمایل به مهاجرت به خارج از کشور افزایش پیدا میکند. افزایش دستمزد در شرایطی که تورم همچنان افزایشی است، نمیتواند چالش جوانان را در عدمتناسب میان درآمد و هزینه مرتفع کند.
در صورتی افراد میتوانند چشمانداز روشنی را پیشروی خود متصور ببینند که چالش تورم در کشور مرتفع شود. این موضوع نیز نیاز به خروج کشور از انزوا، جذب سرمایهگذاران خارجی و ایجاد فرصتهای شغلی متعدد دارد.
هر فردی باید متناسب با پایگاه اقتصادی و اجتماعی خود منطقه زیست خود را انتخاب کند؛ این موضوع باعث کاهش چالشهای فردی و اجتماعی میشود. اما شرایط اقتصادی در کشور و بهویژه کلانشهرها باعث شده تا بخشی از جامعه ملزم به مهاجرت اجباری شوند.
این مهاجرت میتواند بهسمت حاشیه شهر، مناطق ارزانتر شهری، شهرهای کوچکتر و حتی مهاجرت به خارج از کشور باشد.
افزایش هزینه مسکن بخشی از مردم را که عمدتا شامل جوانان میشوند، به مهاجرت از سر اضطرار سوق داده است.
این نوع مهاجرت بهدلیل عدمتناسب درآمد و هزینه زندگی رقم خورده و در سالهای اخیر که فشار اقتصادی، آحاد جامعه را با چالش تامین مسکن و سایر هزینههای جاری مواجه کرده، افزایش یافته است. بخش عمدهای از جوانان بهسراغ حاشیهنشینی رفتهاند؛ این موضوع میتواند تبعات اجتماعی متعددی را در پی داشته باشد.
مهاجرت با انتخاب شخصی میتواند نقطه عطفی در زندگی فردی باشد؛ اما مهاجرت از سر اضطرار، با تبعات منفی همراه است.
متاسفانه بخشی از جوانان کشور از سر اضطرار و بدون شناخت به سایر کشورهای دنیا مهاجرت میکنند، از آنجا که این مهاجرت از سر اضطرار است، این موضوع میتواند به متلاشی شدن زندگی فردی جوانان بینجامد. در عین حال این رویه مهاجرت به زیان اقتصادی کشور نیز خواهد بود.
چالش تامین مسکن برخی جوانان را ملزم به زندگی با خانواده کرده است، در حالی که تفاوت بیننسلی باعث میشود تا این رویه زندگی به بروز بحران خانوادگی بینجامد.
تفاوت ارزشی و افق فکری میان نسلهای کنونی و نسل قبلی افزایش یافته و این موضوع باعث شده است تا امکان زندگی باکیفیت چند نسل در کنار یکدیگر وجود نداشته باشد.