نقش شتابدهندگان در بقای استارتآپها
مصطفی مکارم-استراتژیست و منتورینگ استارتآپی
شتابدهندهها با جذب سرمایه برای ایدهپردازان جوان، فرصتهای فوقالعادهای را برای هر دوطرف (کارآفرین و سرمایهگذار) فراهم میکنند و نقش مهمی در به واقعیت پیوستن ایدههای فناورانه در بازار دارند و همین امر منجر به کاهش ناامیدی از دستیابی به موفقیت استارتآپها میشود و به نگهداشت ایدهها در کشور کمک میکند. سرمایهگذاری یکی از بستهای مهم در بهرهگیری از ایدههای فناورانه در بازار، بهشکلی وسیع است. یک استارتآپ یا شرکت دانشبنیان زمانی میتواند به جایگاه واقعی و مطلوب خود برسد که بتواند برای نیاز اصلی بازار، پاسخ قابلاطمینانی داشته باشد. شرکتهای بزرگ صنعتی و تجاری که به آنها ابرشرکتها یا نهنگهای اقتصادی هم میگویند، زمانی وارد بازی جدی اکوسیستم نوآوری میشوند که بتوانند تقاضای واقعی را از بدنه نوآوری برای پاسخ به نیازها پیدا کنند، از این مرحله به بعد، سرمایهگذاری روی استارتآپها توجیه اقتصادی پیدا میکند. بیشک یک استارتآپ زمانی برای یک شتابدهنده ارزشمند میشود که که آن شتابدهنده بتواند طبق پروتکلی، خروجی مشخصی داشته باشد.شتابدهنده زمانی به سود میرسد که استارتآپ آن بهمیزانی از رشد رسیده باشد که بتواند با دستکم ۱۰ الی ۲۰ برابر سرمایهگذاری روز اول، سهام خود را خارج کند. این اتفاق زمانی میافتد که این استارتآپ را به یک غول اقتصادی بزرگ معرفی کرده و سهام خود را فروخته باشد. بنابراین، شتابدهندهها نقش مهمی در جلوگیری از خروج یا مهاجرت فناوران ایدهمحور بهصورت گروهی دارند.متاسفانه باوجود فعالیت شمار زیاد شتابدهندهها، چون هنوز این چرخه در کشور شکل نگرفته است، نتوانستهاند در این بازی نقش واقعی و عینی ایفا کنند. دلیل آن، این است که هنوز بزرگان اقتصاد در کشور وارد این عرصه نشدهاند؛ اما خبر خوش اینکه، بهتدریج شاهد ورود فعالان بزرگ اقتصادی به اکوسیستم نوآوری هستیم.
راه نجات و موفقیت کشور از مسیر کاربرد فناوری در صنعت و اقتصاد میگذرد و باید نسبت به فناوری و اکوسیستم نوآوری در کشور خوشبین باشیم، چراکه راهی جز خوشبین بودن به این اکوسیستم نداریم. باتوجه به مسیر اقتصاد جهان، هر کشوری محکوم به استفاده از نوآوری است. باتوجه به اتفاقات اخیر، شاهد این هستیم که کمکم عرصههای واقعی کشور به دوران استفاده واقعی از نوآوری و فناوری نزدیک میشوند. بیشک با ورود شرکتهای بزرگی مثل مس، نفت و فولاد به عرصه نوآوری، فناوری به آغاز دوران خود رسیده است. میتوان گفت یکی از دلایل اصلی توسعه فناوری در هر جامعه تحریم است و با کمی تدبیر، میتوان سرمایههای فناورانه را نهتنها در کشور نگه داشت، بلکه میتوان با سرعت بیشتری به حل معضلات پرداخت. در نتیجه، با ورود شرکتهای بزرگ اقتصادی و تزریق منابع مالی واقعی، بهتدریج یک بستر بازار واقعی در اکوسیستم نوآوری شکل میگیرد و سرعت توسعه نوآوری بالا میرود و با افزایش سرعت توسعه نوآوری، موفقیت شرکتها تنها به خریدن شرکتهای کوچک با حوزه نوآوری بالا منوط میشود. این کار از دست شتابدهندهها برمیآید، اگر این چرخه از ابتدا درست شکل بگیرد، نقش شتابدهندههای تخصصی بیشتر میشود. یکی از مجموعههای دیگری که نقش مهمی در پیشرفت یک استارتآپ دارد، «استارتآپ استودیو»ها هستند که امکانات بهتری نسبت به شتابدهندهها به مجموعههای فناورانه میدهند. در استارتآپ استودیوها سفارشدهنده و خریدار یکی هستند و پروژهها در یک فرآیند کنترلشده بیشتری قرار میگیرند، بههمیندلیل قدرت استارتآپ استودیوها میتواند از شتابدهندهها بیشتر باشد. رسیدن یک استارتآپ به مرحله دانشبنیان، بهمعنای شکوفایی نیست، دانشبنیان شدن استارتآپها الزامی در شکوفایی آنها ندارد. در واقع، استارتآپها به مرحله دانشبنیانی میرسند، اما رسیدن به مرحله خروجی شتابدهنده، در کشور کم اتفاق میافتد. برای رسیدن به این مرحله، باید خریدار واقعی بهعنوان بازیگر تاثیرگذار حضور داشته باشد. برای مثال، اینستاگرام نتیجه موفق خریدن یک استارتآپ از طریق شرکت بزرگی به نام فیسبوک است. اگر فیسبوک، اینستاگرام را نمیخرید، هیچگاه به موفقیت امروز اینستاگرام نمیرسیدیم. در غیر این صورت، تبدیل شدن به دانشبنیان در کشور فرآیند چندان دشواری نیست؛ اما اینکه همه دانشبنیانها تبدیل به شرکتی بزرگ با اثرگذاری ویژه در بازار شوند، مهم است که معمولا در ایران بهندرت اتفاق افتاده است.
سرمایهگذاری روی استارتآپها بهعنوان یکی از راههای جلوگیری از مهاجرت شرکتهای دانشبنیان اهمیت زیادی دارد. نیازمند خرید واقعی استارتآپ از سوی شرکتهای بزرگ هستیم. در کشور استارتآپهای خوب زیادی داریم که توانایی فروش محصولات خود را نداشتند. بنابراین، مشکل در فروش است، نه سرمایهگذاری. تنها باید حلقه زنجیری که در انتها باعث موفقیت استارتآپ میشود، وجود داشته باشد تا فرآیند سرمایهگذاری هم اتفاق بیفتد.