کارآفرین معدنی کیست؟
احسان موسوی_استاد دانشکده مهندسی معدن
در میان همه چالشهای مختلف اجتماعی و اقتصادی که همه جوامع را بهنوعی تحتتاثیر قرار داده، بیکاری جوانان در اولویت قرار دارد و همه دولتها سعی میکنند، بسته به درصد بیکاری جوامع خود، اعداد و ارقام مربوط به آن را کاهش دهند.
باوجود فرصتهای فراوانی که در صنعت معدن و برای فارغالتحصیلان این رشته مهندسی وجود دارد، اما متاسفانه در این حوزه هم مشابه سایر رشتههای مهندسی، فارغالتحصیلان دچار یأس و ناامیدی در یافتن شغل مناسب در راستای تخصص خود هستند،از اینرو فعالیتهای کارآفرینانه در حوزه مهندسی معدن، مثل خریدوفروش مواد معدنی، توسعه نوآورانه تجهیزات و ماشینآلات معدن، ارائه خدماتی مانند خدمات حفاری و انفجار و سایر خدماتی از این دست، میتواند در حل مشکل بیکاری موثر واقع شود.
نکته بارزی که کارآفرینی در حوزه معدن را از سایر رشتهها جدا میکند، این است که کارآفرینی در حوزه معدن بسیار قابلاعتماد و از ریسک پایینی برخوردار و وظیفه دولتها در این زمینه، در نظر گرفتن برنامههای تشویقی مختلف است که در زمینههای تخصصی میتواند راهگشا باشد.
تنوع زمینههای کارآفرینی در حوزه معدن بسیار زیاد است، بهعنوان مثال، میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد؛ هوشمندسازی و یکپارچهسازی فرآیند فرآوری و استخراج، با استفاده از اتوماسیون، هوشمصنوعی و ارتباط دادهها یا استخراج پیشرفته متناسب با حفاریهای عمیق و پیچیدهای که امروزه در دنیا به آن توجه ویژهای میشود، افزایش بهرهوری و کاهش مسائل زیستمحیطی، اکتشافات تحتپوشش که با فناوریهای جدید محدودههایی را برای شناسایی و بهرهبرداری مشخص میکند، توسعه فناوریهای جدید در راستای توسعه پایدار در زمینههای اجتماعی، عملکرد زیستمحیطی و اقتصادی و در نهایت استفاده از فناوریهای دیجیتال برای تصمیمگیری بهینه و مطلوب در همه فرآیندهای مرتبط.
اما کارآفرینی چیست؟ مفهوم کارآفرینی هم در طول زمان متحول شده است. اگر نیمنگاهی به تعریف سنتی و جدید کارآفرینی بیندازیم، متوجه تفاوتها و شباهتهای آن میشویم. در دهههای گذشته درباره کارآفرینی گفته میشد که بخشی از آموزش، کسبوکار و موفقیت است که هدف آن تقویت مشاغل جدید است، بعدها جنبههای فردی، خلاقیت، خوداتکایی، ابتکار عمل، جهتگیری و اقدام بهموقع را همچون اهداف اصلی عنوان کردند که بیشتر بر مهارتها و تواناییهای ذهنی دلالت داشت، در واقع کارآفرین را فردی خلاق، فرصتگرا، فعالتر و نوآورتر میدانستند، اما امروزه میدانیم که همه این ویژگیها قابلدستیابی است و آنچه محرک اصلی برای قدم گذاشتن در مسیر کارآفرینی است، همراهی با جریانات روز دنیا و حرکت در مسیر جهانی شدن است.
کارآفرینی در اصل بهمعنای متعهد شدن است و در واقع ارزشآفرینی از طریق کشف، درک، ارزیابی و بهرهبرداری ار فرصتها با استفاده از منابع موجود و ترکیب آنها با خلاقیت و نوآوری است.
در واقع میتوانیم بگوییم کارآفرینی عامل تعهدآوری است که مخاطرات و دغدغههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی و باتوجه به منابع در دسترس، با تشخیص فرصتها و چالشها ایدهپردازی میکند،در واقع هنر کارآفرینی این است که با منابع موجود، به خلق ایده بپردازد و ریسکهای مرتبط مالی، اجتماعی و مانند آن را بپذیرد و محصول یا خدمات جدیدی ارائه دهد،اما اگر بخواهیم میزان مشابهت کارآفرینی را با مفهوم اشتغالزایی مقایسه کنیم، در چند جمله میتوان گفت:
اشتغالزایی جذب نیرو برای مشاغل فعلی است. بهعبارت دیگر، شغلی در حال حاضر وجود دارد که باید برای آن بهرتین و کارآمدترین شخص را یافت و بهکار گرفت، در واقع میتوان گفت برای توسعه فرصتهای شغلی موجود است نه ایجاد یک فرصت شغلی تازه.
اشتغالزایی وظیفهای بر دوش دولتها است، یعنی دولتها باید بسترسازی کنند تا زمینه اشتغالزایی بهوجودآید، اما کارآفرینی موضوعی است که بیشتر، بخش خصوصی درگیر آن است. در کارآفرینی به نوآوری توجه و اگر بخواهم سادهتر بگویم کارآفرینی به نوآوری منتج ،اما اشتغالزایی بسیار بهندرت به نوآوری منجر میشود و رویه متعارفی است که از ابتدا تا انتهای آن قابل پیشبینی است. مسیر مشخصی که طی میشود و به هدف مشخصی میرسد، اما در کارآفرینی، هدف، اشتغال نیست، بلکه یکی از دستاوردهای آن میتواند ایجاد اشتغال باشد.
کارآفرینی منبع تولید ثروت است، اما اشتغالزایی از منابع موجود ثروت و توزیع آن استفاده میکند. در جمعبندی این بحث باید گفت 2 مفهوم اشتغالزایی و کارآفرینی در ارتباط هستند،اما منطبق بر هم نیستند.