شکاف ثروت در دنیا
منوچهر محمدشمیرانی کارشناس ارتباطات
دارون عجم اوغلو، اقتصاددان ترکیهای ـ امریکایی بههمراه سیمون جانسون و جیمز رابینسون، دو دانشمند بریتانیایی ـ امریکایی، بهدلیل تحقیقات و کتابهایی که پیرامون شکاف ثروت در میان مردم کشورهای مختلف دنیا منتشر کرده بودند، بهطورمشترک، شایسته دریافت جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۲۴ اعلام شدند.
کمیته نوبل اقتصاد در توضیح این انتخاب گفته است: تحقیقات آنان، بر چگونگی شکلگیری نهادها و تاثیر آنها بر رفاه متمرکز است. این یکی از بزرگترین چالشهای زمان ما بهشمار میرود و میبایست تفاوتهای درآمدی شدید بین کشورها را کاهش داد. جایزه ۹۷۰هزار یورویی نوبل اقتصاد، خلاف دیگر جوایز نوبل، براساس وصیت آلفرد نوبل پایهریزی نشده است. این جایزه، در سال ۱۹۶۸ از سوی بانک مرکزی سوئد و به یاد آلفرد نوبل تاسیس شد و از سال ۱۹۶۹ اهدا میشود.
آکادمی سلطنتی علوم سوئد در بیانیه خود تاکید کرده است؛ برندگان امسال نوبل اقتصاد امسال، با پژوهش و مطالعات خود، اهمیت وجود نهادهای اجتماعی برای شکوفایی یک کشور را آشکار کردهاند. در این بیانیه آمده است: در جوامعی که حاکمیت قانون، در آن ضعیف است، شاهد رشد یا تغییر مثبت نیستیم.اما تحقیقات برندگان نوبل به ما کمک میکند تا دلایل این موضوع را بهخوبی درک کنیم.
آکادمی سوئد گفته است، برندگان امسال نشان دادهاند یکی از دلایل تفاوت در رفاه کشورها، نهادهای اجتماعی است که در دوران استعمار تشکیل شده بودند. برخی کشورها، بهدلیل اتکا به نهادهایی که بهرهکشی میکنند، رشد اقتصادی پایینی دارند. این نهادهای بهرهکش، دستاورد و درآمدهایی را برای افراد صاحب قدرت فراهم میکنند و بههمیندلیل است که مردم، وعدههای صاحبان قدرت برای اصلاحات اقتصادی را باور نمیکنند. بهگفته برندگان این جایزه، بههمین علت است که چنین جوامعی، هیچ نوع رشد و بهبودی را تجربه نمیکنند.
در بیانیه آکادمی سوئد آمده است، زمانی که خطر انقلاب سیاسی وجود داشته باشد، صاحبان قدرت، بر سر دوراهی قرار میگیرند؛ آنها ترجیح میدهند در قدرت باقی بمانند و سعی کنند با وعدههایی مثل اصلاحات اقتصادی، مردم را آرام کنند. هرچند، بعید است مردم حرف آنها را باور کنند و در نهایت، تنها گزینه میتواند انتقال قدرت و استقرار دموکراسی باشد.
عجم اوغلو و جیمز رابینسون، دو اقتصاددانی هستند که در سال ۲۰۱۲ کتاب پرفروش « چرا ملتها شکست میخورند » را نوشتند که به زبانهای مختلفی در دنیا ترجمه و به پژوهشی الهامبخش تبدیل شد. این دو نفر در ادامه پژوهشهای خود، کتاب دیگری با عنوان « راه باریک آزادی » را نوشتند که این کتاب هم، بهعنوان یک پژوهش الهامبخش، بسیار موردتوجه قرار گرفت. عجم اوغلو، همچنین بههمراه سیمون جانسون، برنده دیگر نوبل اقتصاد ۲۰۲۴ کتاب دیگری با نام « نزاع هزارساله ما، بر سر فناوری و بهروزی » نوشت. آنان در این کتاب، به این موضوع پرداختهاند که هرچند، نوآوریها میتوانند به افزایش رفاه، ثروت و بهبود کیفیت زندگی انسانها منجر شوند اما در عین حال، همین نوآوریها میتوانند نابرابریها را تشدید کرده و مشاغل را از بین ببرند و محیطزیست را تخریب کنند.
برندگان امسال جایزه نوبل اقتصاد، نگرشهای نوینی را پیرامون دلایل تفاوت میزان سطح رفاه در بین کشورها مطرح کردهاند. آنها با بررسی نظامهای سیاسی و اقتصادی مختلفی که توسط استعمارگران اروپایی ایجاد شد، موفق شدهاند رابطه بین این نهادها و رفاه مردم آن جوامع را ترسیم کنند. شاید بد نباشد برای آنکه با نشانههایی از نهادهای استعماری در روزگار کنونی آشنا شویم، ببینیم عجم اوغلو و رابینسون، در کتاب معروف « چرا ملتها شکست میخورند؟» چگونه به این مهم پرداختهاند. آنها در کتاب خود، شهر « نوگالس» واقع در مرز ایالاتمتحدهامریکا و مکزیک را مثال آوردهاند؛ شهری در حدفاصل این دو کشور که با حصاری بلند مشخص شده است و ساکنان آن، باوجود اشتراک فرهنگی و شباهت جغرافیایی و اقلیمی، بهدلیل تفاوت نهادهایی که از دوران استعمار باقی مانده است، شرایط اقتصادی و رفاهی متفاوتی را تجربه میکنند.
در « نوگالس امریکا »، ساکنان آن بهنسبت مرفه هستند، میانگین طول عمر بالایی دارند، حقوق مالکیت محترم شمرده میشود، مردم از منافع سرمایهگذاری خود بهرهمند میشوند و انتخابات آزاد، این امکان را به مردم میدهد تا سیاستمدارانی را که از آنها راضی نیستند، تغییر دهند. اما اگر به « نوگالس مکزیک » نگاه کنید، میبینید باوجود آنکه بخش به نسبت ثروتمندی از مکزیک است، اما ساکنان آن، در مقایسه با نوگالس امریکا، بسیار فقیر هستند. جرائم سازمانیافته، شروع و ادامه کسبوکارها را پرخطر کرده و حذف سیاستمداران فاسد، همچنان دشوار است.
با توجه به اینکه این شهر دو نیمه شده، از نظر جغرافیایی در یک مکان هستند، آبوهوای یکسانی دارند، ساکنان آن اجداد مشترک و شباهتهای فرهنگی زیادی دارند و حتی غذاهای مشابهی میخورند و به موسیقی تقریبا یکسانی گوش میدهند،اما میتوان دریافت که این تفاوت، در جغرافیا یا فرهنگ نیست، بلکه بهدلیل نهادهای مستقر در این دو شهر است که در یکی، مردم را بخشی از نظام سیاسی میداند و حقوق آنان را محترم شمرده و فرصتهای بیشتری برای انتخاب شغل و تحصیلات داده است اما در دیگری، شرایط اقتصادی و نظام سیاسی مستقر، توانایی مردم را برای تاثیرگذاری محدود کرده است.
در نهایت، فقط باید امیدوار بود دیدگاههای برندگان جایزه نوبل اقتصاد امسال، موردتوجه زمامداران کشورها قرار گیرد و با بهرسمیت شناختن حقوق مردم خود، آنها را به مشارکت سیاسی، اقتصادی و تولیدی بیشتر و ایجاد رفاه عمومی افزونتر برای آحاد مردم تشویق کنند.