صمت از الزامات تاب‌آوری صنعت گزارش می‌دهد

سرعت در واکنش، سادگی در اجرا

تاب‌آوری این روزها واژه‌ای پرتکرار در محافل صنعتی و اقتصادی است، اما واقعیت ماجرا آن‌قدرها ساده نیست. پشت این کلمه‌ای که همه جا می‌بینیم، چالشی جدی پرسه می‌زند: چگونه می‌شود در بحبوحه بی‌ثباتی‌های پی‌درپی، نوسانات بازار و مشکلات متعدد، نه فقط پابرجا ماند، بلکه قوی‌تر از قبل پیش ‌رفت؟ به اعتقاد کارشناسان و صاحب‌نظران حوزه صنعت، تاب‌آوری به معنای مقاومت صرف نیست؛ بلکه ترکیبی است از سرعت عمل، انعطاف‌پذیری و قدرت سازگاری که صنعتگر امروز را متمایز می‌سازد. این چالشی است که پیش‌روی مدیران و سیاست‌گذاران ماست؛ آنها که تاب‌آوری را به‌درستی درک کنند، مسیر موفقیت را هموار خواهند ساخت. صمت در این گزارش نگاهی دارد به ملزوماتی که مسیر تاب‌آوری را در شرایط بی‌ثباتی و تحریم برای صنعت هموار می‌کند.

سرعت در واکنش، سادگی در اجرا

تاب‌آوری؛ شایستگی متمایزکننده صنعتگر

در فضای پرتحول فناوری و اقتصادهای مبتنی بر صنعت، وقوع بحران‌ها امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است. سازمان‌هایی که قدرت تاب‌آوری دارند، آنهایی هستند که با تلاش مستمر، قابلیت جذب فشارها و آسیب‌ها را دارند بدون اینکه دچار شکست یا فروپاشی شوند. تاب‌آوری از یک مفهوم تخصصی به یک اصل بنیادین در مدیریت صنایع، سازمان‌ها و جوامع تبدیل شده است. این همه‌گیری، تصادفی نیست، بلکه بازتاب تغییرات عمیق ساختاری در نظام جهانی است که هر روز پیچیده‌تر، ناپایدارتر و به هم تنیده‌تر می‌شود. اما در سایه این توافق کلی بر سر اهمیت تاب‌آوری، خطر بزرگی وجود دارد: درک غلط از معنای عملی تاب‌آوری. چنین خطایی نه‌تنها راه‌حل مناسبی نیست، بلکه می‌تواند آسیب‌پذیری‌ها را به‌مراتب افزایش دهد.

امروز تاب‌آوری به اشاره‌ای تشریفاتی در بیانیه‌های سیاسی کشور فروکاسته شده و به‌ندرت در وزارتخانه‌ها، نهادها، یا محافل ذی‌نفعان به گفت‌وگویی جدی در این حوزه بدل می‌شود. این اکراه از واکاوی مفهوم واقعی تاب‌آوری افشاگر است: برای بسیاری، این واژه بیش از آنکه اولویتی راهبردی باشد، ارائه‌ای خطابی و شعاری مدیریتی محض است. پیامد این سطحی‌نگری آن است که تاب‌آوری به‌جای کاتالیزور دگرگونی، به ابزاری برای تثبیت وضع موجود تنزل می‌یابد، رویکردی که در دنیای رقابت بی‌امان و تحولات دگرگون‌ساز پایداری ندارد.

برای گریز از این تله، باید تاب‌آوری را از مفاهیم مجاورش دقیقا تمیز داد. اول، تاب‌آوری مترادف رویکرد دفاعی نیست؛ راهبردهای دفاعی بر کاستن از آسیب متمرکزند، حال آنکه تاب‌آوری مستلزم توأمان جذب ضربه و ظرفیت فعال برای سازگاری و شکوفایی است. دوم، تاب‌آوری با چابکی یکی نیست، اگرچه هم‌افزایی میان این دو اثربخشی چشمگیری می‌آفریند. سوم، تاب‌آوری با گریز محض از ریسک سازگار نیست؛ در جهانی آکنده از عدم‌قطعیت، پرهیز از ریسک به سکون و از دست رفتن فرصت‌ها می‌انجامد. به زبان ساده، نمی‌توان دست روی دست گذاشت چون شرایط در خطر است، پس نباید ریسکی کرد. مفاهیمی چون دفاع، چابکی و مدیریت ریسک اگرچه با تاب‌آوری رابطه نزدیک دارند، اما به تنهایی مفهوم کاربردی آن را ادا نمی‌کنند. همچنین باید میان تاب‌آوری و مقاومت تمایز قائل شد؛ چراکه تاب‌آوری مستلزم انعطاف و سازگاری است، در حالی که مقاومت به معنای صلابت و عدم‌تغییر است. افزایش مقاومت، به‌ویژه زمانی که هزینه حفظ آن بیش از ارزش واقعی‌اش باشد، بی‌ارزش است. پس ما تاب‌آوری را ترویج نمی‌دهیم که مقاومتان بیشتر شود!

واقعیت این است که بی‌ثباتی به عنصر دائمی عصر ما بدل شده و ظهور همه‌جا حاضر تاب‌آوری بیان‌گر این واقعیت است که سازمان‌ها اکنون در محیطی آکنده از بی‌ثباتی، عدم‌قطعیت، پیچیدگی و ابهام عمل می‌کنند. سرعت تغییرات (برخاسته از تنش‌های ژئوپلیتیکی، اختلالات فناورانه و دگرگونی اقلیمی) شتابی چشمگیر یافته است. در چنین شرایطی، تاب‌آوری دیگر به معنای آمادگی برای سناریوهای شناخته‌شده نیست، بلکه توسعه ظرفیت انطباق برای پاسخ مؤثر به چالش‌های پیش‌بینی‌ناپذیر است. بحران‌های اخیر جهانی مانند کرونا تلنگری بود برای درک درست تاب‌آوری و این مفهوم را از نظریه‌ای انتزاعی به ضرورتی زیسته بدل ساختند، زیرا تنها محک قطعی تاب‌آوری یک سازمان، وقوع بحران واقعی است. که البته در صورت عدم‌آمادگی، هزینه‌ها افزایش می‌یابد. بحران‌ها به رهبران صنعتی به‌طور مستقیم یاد داد که قابلیت‌های تاب‌آور شدن مستقیما با بقا و مزیت رقابتی گره خورده است.

نمونه‌ای از ضرورت تاب‌آوری در عصر جدید

صنعت خودرو جهانی نمونه‌ای برجسته از ضرورت تاب‌آوری است. این صنعت ۳ تریلیون دلاری با اختلالات هم‌زمانی با شدتی بی‌سابقه روبه‌رو است: فناوری‌های جدید، تحولات زنجیره تامین و رقابت بی‌رحمانه جهانی. خودروسازان با دو نوع اختلال دست‌وپنجه نرم می‌کنند: توسعه خزنده و شوک‌های ناگهانی، همچون اختلال در زنجیره تامین، مثلا کمبود نیمه‌هادی‌ها که بین ۲۰۲۰ و ۲۰۲۲ به ناپدیدشدن تقریبا ۱۲ درصد از تولید جهانی خودرو انجامید. 

این بحران‌ها آسیب‌پذیری‌های عمیقی را در صنایع و کشورهای مدعی افشا کردند. در کشورهایی که فقط کارآمدی را مهم‌ترین فاکتور می‌دانست، تمرکز افراطی بر بهینه‌سازی هزینه، زنجیره‌های تامین را چنان شکننده ساخته بود که بافرهای اندکی برای جذب اختلالات باقی مانده بود. بسیاری از خودروسازان دیدی فراتر از تأمین‌کنندگان سطح یک نداشتند و ماه‌ها صرف ترسیم شبکه‌های تأمین خود کردند. این تجارب، رهبران صنعت را به بازاندیشی واداشته است. یکی از مدیران ارشد ریسک فولکس‌واگن، می‌گوید: تاب‌آوری برای حفظ رقابت‌پذیری حیاتی است. ما باید برای عدم‌قطعیت‌ها آماده شویم و آنها را به فرصت تبدیل کنیم». این نگرش، گذار از مدیریت بحرانِ واکنشی به تاب‌آوری راهبردی را ضروری می‌سازد: پیش‌بینی، مقابله و مدیریت بحران و سازگاری یا یادگیری و نوآوری از دل سختی‌ها.

تاب‌آوری صنعت در عصر تحریم و بی‌ثباتی

گفتمان تاب‌آوری ازآن‌رو برای کشور ما مهم شده که چالشی بنیادین در دوران ما را به تصویر می‌کشد: چگونه در میان بی‌ثباتی و تحریم‌ها شکوفا شویم؟ علی میرزایی‌سیسان در پاسخ به این پرسش به صمت اظهار کرد: در روزگار کنونی صنعت، موفقیت دیگر تنها در کارآیی یا نوآوری در شرایط پایدار خلاصه نمی‌شود، بلکه به ظرفیت حفظ کارکردهای اصلی، سازگاری سریع و تبدیل چالش‌ها به فرصت در بحبوحه اختلال مستمر وابسته است. برای صنعت در سطح کلان، تاب‌آوری پلی میان گذشته و آینده است. مزیت‌های رقابتی سنتی در برابر تحولات فناورانه و رقبای نوظهور ناکافی هستند. تنها سازمان‌هایی که تاب‌آوری را به‌عنوان قابلیتی راهبردی در زنجیره‌های تأمین، فرآیندهای نوآوری و فرهنگ سازمانی خود جاسازی کنند، از این تحول عمیق سربلند بیرون خواهند آمد. از این‌رو، تاب‌آوری صرفا واژه‌ای برای سخنرانان نیست بلکه تعریف‌کننده شایستگی صنعتگر عصر ماست.

میرزایی‌سیسان در پاسخ به این پرسش بنیادین که کدام ابعاد تاب‌آوری باید در کانون توجه و اولویت‌بندی راهبردی برای تقویت ظرفیت سازمانی قرار گیرند نیز گفت: از آنجا که نقطه آغاز تقویت تاب‌آوری هر سازمان در یک صنعت یا جغرافیای مشترک ممکن است متفاوت باشد، این تفاوت خود گویای چندوجهی و پیچیده بودن فرآیند ارتقای تاب‌آوری است. از این‌رو، تلاش برای تدوین یک دستورالعمل تجویزی و جهان‌شمول برای همه بحران‌ها و همه جغرافیاها توهمی بیش نیست. آنچه با تجربه محلی و پژوهش علمی در این حوزه می‌توان به‌دست آورد، یک چارچوب راهنمای عمل‌گرایانه است که با تمرکز بر چالش‌های متداول، توصیه‌هایی متناسب برای بیشینه‌سازی ظرفیت تاب‌آوری و کاهش آسیب‌پذیری ارائه دهد.

از تعهد ماراتن‌گونه تا اقدام سریع و قاطعانه

پژوهشگر حوزه صنعت با نگاهی به وضعیت صنعت کشور در ادامه گفت: تاب‌آوری در صنعت پرتلاطم ما، به‌ویژه پس از فعال‌شدن مکانیسم ماشه، مستلزم راهبردی است که دو مهارت بنیادی را تقویت کند: تعهدی ماراتن‌گونه به یادگیری مستمر و بلندمدت، در عین توانایی برق‌آسا برای اقدام سریع و قاطعانه. موفقیت در صنعت رقابتی جهانی امروز که با دگرگونی‌های شتابان فناورانه، زنجیره‌های تأمین ناپایدار و ضرورت واکنش‌های انطباقی و پیش‌دستانه به بحران‌ها همراه است، در گرو پیوند این دو ذهنیت است. برای برخی از صنایع ایران مانند خودروسازی، این چالش چندبرابر می‌شود؛ چراکه علاوه بر مشکلات ساختاری صنعت جهانی، با فشارهای ناشی از تحریم‌ها و محدودیت‌های خارجی نیز روبه‌رو است.

وی ادامه داد: ذهنیت ماراتن در نهادینه‌سازی فرهنگ یادگیری مداوم جلوه‌گر می‌شود. سازمان‌های پیشرو با سرمایه‌گذاری مستمر بر توسعه مهارت‌ها، پیشبرد تحول دیجیتال، و ارتقای نظام‌مند شایستگی‌ها در تمامی سطوح، توانایی خود را برای درک روندهای نوظهور و آمادگی در برابر بحران‌های آینده تقویت می‌کنند. در مقابل، ذهنیت دونده سرعت بر تبدیل بینش به اقدام عملی با بیشترین سرعت ممکن تمرکز دارد. چابک‌سازی فرآیندهای تصمیم‌گیری، بازپیکربندی سریع زنجیره‌های تأمین، و بهره‌گیری از داده‌های آنی برای مدیریت ریسک لحظه‌ای، از ارکان این نگرش است. چنین رویکردی با ساختارهای تیمی منعطف، پلتفرم‌های پاسخ خودکار، و اتحادهای راهبردی پویا پشتیبانی می‌شود تا در مواجهه با نوسانات بازار یا تحولات ژئوپلتیک، امکان چرخش‌های راهبردی سیال و به‌موقع فراهم آید.

ضرورت هم‌افزایی میان سیاست‌گذاران و مدیران ارشد صنعتی

میرزایی‌سیسان با اشاره به اینکه مدیریت چالش‌های ناشی از تحریم‌ها و فعال‌شدن مکانیسم ماشه نیازمند تفکر عمیق راهبردی است که فراتر از راهکارهای عملیاتی و مالی صرف عمل کند در ادامه اظهار کرد: فشارهای خارجی فعلی، آزمونی مستقیم برای سنجش تاب‌آوری سازمانی و انسجام راهبردی رهبران صنعت است. با اتکا به تجارب پیشین صنعت در عبور از بحران‌ها، فعال‌سازی ظرفیت‌های نهفته برای بقا و رشد یک اولویت راهبردی محسوب می‌شود. تحقق این مهم در گرو شفاف‌سازی دقیق مسئولیت‌ها و بازسازی اعتماد در سطح اکوسیستم کلان صنعت است. دستیابی به این هدف مستلزم هم‌افزایی میان سیاست‌گذاران و مدیران ارشد صنعتی است. از نهادهای سیاست‌گذار انتظار می‌رود با تصمیمات قاطع و آینده‌نگر، چارچوب حمایتی قابل اتکایی برای صنعت فراهم آورند. در مقابل، مدیران بنگاه‌ها باید با تمرکز کامل بر مأموریت اصلی خود، یعنی تولید و توسعه، از سرمشغولی در مناقشات فرعی و منازعات سیاسی پرهیز کنند تا راهبری سازمان را با هدف ملی در مسیر رشد تضمین نمایند. یادمان باشد وظیفه اصلی یک صنعتگر در هر صنعتی "تولید و توسعه" است، پس محور تمام امور آن، از جمله بالابردن تاب‌آوری، بدون شک باید با این موضوع باشد.

صنعت نیازمند نقشه راه دقیق است

پژوهشگر صنعت با اشاره به اینکه پیاده‌سازی تاب‌آوری سازمانی یک پروژه مدیریتی است که اجرای آن به نقشه راه دقیق نیاز دارد در ادامه گفت: ارتقای تاب‌آوری می‌تواند با استقرار ساختار مدیریت بحران چابک جهت واکنش فوری به اختلالات و حفظ پایداری عملیاتی انجام شود. از نقطه ذی‌نفعان، تمرکز راهبردی باید بر ایمن‌سازی زنجیره تأمین از طریق تنوع‌بخشی به منابع و همچنین سرمایه‌گذاری هدفمند بر توسعه سرمایه انسانی از طریق آموزش‌های تخصصی قرار گیرد.

وی افزود: اشتباه ملموس پس از مکانیسم ماشه این است که تاب‌آوری را راهبرد دفاعی می‌پندارند. این تصور شاید در مراحل آغازین بحران صحت داشته باشد، اما در چشم‌انداز بلندمدت، تبدیل تاب‌آوری از یک راهبرد دفاعی به یک مزیت رقابتی پایدار ضروری است، در غیر این‌صورت شکست راهبردی محتمل خواهد بود. چنین تحولی از طریق نهادینه‌سازی آینده‌پژوهی، بهینه‌سازی مستمر هزینه‌ها و استانداردسازی فرآیندها محقق می‌شود و تاب‌آوری را به یکی از شاخصه‌های اصلی هویت سازمانی بدل می‌کند. هدف راهبردگذاران در حوزه تاب‌آوری، دستیابی مداوم به بهبود مستمر و ارتقای معنادار تاب‌آوری سازمانی در برابر ریسک‌های مهم و مرتبط است؛ هدفی که نه‌تنها ممکن، بلکه ضرورتی راهبردی در فضای صنعت امروز به شمار می‌رود و برای بحران فعلی آن کاربرد دارد. بدیهی است که هیچ چارچوبی نمی‌تواند تاب‌آوری مطلق را تضمین کند، زیرا مسیر ارتقای تاب‌آوری بسته به نوع کسب‌وکار، اندازه، وضعیت مالی و تجاری، و میزان پیوستگی با ذی‌نفعان ملی و بین‌المللی، در هر شرکت رنگ متفاوتی به خود می‌گیرد.

میرزایی‌سیسان در پایان تاکید کرد: چارچوب پیشنهادی بازآرایی راهبردی برای صنعت کشورمان در مواجهه با تنش‌های فعلی پس از مکانیسم ماشه بر سه اصل استوار است: سرعت در واکنش، سادگی در اجرا و تاب‌آوری در ساختار. این سه اصل به‌عنوان راهنمای عمل مدیران ارشد در تمامی سطوح تصمیم‌گیری می‌تواند مفید باشد. این راه‌حل‌های موردی برای آسیب‌پذیری احتمالی است و همه موارد برای همه شرکت‌ها شاید موضوعیت نداشته باشد، چون نقطه شروع تاب‌آوری برای همه شرکت‌ها یکسان نیست. ولی نقطه سیال زمانی آن یکسان است؛ موفقیت اقتصادی-اجتماعی صنعت کشور.

سخن پایانی

بنا براین گزارش تاب‌آوری دیگر صرفا یک مفهوم نظری یا شعار مدیریتی نیست، بلکه به ضرورتی عملی و راهبردی در مسیر رشد و بقا تبدیل شده است. در شرایط بی‌ثباتی‌ها و تحریم‌های پیچیده امروز، تنها آن سازمان‌ها و صنایع تاب‌آوری را در ساختار، فرآیندها و فرهنگ خود جدی می‌گیرند که قادر خواهند بود چالش‌ها را به فرصت تبدیل کنند و مسیر پیشرفت را هموار سازند. برای تحقق این تاب‌آوری، ضرورت دارد مدیران و سیاست‌گذاران با درک عمیق از مفهوم واقعی آن، همراه با تعهد مستمر به یادگیری و سرعت در واکنش، نقشه راهی دقیق و عملیاتی تدوین کنند که منجر به مقاوم‌سازی زنجیره‌های تأمین، توسعه نوآوری و تقویت سرمایه انسانی شود. این رویکرد، تنها راهی است که صنعت ایران در شرایط بی‌ثباتی و تحریم‌ها پیش‌رو دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین