-
صمت در گفت‌وگو با معاون اداره کل محیط‌زیست شهرداری تهران مطرح کرد

خساست آماری در محیط‌زیست

کامیار فکور: داده‌های آماری در هر نظام حکمرانی، بنیان اصلی هرگونه سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی موفق محسوب می‌شود؛ اصلی که در حوزه محیط‌زیست، اهمیتی دوچندان می‌یابد. نبود نظام آماری قوی و بهنگام، منجر به یک وضعیت مبهم می‌شود و امکان سنجش فاصله واقعی با اهداف توسعه را سلب می‌کند. با این حال، نظام تولید آمار در کشور، به‌ویژه در این عرصه، با چالش‌های بنیادین عدم‌جامعیت، صحت آماری و مهم‌تر از همه، عدم‌شفافیت و به‌موقع بودن انتشار داده‌ها روبه‌رو است. این عدم‌شفافیت عملا امکان پاسخگویی مدیران را به‌حداقل می‌رساند، چراکه در غیاب داده‌های روشن، مطالبه عمومی نیز تضعیف می‌شود. این چالش در بخش محیط‌زیست، بعدی حساس‌تر پیدا می‌کند. به‌نظر می‌رسد از نگاه برخی دستگاه‌ها و نهادهای توسعه‌گرا، محیط‌زیست یک «مانع» تلقی می‌شود و از همین‌رو، انگیزه‌ای برای تولید آمار قوی در این حوزه وجود ندارد. در واقع، با فراهم شدن آمار و اطلاعات کافی، احتمال افزایش موانع حقوقی و نظارتی برای پروژه‌های سودمحور در حوزه‌هایی چون نفت، معدن یا سدسازی افزایش می‌یابد. انتشار آمارهای دقیق، می‌تواند دست مجریان را برای بقای پروژه‌هایی که ملاحظات محیط‌زیستی را نادیده می‌گیرد، ببندد و همین امر، به‌صورت خواسته یا ناخواسته، به ضعف در تولید داده‌های این حوزه دامن می‌زند. بنابراین، برای عبور از این وضعیت و حرکت به‌سوی یک حکمرانی اثربخش، شفافیت آماری و رفع این موانع زیرساختی، یک ضرورت است. در روز ملی آمار و برنامه‌ریزی، صمت گفت‌وگویی داشته با پدرام جدی، معاون اداره کل محیط‌زیست شهرداری تهران که در ادامه می‌خوانید.

خساست آماری در محیط‌زیست

اهمیت بنیادین آمار و داده در حوزه محیط‌زیست چیست و چگونه می‌تواند مسیر سیاست‌گذاری و حکمرانی را تحت‌تاثیر قرار دهد؟

ارزش و اهمیت داده‌های آماری در حوزه محیط‌زیست را می‌توان یک اصل بنیادی در مدیریت کشور و هر سازمان تعریف کرد. در واقع، آمار مبنای اساسی هرگونه برنامه‌ریزی و تعیین اولویت‌ها است. بدون در اختیار داشتن یک نظام آماری قوی و بهنگام، عملا امکان تحلیل دقیق وضعیت موجود میسر نخواهد بود. آمار در هر دو بعد کمی و کیفی کاربرد پیدا می‌کند. نبود این داده‌ها، ما را در یک وضعیت مبهم قرار می‌دهد؛ به این معنا که نمی‌دانیم آیا شرایط محیط‌زیستی فعلی در وضعیت مطلوبی قرار دارد یا خیر.

مهم‌تر از آن، داده‌های آماری نقش یک معیار اندازه‌گیری را ایفا می‌کنند. به‌واسطه آمار است که می‌توانیم فاصله دقیق خود را با اهداف تعیین‌شده در اسناد بالادستی سنجیده و انحرافات از مسیر برنامه‌ها را شناسایی کنیم. از این منظر، آمار بستر یک مدیریت موفق و زیربنای یک حکمرانی و سیاست‌گذاری اثربخش و موفق در حوزه محیط‌زیست تلقی می‌شود.

در ایران مهم‌ترین چالش‌ها و نقصان‌ها که در مسیر تولید و انتشار داده‌های محیط‌زیستی مشاهده می‌شود، چیست؟

نظام آماری ما در عرصه محیط‌زیست با مجموعه‌ای از نقصان‌ها و نارسایی‌های اساسی مواجه است که می‌توان آنها را در موضوع عدم‌جامعیت، عدم‌تطابق کامل با واقعیات میدانی و عدم‌شفافیت و بهنگام بودن انتشار آمار دسته‌بندی کرد.

یکی از مشکلات بزرگ، عدم‌فراگیری و پوشش سرزمینی کافی در بسیاری از آمارهای محیط‌زیستی است. برای مثال، در حوزه سنجش آلودگی هوای کلانشهرها، ایستگاه‌های پایش صرفا آلودگی یک نقطه خاص را اندازه‌گیری می‌کنند. سپس این داده‌های نقطه‌ای با یک تعمیم آماری به کل شهر و منطقه گسترش می‌یابد. اگرچه این اطلاعات تا حدی نمایانگر واقعیت کلی خواهد بود، اما این تعمیم هرگز نمی‌تواند صحت صددرصدی برای تمام مناطق جغرافیایی شهر داشته باشد. این نقصان تنها به سنجش آلودگی هوا محدود نیست؛ در حوزه‌های مهمی چون حیات وحش، منابع آب‌های زیرزمینی، فرسایش خاک و بسیاری از مسائل دیگر، آمارهای ما فاقد جامعیت است. لازم به ذکر است که «عدم‌جامعیت» با «صحت آماری» متفاوت است. در حالت عدم‌جامعیت، داده‌های متولیان براساس فرآیند انجام‌شده، صحت دارد، اما به‌دلیل پوشش اندک، دربرگیری بالایی برای صدور حکم کلی ندارد. راهکار برون‌رفت از این چالش، استفاده از فناوری‌های نوین نظیر داده‌های ماهواره‌ای و گسترش اقدامات تکمیلی و میدانی است.

نکته دوم، مربوط به صحت آماری است. متاسفانه بسیاری از اطلاعات و آمارهایی که منتشر می‌شود، گاهی با خطا همراه بوده و از واقعیت میدانی دور است. نگرانی عمیق‌تر، جایی است که «اطلاعات‌سازی» صورت می‌گیرد؛ به این معنا که بعضی از داده‌ها اساسا وجود ندارند. برای مثال، ممکن است آماری از یک منطقه منتشر شود در حالی که ایستگاه سنجش یا برداشت میدانی در آن نقطه دیگر فعال نیست. در چنین وضعیتی، آمار امسال براساس اطلاعات سال‌های پیشین و از طریق تعمیم‌های ریاضی و فرمول‌های آماری تخمین زده می‌شود. باتوجه به اینکه محیط‌زیست ایران یک سیستم کاملا دینامیک و شکننده است و شرایط ثابتی ندارد، تعمیم دادن داده‌های قدیمی به شرایط روز، یک خطای اساسی است.همچنین در ایران آمار یا در زمان مناسب و بهنگام منتشر نمی‌شود، یا شفافیت لازم برای دسترسی عموم را ندارد. هرچند وجود این ایرادات به‌معنای زیر سوال بردن کلیت نظام آمار نیست، اما باید اذعان داشت که این شرایط در نظام برنامه‌ریزی و آماری ما وجود دارد. بنابراین مدیران بالادستی باید هوشیار باشند و هنگام اتکا به داده‌های ارائه‌شده، با دقت، موشکافی و تردید سازنده به بررسی صحت و منشأ تولید آن بپردازند.

ضرورت شفافیت و انتشار به‌موقع آمار و اطلاعات محیط‌زیستی برای عموم مردم و افکار عمومی چیست؟

شفاف‌سازی و قرار دادن داده‌های محیط‌زیستی در معرض دید عموم، یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر برای حکمرانی مشارکتی و موثر است. ما برای مواجهه با بحران‌های محیط‌زیستی، به‌شدت به همراهی و آگاهی عمومی نیاز داریم.

وقتی مردم از شرایط بحرانی، مانند وضعیت منابع آبی مطلع باشند ـ همانند آنچه تابستان گذشته درباره کاهش شدید منابع آب تهران رخ داد ـ بخش گسترده‌ای از جامعه همکاری می‌کنند و با مدیریت مصرف و همراهی در سیاست‌ها، به خروج کشور از آن شرایط کمک می‌کنند. اما وقتی آمار و واقعیت‌های شرایط، به‌درستی منعکس نشود و مردم درگیر تصمیم‌گیری‌ها نشوند، قاعدتا انتظار همراهی و حمایت مردمی نیز نباید وجود داشته باشد.

شفافیت آمار، فقط به‌معنای «رعایت فردی» نیست، بلکه به ایجاد مطالبه عمومی تولید آمار و اطلاعات نیز کمک می‌کند. برای مثال، در بحث آلودگی هوا، همیشه انگشت اتهام به‌سمت عدم‌استاندارد بودن خودروها و سوخت است. در حالی که طبق داده‌های موجود، حجم عظیمی از ترددها (با مسافت‌های زیر ۵ کیلومتر) مربوط به کارهای روزمره است که قابلیت مدیریت رفتاری را دارند. اگر این داده‌ها به‌درستی برای مردم تشریح شوند، آنها می‌توانند به‌سمت استفاده از حمل‌ونقل عمومی، دوچرخه، موتورسیکلت برقی و سایر گزینه‌های جایگزین حرکت کنند. متاسفانه در بسیاری از مجموعه‌ها، نوعی خساست مدیریتی در ارائه آمار مشاهده می‌شود. این امر به 2 شکل اصلی بروز می‌کند؛ محرمانگی یا اسناد سری انگاشتن و بی‌اهمیتی به انتشار. برخی مدیران تصور می‌کنند که این داده‌ها نوعی «اسناد خاص و سری» هستند که نباید در دسترس عموم قرار گیرند. در حالت دوم، نیز اصلا انتشار آمار برای متولیان امر موضوعیت و اولویت ندارد؛ یعنی نه‌تنها به افکار عمومی، بلکه حتی به نیاز مبرم نخبگان و دانشگاهیان برای دسترسی به این اطلاعات برای تحلیل و پژوهش نیز توجهی نمی‌شود.

سازمان‌های متولی آمار محیط‌زیست در ایران چگونه باید به‌سمت همکاری‌های بین‌بخشی حرکت کنند و چه نهادهایی باید پیشگام این تعامل باشند؟

همکاری‌های بین‌بخشی برای ارتقای نظام آماری محیط‌زیست، یک ضرورت قطعی است، به‌ویژه در دوره‌ای که ما در تاریخ، شاهد افزایش نقش حیاتی داده‌های ماهواره‌ای، هوش‌مصنوعی و عصر ارتباطات هستیم. برای بهره‌گیری حداکثری از این ظرفیت‌ها و جلوگیری از تکرار داده‌سنجی‌ها، هماهنگی و همراستایی وظایف بین نهادهای مختلف امری ضروری است.

استفاده از ظرفیت‌های نوین، نیازمند شکل‌گیری تعاملات ساختارمند میان دستگاه‌ها است. در این مسیر، مشارکت لزوما به مجموعه‌های دولتی محدود نمی‌شود؛ وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، نهادهای خصوصی فعال در حوزه داده و شرکت‌های دانش‌بنیان نیز باید به‌عنوان منابع و شرکای تولید داده وارد عمل شوند. این همکاری‌ها باید برای بهبود دقت و جامعیت آمارهای موجود شکل بگیرد. با این حال، نقطه آغاز و پیشگام این همکاری‌ها باید خود دستگاه‌های متولی باشند. 

دستگاهی که مستقیما مسئولیت پایش و مدیریت بحرانی مانند آلودگی هوا، آب یا فرسایش خاک را برعهده دارد، باید شروع‌کننده اصلی این تعامل باشد. این دستگاه‌ها باید نیازهای آماری خود را به‌طوردقیق مشخص کرده و سپس برای تامین داده‌های تکمیلی و رفع نواقص موجود دست یاری به‌سمت سایر نهادها و بخش‌های فناورانه دراز کنند. بدون این نقش‌آفرینی فعال از سوی متولیان اصلی، رسیدن به یک نظام آماری یکپارچه و هوشمند در عرصه محیط‌زیست عملا ناممکن خواهد بود.

از نظر شما کدام نهاد باید مرجعیت اصلی آماری در حوزه محیط‌زیست را برعهده بگیرد تا فرآیند جمع‌آوری، تحلیل و آینده‌پژوهی تسهیل شود؟

اساس ساختار قانونی و تخصصی کشور، سازمان حفاظت محیط‌زیست باید مرجعیت آماری در حوزه‌های تخصصی خود را کسب کند. این مرجعیت شامل مدیریت و اعلام رسمی آمار در عرصه‌هایی چون آلودگی‌ها و راهکارهای کاهش منابع آلاینده، یا پایش وضعیت حیات‌وحش و تنوع زیستی است.

با این حال، نقش مرجعیت آماری این سازمان تنها به مباحث تخریب و آسیب‌های محیط‌زیست محدود نمی‌شود. این سازمان باید در فرآیند توسعه شهر و منطقه نیز نقشی محوری ایفا کند. در اینجاست که سوال کلیدی مطرح می‌شود: آیا داده‌های لازم برای تحلیل‌های محیط‌زیستی مرتبط با توسعه در اختیار این سازمان است؟ و مهم‌تر اینکه، آیا این داده‌ها موردتحلیل و پردازش قرار گرفته است؟

مشاهده می‌شود که اغلب، سازمان‌های متولی علاقه یا انگیزه‌ای برای انجام این تحلیل‌ها و پردازش‌های عمیق نشان نمی‌دهند. مرجعیت آماری مستلزم آن است که سازمان محیط‌زیست یک تولیدکننده فعال تحلیل باشد. ضروری است که این نهاد به‌نحوی از آمارهای موجود استفاده کند که بتواند آینده‌پژوهی کرده و با تحلیل روندهای آماری، سناریوهای آینده محیط‌زیست کشور را پیش‌بینی و مسیر سیاست‌گذاری را به‌طورفعال هدایت کند.

ضرورت همکاری‌های بین‌المللی در حوزه آمار محیط‌زیست، به‌ویژه در مورد چالش‌هایی مانند گردوغبار که منشأ منطقه‌ای دارند، چیست؟ آیا تبادل اطلاعات با کشورهای دیگر، منافع ملی ما را تامین می‌کند؟

نمی‌توان ضرورت همکاری‌های بین‌المللی را در زمینه آمار و اطلاعات محیط‌زیستی، به‌ویژه برای کشوری مانند ایران که به‌شدت تحت‌تاثیر پدیده‌های فرامرزی نظیر گردوغبار است، نادیده گرفت. باید به‌سمت ایجاد تعاملات سازنده پیش برویم. اگرچه نشست‌های بین‌المللی در سطح جهانی (مانند تشکیل دبیرخانه یا صندوق) گام‌های مثبتی هستند، اما تمرکز بر همکاری‌های منطقه‌ای ضروری‌تر است؛ زیرا علاوه بر نزدیکی‌های تاریخی و فرهنگی، مراودات اقتصادی، سیاسی و امنیتی نیز وجود دارد. این بستر، امکان ورود به مسائلی مانند گردوغبار را فراهم می‌کند تا بتوانیم از ظرفیت کشورهای همسایه استفاده کنیم. ما عملا نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که کارشناسان داخلی ما برای تولید داده به‌طورمستمر در کشورهای دیگر حضور یابند. اگرچه تصاویر ماهواره‌ای تا حدی داده‌ها را تامین می‌کنند، اما برای تولید آمار جامع، دقیق و موشکافانه نیاز به تبادل مستقیم اطلاعات و تشکیل شبکه‌های ارتباطی داریم. در این مسیر، ملاحظات مهمی درباره تامین منافع ملی و امنیت داده‌ها مطرح می‌شود. باید پرسید: آیا ما در قبال اینکه اجازه دهیم کشورهای دیگر به داده‌ها و آمارهای ما دسترسی داشته باشند، متقابلا به داده‌ها و اطلاعات آماری آن کشورها دسترسی داریم؟

ما به‌عنوان یک حق متقابل باید این تضمین را داشته باشیم که تعامل ما در زمینه داده‌ها، یک‌طرفه نباشد و این امکان فراهم باشد که روی داده‌های آنها کار، برداشت و پردازش کنیم. در غیر این صورت، با در نظر گرفتن ملاحظات امنیتی و منافع ملی، چنین تبادل یک‌طرفه‌ای قابل‌توجیه نخواهد بود.در حال‌ حاضر، ما در زمینه تولید اطلاعات و دانش در عرصه محیط‌زیست از نظر داخلی ضعیف هستیم. متاسفانه، وقتی صحبت از هوشمندسازی می‌شود، در بسیاری از نهادها صرفا به هوشمندسازی ابزارهایی مانند دوربین‌های تله‌ای اکتفا می‌شود، در حالی که نیاز واقعی، هوشمندسازی در فرآیند تولید اطلاعات، آمار و دانش تحلیلی است. به هر حال، باید براساس اصول متقن و با در نظر گرفتن منافع ملی و اصول تعامل متقابل، از ظرفیت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای بهره برد.

سخن پایانی

آنچه از مسیر بررسی چالش‌های نظام آماری محیط‌زیست در کشور مشهود است، این حقیقت بنیادی است که بحران داده در این حوزه، ریشه در یک معضل ساختاری و انگیزشی دارد. آمار صرفا ابزار اندازه‌گیری نیست، بلکه بستر حکمرانی مشارکتی است که همراهی و آگاهی عمومی را در مواجهه با بحران‌هایی چون آب و آلودگی هوا ضروری می‌سازد. تضمین منافع عموم نسبت به محیط‌زیست، در گرو یک نظام آماری یکپارچه، بهنگام و کاملا شفاف است تا مردم و نخبگان، بتوانند مطالبه‌گر و دخالتگر در بهبود و توسعه در این عرصه باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین