ایدهای با کارآیی صفر
در ماههای اخیر دوباره بحث حذف صفر از پول ملی در محافل اقتصادی کشور داغ شده و هدف از این اقدام نیز عموما سادهسازی محاسبات عنوان میشود؛ اما در برخی از اظهارنظرها نیز کاهش تورم جزو اهداف مترتب بر این طرح جای میگیرد، این در حالی است که هر فردی با دانش اندکی در حوزه اقتصاد میداند که حذف صفر از پول ملی تاثیری در کاهش تورم ندارد؛ با این حال برخی از کارشناسان بر این باورند که هرچند میان کاهش صفر و کاهش تورم ارتباط مستقیمی وجود ندارد، اما اجرای این سیاست بهشرط کاهش تورم و برقراری ثبات اقتصادی شاید بهواسطه کاهش انتظارات تورمی بتواند در مهار تورم کمکرسان باشد، اما بهطور قطع در شرایط فعلی اقتصاد نهتنهاکمکی به مهار تورم نخواهد کرد، بلکه تاثیر عکس بر این شاخص خواهد گذاشت. فرشاد پرویزیان، کارشناس ارشد اقتصاد و رسانه در شمار همین کارشناسان جای دارد و در این باره میگوید: «اگر تورم کنترل نشود و تعداد صفرهای پول ملی کاهش یابد، این سیاست نهتنها از حیز انتفاع خارج میشود و کارآیی جزئی خود در مهار تورم را از دست میدهد، بلکه تاثیر عکس خواهد داشت و پس از گذشت چند سال دوباره شاهد شکلگیری پولهایی در ارقام فعلی خواهیم بود. در نقطه مقابل اگر این سیاست در زمان درست آن اجرا شود میتواند در مهار انتظارات تورمی ابزاری کارآمد باشد.» آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی صمت با این کارشناس ارشد اقتصاد و رسانه است.

چند وقتی است که دوباره موضوع حذف صفر از پول ملی داغ شده و بهنظر میرسد تحرکاتی نیز در دولت در این راستا شکل گرفته است؟ فلسفه شکلگیری این ایده چه بوده است؟
پیش از پاسخ به سوال شما میخواهم به نکتهای اشاره کنم که معتقدم بیان آن خالی از لطف نیست. بحث حذف صفر از پول ملی چند سالی است که هر چند وقت یک بار در رسانهها و محافل سیاستگذاری اقتصادی داغ میشود و اخیرا نیز در رسانه ملی نشستی با موضوع حذف صفر برگزار شده بود که در آن، هر کدام از کارشناسان سعی در اثبات گفتههای خود و رد نظر دیگری داشتند و بهاصطلاح مناظره بالا گرفته بود. در این میان مجری برنامه که از قضا دارای مدرک دکترای اقتصاد بینالملل است در اقدامی نهچندان پذیرفتنی در یک برنامه جدی با موضوع مهم حذف صفر از پول ملی میگوید «عجب شیر تو شیری شده». این در حالی است که بهاعتقاد من اهمیت موضوع و به نتیجه رسیدن گفتوگوها درباره آن، بهحدی است که مسیر بروز چنین واکنشهایی را میبندد و انجام هرگونه اقدامی که نشانی از کماهمیت بودن مسئله داشته باشد، بهطور قطع میتواند تاثیری نامطلوب بر اذهان عمومی بگذارد؛ بر این مبنا توصیه من به دوستان این است که در گفتوگوها درباره چنین مسائلی با دقت و محافظهگری بیشتری عمل کنند. اما پاسخ سوال شما؛ ببینید حذف صفر از پولی ملی اقدامی است که در چندین کشور از جمله آلمان بعد از جنگ جهانی، ترکیه و... تجربه شده است. دلیل این اقدام نیز این است که وقتی جریان تورمی و ابرتورمی پول را بهشدت بیارزش میکند، تعداد صفر پولها رشد میکند در چنین وضعیتی کشورها دست به کاهش تعداد صفر از پول ملیشان میزنند.
چرا؟ این اقدام چه کمکی به اقتصاد این کشورها میکند؟
در کشورهایی که به آنها اشاره کردم اصلا قرار نیست این اقدام کمکی به بهبود وضعیت اقتصاد کند و تنها دستاورد آن سادهسازی محاسبات است، اما در ایران برخی اظهارنظرهای پوپولیستی این شائبه را در ذهن ایجاد میکند که سیاستگذار با حذف صفر در پی کاهش تورم است، در حالی که یک فرد عامی بدون هیچ سواد اقتصادی هم میداند که کاهش صفر پول ملی هیچ تاثیری در کاهش تورم ندارد. موضوع خیلی ساده است؛ اگر بهفرض مثال اکنون هزینه خرید مایحتاج خانواده ۵میلیون تومان است و دستمزد هم ۵ میلیون تومان با کاهش مثلا ۲ صفر از پول ملی هزینه خرید ۵۰ هزار تومان خواهد شد و میزان دستمزد هم ۵۰ هزار تومان. مگر قرار است که کاهش صفر فقط در بخش دادههای (هزینهها) مردم اجرایی شود و در بخش ستانده (درآمد) نشود؟!
پس شما معتقدید حذف صفر از پول ملی برنامهای نیست که در حال حاضر تغییری در وضعیت اقتصادی ما ایجاد کند؟
بله؛ دقیقا. اکنون مهمترین موضوع مهار تورم است و برای تحقق این امر نیز مجموعهای از برنامههای حوزه پولی و مالی نیاز است که اجرای آن چندین سال بهطول خواهد انجامید. پس بعد از اجرای این برنامهها تورم از ارقام ۵۰ و ۶۰ درصد کاهشی چشمگیر خواهد داشت و بعد از آن به هسته سخت تورم میرسیم که کاهش آن نیازمند برنامهها و اقداماتی دیگر است. مشکل اصلی این است که تورم در اقتصاد ما ریشهای دیرینه دارد و از سال ۱۳۵۰ که پول نفت تبدیل به بودجه ریالی شده و قاعدهای بهنام تسعیر ارز شکل گرفته، تورم در اقتصاد ما جان گرفت و هر روز تنومندتر از گذشته شد. وقتی دولت یک متغیر برونزا بهنام دلار نفتی را به بانک مرکزی میدهد و این نهاد نیز در ازای آن پول چاپ میکند و به دولت میدهد شکلگیری تب هلندی اتفاقی کاملا قابلانتظار است. در نتیجه همین شرایط هیچ گاه نرخ تورم در اقتصاد ما جز در چند سال به زیر ۱۰ درصد نرسیده است.
به فرض اصلاح شرایط و اجرای برنامههایی که تورم را مهار میکند، ما در کشورمان با معضلی دیگر به نام انتظارات تورمی مواجهیم که شاید بخش چشمگیری از تورم موجود متاثر از این امر باشد. اما نکته مثبت در این باره این است که همزمان با اجرای برنامههای کنترل تورم در کشور، این سیگنال به مردم، فعالان اقتصادی و ذینفعان تورم داده میشود که دولت در پی کاهش و مهار تورم است که همین امر انتظارات تورمی را نیز کاهش میدهد و بهمرور با شکستن هسته سخت تورم و کاهش نرخ این شاخص به اعدادی پایین و حتی در شرایطی ایدهآلتر منفیشدن آن و تثبیت این ارقام طی دستکم یکی دو سال، تازه آن زمان میتوان به کاهش صفر از پول ملی فکر کرد.
اصلا در آن زمان هم کاهش صفر از پول ملی چه ضرورتی دارد؟
ببینید شاید بتوان گفت تنها مسئلهای که اجرای برنامه کاهش صفر از پول ملی را توجیه میکند، ساده شدن محاسبات است، اما در پس این هدف میتوان به اهدافی –هرچند بعید- چون کوچکتر شدن اعداد در ذهن افراد که تاحدودی سبب تقویت مهار انتظارات تورمی میشود، هم فکر کرد.
شما حذف صفر از پول ملی را برنامهای قابلقبول البته در شرایطی که تورم بهطور جدی مهار شده میدانید؛ در مسیر اجرای برنامههای مهار تورم چه برنامههایی از اولویت اجرا برخوردارند و اصلا حذف صفر چه منافاتی با اجرای برنامههای تورمزدا دارد؟
نخستین گام در مهار تورم کنترل کسری بودجه و تحقق این هدف خود مستلزم عدم تخصیص بودجه به نهادهای غیربهرهور است که همین یک گام باتوجه به ساختار سیاسی و اقتصادی بهراحتی ممکن نیست. در چنین شرایطی آقایان شیپور را از سر گشاد آن میزنند و اجرای سیاستهایی چون حذف صفر را بهجای تعبیه آن در پایان زنجیره در ابتدای زنجیره قرار دادهاند، این در حالی است که اگر تورم کنترل نشود و تعداد صفرهای پول ملی کاهش یابد، این سیاست نهتنها از حیز انتفاع خارج میشود و کارآیی جزئی خود در مهار تورم را از دست میدهد، بلکه تاثیر عکس خواهد داشت و پس از گذشت چند سال دوباره شاهد شکلگیری پولهایی در ارقام فعلی خواهیم بود. به این صورت که اگر اکنون تعداد صفر پول ملی ما کاهش یابد نرخ هر کالایی که کسری از واحد پول تعیینشده باشد، بهطور معمول به سمت بالا رند میشود و حتی بانکها نیز کارمزد ۹۰۰ تومانی را هزار تومان دریافت میکنند که این یعنی خلق تورمی جدید. در نقطه مقابل اگر این سیاست در زمان درست آن اجرا شود میتواند در مهار انتظارات تورمی ابزاری کارآمد باشد.
تصمیماتی اینچنینی چند شائبه را در ذهن ایجاد میکند؛ یا اینکه واقعا سیاستگذاران از دانش اقتصاد بیبهره هستند، یا مردم را ناآگاه فرض کردهاند و در پی فریب آنها هستند؛ آنهم مردمی که بهواسطه فعال بودن انتظارات تورمی در اقتصادشان بسیار محافظهکار هستند. اینجاست که باید از قول فردوسی بزرگ گفت: «به یزدان اگر ما خرد داشتیم...»
آیا اینکه در این سیاست بر حذف «چهار» صفر تاکید میشود هم دلیل خاصی دارد؟
بله؛ دقیقا. این سیاست زمانی در دستور کار قرار گرفت که قیمت دلار هزار تومان بود که اگر ۴ صفر را از اسکناس هزار تومانیمان کم میکردیم، یک دلار برابر با یک تومان میشد و اینگونه در پی القای این تفکر به مردم بودند که به مردم نرخ دلار مهار شده است. اما حالا که نرخ دلار حدود ۱۰۰ هزار تومان است دیگر این قابلیت در ایده حذف چهار صفر وجود ندارد. با این حال هنوز هم عدهای از سیاستگذاران با پافشاری بر رویه «عمل بدون پشتوانه علمی» بر اجرای این برنامه پافشاری میکنند و جالب اینکه در اجرای این برنامه مجلس و مشخصا کمیسیون اقتصادی نیز همراهی خوبی با دولت دارد. اگر بخواهیم به این همراهی بدبینانه نگاه کنیم میتوانیم بگوییم شاید نمایندگان مجلس در پی این هستند که در پایان این دوره از حضورشان، عملکردی از خود بر جای بگذارند؛ حتی اگر آن عملکرد منتج به نتیجهای رضایتبخش نشود. همین وضعیت است که صدای انتقاد کارشناسان را در آورده است.
یکی از انتقاداتی که به طرح حذف چهار صفر از پول ملی وجود دارد این است که این اقدام هزینههایی را به دولت تحمیل میکند؛ آیا این انتقاد پذیرفته است یا بهواقع سیاهنمایی است برای کند کردن حرکت دولت در حرکت به سمت اهداف؟
تحت هیچ شرایطی نمیتوان ویژگی هزینهزا بودن این برنامه را نادیده گرفت و چاپ اسکناسهای جدید و تغییر سیستمهای حسابرسی از جمله بخشهایی است که از پس اجرای این سیاست میتوان انتظار رشد هزینهها در آن داشت.
شما در بخشی از صحبتهای خود از ترکیب ذینفعان تورم استفاده کردهاید؟ در اقتصاد ایران ذینفعان تورم چه کسانی هستند؟
تمام افراد و سازمانهایی که دارایی حقیقی دارند، ذینفع تورم در کشور ما هستند که شاید بتوان شبکه بانکی کشور را یکی از بزرگترین و مهمترین آنها دانست، زیرا تمام ناکارآمدیها و ناترازیهای بانکی هر ساله با تورم پوشش داده میشود. فراتر از بانکها در کشور ما، خود دولت نیز ذینفع بزرگ تورم است، زیرا با افزایش تورم و افزایش نرخ ارز در تسعیر داراییهای ارزی، درآمد دولت نیز رشد پیدا میکند و از این جهت بخشی از ناترازی بودجه جبران میشود. علاوه بر این دو مورد، شرکتهای خصولتی نیز منافعی را از تورم بهدست میآورند و در مقابل این سه گروه، متضرر تورم مردم عادی هستند که تحت تاثیر رشد نرخ این شاخص معاش آنها در لبه پرتگاه قرار گرفته است. ضمن آنکه باید در نظر داشته باشیم تورم بهنوعی امالفتنه اجتماع است و ارزشهای اخلاقی یک جامعه را از بین میبرد و حتی میتواند مناسبات مالی میان اعضای یک خانواده را در چارچوبی نهچندان پذیرفتی در فرهنگ ما جای دهد. بر مبنای آنچه تاکنون توضیح دادهام میخواهم به این گفتوگو با طرح یک پرسش پایان بدهم؛ کارشناسان بانک مرکزی که متخصص حوزه اقتصاد پولی است مسائلی که به آن اشاره شده است را درک نمیکنند؟
سخن پایانی
حتی اگر ضرورت کاهش تعداد صفر پول ملی را بپذیریم، در حال حاضر که ریشههای تورم در اقتصاد ما گسترده شده، نباید دست به چنین اقدامی بزنیم و برای نتیجهبخشی بهتر این اقدام باید در شاخص تورم و ثباتبخشی به اقتصاد دستاوردهای مطلوبی داشته باشیم؛ زیرا اگر تعداد صفر پول ملی را کم کنیم و از آن طرف تورم به روند فعلیاش ادامه یابد، بهطور قطع در سالهایی نهچندان دور دوباره این صفرها به جای خود برمیگردند و مجبور به اجرای برنامهای مشابه خواهیم بود.