سرمایهگذاری کلید حل مشکلات امروز است
یک کارشناس اقتصادی در رابطه با نیازهای اقتصاد کشور در آستانه تصویب برنامه هفتم توسعه به صمت گفت: « زمانی که دخل و خرج دولتها دچار مشکل میشود، نخستین اقدامی که در دستور کار قرار میگیرد، حذف بودجه پروژههای عمرانی است که به شکل نقدینگی وارد هزینههای جاری کشور شده است.
به همین دلیل به نظر میرسد در شرایط امروز کشور، سیاستی میتواند راه توسعه را بازتر از گذشته کند که جلب و جذب سرمایهگذاری را در این بخشها تسهیل کند.» بهاالدین حسینی هاشمی، کارشناس و منتقد حوزه اقتصاد مالی، در ادامه تاکید کرد: « یک جامعه در حال پیشرفت، جامعهای است که مردم آن در یک استاندارد معقول و انسانی زندگی میکنند. در یک جامعه رو به پیشرفت هر روز از تعداد بیسوادانش کاسته میشود و همزمان مهارت کیفی افراد دانشآموخته و فارغالتحصیل در آن بیشتر میشود. به هر روی تحقق توسعه؛ نیازمند نیروی انسانی، ماهر، با سواد و سالم است. بنابراین تامین هزینه این بخشها از سوی دولت، به مثابه ایجاد زیرساخت توسعه عمل میکند.»
مشروح این گفتوگو را میتوانید در ادامه مطالعه کنید.
مجلسشورای اسلامی این روزها بیشتر درگیر بررسی لایحه برنامه هفتم توسعه است. فکر میکنید با توجه به شرایط فعلی اقتصاد ایران، تمرکز برنامه هفتم توسعه باید بیشتر بر کدام بخشها باشد؟ برنامه توسعه پنج ساله، همانطوری که از نام آن پیداست، با هدف تسریع در تحقق اهداف توسعه و حرکت در این مسیر تدوین میشود و به این طریق تصمیمگیران یک نظام، جهتگیری میانمدت خود را تدوین و اعلام میکنند. به همین دلیل نوشتن و بررسی لوایح مربوط به برنامه از اهمیت فراوانی برخوردار است. بارها شنیدهایم که گفته میشود بودجه برشی یک ساله از برنامهای پنج ساله است و بخشی از اهمیت این برنامههای پنج ساله به شمار میرود. با این همه رسیدن به رشد، شاید بیش از برنامهریزی، نیازمند جلب سرمایهگذاری و افزایش جذب سرمایه است. با تاکید بر این اصل، بدون اینکه منابع کافی وجود داشته باشد، تحولی هم رخ نمیدهد و بدون اینکه یکسری ظرفیتهای کشور فعال شوند، کمتر ممکن است سرمایهگذاری موفقی انجام داد.
منظورتان جذب و جلب چه نوع سرمایهگذاری است؟
منظور سرمایهگذاریهای بزرگ و گرانی است که از عهده بخش خصوصی خارج است. جذب این دست از سرمایهها میتواند به توسعه زیرساختهای موجود در کشور، به گونهای یاری رساند که امکان توسعه و تسهیل کسبوکار در کشور فراهم بیاید. ایران مدتهاست سرمایهگذاری کافی در حوزه زیرساختها نداشته است. شاید به همین دلیل است که در سالهای اخیر با کاستیهای زیرساختی مواجه شدهایم که در صورت تداوم میتواند بر مشکلات موجود کشور دامن بزند. در سالهای گذشته به دلیل تحریم و مشکلاتی که به وجود آمده، دولت نتوانسته از ارز حاصل از صادرات نفت، گاز و محصولات پتروشیمی استفاده کند که به بروز کسری بودجههای فراوان در پنج سال گذشته منجر شده است. در تمام این سالها نیز هر وقت دخل و خرج دولتّها دچار مشکل شد، نخستین اقدامی که در دستور قرار گرفت، حذف بودجه پروژههای عمرانی بود. اعتبار این بخش به شکل نقدینگی وارد هزینههای جاری شد و به جای اینکه با آن منابع یک پل ساخته شود، حقوق کارمندان یک اداره دولتی را پرداخت شد. به همین دلیل فکر میکنم در شرایط امروز کشور، سیاستی میتواند راه توسعه را بازتر از گذشته کند که جلب و جذب سرمایهگذاری را در این بخشها تسهیل کند. گفتنی است در حوزه اجرایی، سرمایهگذاری بخش خصوصی در اولویت است و نمیتوان و نباید از دولت انتظار در این بخشها را داشته باشیم. درحقیقت اگر دولت بتواند در حوزه زیرساختها سرمایهگذاری کند به نحوی که شرایط برای گسترش فعالیتهای اقتصادی دیگر هم فراهم شود، مسیر سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزه اجرایی را هموار کرده است که در نهایت میتواند به رشد اقتصادی و پیشرفت کشور منجر شود.
زیرساختهای کشور در کدام بخشها بیشتر نیازمند سرمایهگذاری هستند؟
همانطوری که آمارهای رسمی هم تایید میکنند، در ۵ سال گذشته شاخص تشکیل سرمایه در ایران آنقدر کاهش یافته که این رقم از استهلاک تولید هم کمتر است و از منفی شدن روند سرمایهگذاری در ایران خبر میدهد. به طور طبیعی هر کدام از بخشهایی که استهلاک بیشتری داشتند، بیشتر هم نیاز به جذب سرمایهگذاری داشته و در صورت عدم توجه ممکن است در برخی از بخشها با تعطیلیهای متعدد مواجه شویم. به عنوان نمونه مدتهاست در بخش حملو نقل، سرمایهگذاریهای موثر و دگرگونکنندهای نداشتیم. امروز در بخش حملونقل ریلی، جادهای، دریایی و هوایی با روزهای مطلوب فاصله زیادی داریم و همانطوری که حتما میدانید وجود حملونقل مدرن و به روز از جمله ویژگیهای یک اقتصاد توسعه یافته است. همچنین کشورمان واقعا در بخشهای آموزش، بهداشت و درمان دچار مشکل هستند و مردم روزهای خوبی را تجربه نمیکنند. در این مورد احتمالا همه توافق نظر دارند که وضعیت فعلی شایسته مردم نیست و دولت باید هر چه سریعتر این مشکلات را حداقل کاهش دهد. در بخش حملونقل جادهای که بار اصلی حوزه ترانزیتی کشور را به دوش میکشد نیز با مشکلات جدی مواجه هستیم. درحالحاضر جادههای کشور بسیار ناهموار بوده و خودروها هم فرسوده هستند که هزینههای جانی فراوانی را روی دست اقتصاد گذاشتهاند. ضمن اینکه توسعه صنعت حملونقل ریلی، با توجه به ایمنی و ارزان بودن این نوع از حملونقل، میتواند اقدامی مثبت تلقی شده و یک حرکت مفید قلمداد شود.
علاوه بر نیاز حوزه حملونقل به جذب سرمایه، فکر میکنید در حوزه انرژی نیز نیاز به سرمایهگذاری داریم؟
به طور قطع در این بخش نیاز به سرمایهگذاری کلان هستیم تا بتوانیم جبران تمام عقب ماندگیهایی که در سالهای اخیر به آن دچار شدهایم را جبران کنیم؛ در غیر این صورت همچنان نسبت به رقبای منطقهای و همسایگان خود عقبتر خواهیم رفت و ممکن است چنان این فاصله زیاد شود که روزی نتوانیم تصور کاهش این فاصله را هم بکنیم. حتی اظهارات برخی صاحبنظران حاکی از آن است که ما در بخشهایی از حوزه انرژی در حال تبدیل شدن از صادرکننده به واردکننده هستیم. به عنوان نمونه در بخش گاز، بیش از هر بخش دیگری میتوانیم نشان دهیم که عدم سرمایهگذاری کافی چه آسیبی به دنبال داشته است؛ گفته میشود ایران دومین دارنده ذخایر گاز جهان است و بزرگترین میدان جهان، میدان پارس جنوبی است که ایران و قطر به طور مشترک از آن استفاده میکنند. با وجود چنین منابع سرشاری، در بخش گاز کار کافی صورت نگرفته و بهتدریج در دهه ۹۰ هم به دلیل مشکلات دولت در تامین مالی، سرمایهگذاری در این بخش به حداقل رسید. این امر موجب شده که کشور ما در زمستان نتواند گاز مورد نیاز مردم و صنعت را تامین کند و به همین دلیل برای تامین نیاز گاز خانگی مجبور به سهمیهبندی گاز تولید میشویم. در بخش برق نیز ایران دیگر شرایط چندان مناسبی ندارد. چنانچه برای تامین برق تابستان مجبور به سهمیه بندی برق در صنایع شده و یا حتی امسال تجربه تعطیلی چند روزه برای کاهش مصرف را نیز پشتسر گذاشتیم. در حوزه برق نیز تامین برق خانگی در اولویت است و سال به سال تقاضا برای برق و انرژی بیشتر خواهد شد و باید کاری اساسی در این بخش انجام شود وگرنه در سالهای بعدی، دیگر تعطیلی صنایع هم نمیتواند گره مشکل را باز کند. در بخش نفت هم شرایط کشور مناسب نیست. درست است که طلای سیاه سهمی مهم از منابع درآمدی کشور را در یک صد سال گذشته از آن خود کرده ولی همین بخش امروز نیازمند منابعی است که بتواند در چاههای قدیمی دوباره شدت تزریق گاز را افزایش دهد تا قادر به افزایش بازدهی چاههای نفت باشیم. همچنین میادین مختلف مشترکی که با کشورهای همسایه داریم باید هر چه زودتر به مرحله بهرهبرداری برسند، هر چه در این امر تعلل شود، خسارت وارده به حوزه انرژی و واگذاری سهم نفت و گاز میادین مشترک به رقبا بیشتر است.
فکر میکنید حجم سرمایهگذاری مورد نیاز برای این بخش چقدر است؟
برآورد دقیقی از میزان سرمایهگذاری مورد نیاز در بخش منابع زیرزمینی و انرژی ندارم ولی به هر روی چیزی که نمیتوانیم نفی کنیم این است که رقم این سرمایهگذاری بسیار زیاد و زمان به سوددهی رسیدن چنین پروژههایی، بلندمدت است.
با توجه به شرایط موجود، به نظرتان امکان تامین این حجم از سرمایهگذاری از سوی دولت، عملی است؟
پرواضح است که چنین چیزی، آن هم بدون تحولی جدی در وضعیت فعلی، اعمال تغییر ممکن نیست. هر چند در یک شرایط نرمال هم بسیار دشوار است که دولت بتواند تمام سرمایه مورد نیاز بخشهای مختلف را تامین کند. به همین دلیل دولت باید به دنبال راههای دیگری هم باشد. به طور معمول در برنامههای توسعه باید به محل جذب منابع مورد نیاز هم پرداخته شود. در هر حال مهمترین راهکار برای این مشکل را باید جلب سرمایهگذاری خارجی در غالب فاینانس دید.
دیگر بخشهایی که ضروری است دولت در برنامه توسعه آنها را مدنظر داشته باشد، کدامها هستند؟
من فکر میکنم ما باید در بخش مسکن و ساختمان هم برنامهریزی لازم را انجام دهیم وگرنه مشکل مسکن و هزینه بالای تامین آن نسبت به دیگر بخشهای هزینهای سبد خانوار، در آینده مشکلات زیادی را به همراه خواهد آورد. همچنین به نظر میرسد باید به مسئله محیطزیست هم به شکل قاطع ورود کرد. ایران در منطقهای قرار دارد که تغییر اقلیم بزرگترین ضربات را به تار و پود زندگی اجتماعی میزند. در کشور ما هم که استفاده حداکثری از منابع طبیعی صورت گرفته، شرایط میتواند دشوارتر شود.
فکر میکنید منابع داخلی توان تامین چند درصد از این هزینهها را داشته باشند؟
شاید به زحمت ۱۰ درصد. برای همین در سوال پیش تاکید کردم که باید مسیر جذب سرمایهگذاری خارجی در قالب فاینانس را هم باز بگذاریم وگرنه تنها آرزوهای خود را گفتهایم ولی بر روی زمین سفت، چیزی تغییر نکرده است.
لایحه فعلی چند درصد از این مسائل را در بر میگیرد؟
مشکل برنامههای توسعه ایران، این نیست که محورها را نادیده میگیرد، هر چند ممکن است موضوعی از قلم بیفتد ولی بهطور معمول، محورهایی که بیان میشوند، درست هستند. مسئله در جایی ایجاد میشود که یک سند مصوب چگونه و با چه اقداماتی در عمل هم میتوانند به بهرهبرداری برسند. در اینجاست که میبینیم بهطور میانگین، اهداف و برنامههای توسعه پس از انقلاب بیش از ۳۰ درصد محقق نشوند و همه صحبتهای خوب و اصولی تنها روی کاغذ میمانند و همزمان مشکلات روی زمین در حال انباشت شدن هستند.
به علاوه اینکه بر اساس شواهد امروز دولت با کسریهای بزرگ در تامین منابع مواجه است که موجب شده عملکردش به شدت متاثر شود. مشکل هم در تامین منابع است و همین بحران منابع اجازه نمیدهد تا تصمیمگیران و تولیدکنندگان بتوانند گامهای بزرگ برداشته یا جهش را تجربه کنند. با توجه به موارد یاد شده درحالحاضر نرخ بازدهی در برداشت از منابع زیرزمینی نزولی بوده و همسایگان به راحتی در حال برداشت منابع زیرزمینی مشترک با ما هستند. شکی نیست در این وضعیت تامین منابع اهمیتی بیش از هر زمانی پیدا میکنند و اگر به هر شکل در تامین این منابع تعللی صورت گیرد، در تحقق اهداف برنامه هفتم توسعه نیز مانند دیگر برنامهها شکست خواهیم خورد. در این صورت ممکن است با وجود صحبتهای زیبا و آرمانی، کشور هر روز به مشکلات بزرگتری دچار شود.
شما به ضرورت سرمایهگذاری در بخش آموزش، بهداشت و درمان نیز اشاره کردید. اهمیت این بخشها در چیست؟
یک جامعه در حال پیشرفت، جامعهای است که مردم آن در یک استاندارد معقول و انسانی زندگی میکنند. جامعه رو به پیشرفت هر روز از تعداد بیسوادانش کاسته میشود و همزمان مهارت کیفی افراد محصل در آن بیشتر میشود. مردم جامعهای که به سوی موفقیت میرود، نباید در تامین نیازهای درمانی یا بهداشتی دچار مشکل شوند و بیماریهای قابل درمان نباید به دلیل تامین دارو و هزینه درمان، بیماری را زمینگیر کند. به هر روی توسعه نیازمند نیروی انسانی، ماهر، با سواد و سالم است. تامین هزینه این بخشها از سوی دولت، به مثابه ایجاد زیرساخت توسعه عمل میکند. متاسفانه به نظر میرسد وضعیت فعلی کشور در این بخشها فاجعه بار است. در وزارتخانه آموزش و پرورش مشکلات چنان بزرگ شدهاند که گفته میشود چندین کلاس درس مدرسه هنوز معلم ندارند. جالب اینکه متولی آن، یعنی وزیر آموزش و پرورش فقط آمار کلاسهای خالی را اعلام میکند. او متولی بررسی سرانه آموزشی، نسبت معلم به دانشآموز و... است ولی چنان جلوه میکند که گویا یک گزارش انتقادی میخواند. جالب اینکه ما چندین دانشگاه تربیت معلم و دبیر در کشور داریم و هر ساله متقاضیان فراوانی برای استخدام در به وزارتخانه مربوطه مراجعه میکنند ولی متولی امر آموزش عمومی کشور، تا کنون اقدام موثری جهت کنترل کمبود معلم انجام نداده و حالا نیز معلوم نیست دقیقا چه میکند. به هر حال باید هر چه سریعتر این مشکلات را مرتفع کنند.
با وجود تمام مشکلات یاد شده، چگونه میتوان مسیر جذب سرمایه را هموار ساخت و سرمایهگذاری در ایران چگونه میتواند متحول شود؟
رشد اقتصادی وابسته به سرمایهگذاری است و سرمایهگذاری هم مرتبط است با سطح درآمد مردم. هنگامیکه مردم بتوانند با درآمدشان علاوه بر تامین هزینههای زندگی، پسانداز هم بکنند، زمینه برای سرمایهگذاری فراهم میشود. میدانیم که در سالهای گذشته قدرت خرید مردم کاهش یافته و نرخ پسانداز هم منفی شده است. بدون سرمایهگذاری وضعیت فعلی بدتر هم خواهد شد. در ایران درآمد سرانه منفی و اقتصاد زیانده شده و تشکیل سرمایه را مشکلتر کرده است. حتی در توزیع منابع موجود نیز منسجم عمل نمیشود و این نیز مصداقی دیگر از بیبرنامگی در تصمیمگیران کشور است.