-
در بررسی دلایل ایجاد و توسعه استاندارد در جهان مطرح شد

رویای ساخت دنیای بهتر

استانداردسازی برای بشر امروز یک موهبت است، چراکه استاندارد کمک می‌کند زبان یکدیگر را بفهمیم، سریع‌تر رشد و کمتر به تعارض برخورد کنیم و در عین ‌حال از همدیگر یاد بگیریم.

رویای ساخت دنیای بهتر

توسعه هر کسب‌وکاری به‌صورت‌پیوسته و پایدار، به تعیین حداقل ضوابط و معیارهای ضروری در فرآیند تولید و ارائه کالا و خدمات مرتبط است. سازمان استاندارد جهانی، استاندارد را به‌عنوان مستندی که دربرگیرنده قواعد، چارچوب‌ها و ویژگی‌های مربوط به فعالیت‌ها یا نتایج آنهاست، به‌تصویب می‌رساند. هدف از تهیه، اشاعه و اجرای استاندارد دستیابی به‌میزان مطلوبی از نظم در یک زمینه خاص است. بدیهی است، از یک طرف تعریف و بکارگیری واقعی ضوابط و نرم‌ها در قالب استاندارد بستگی به درجه رشد صنعتی، شرایط و مقررات اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه، ماهیت استاندارد و مواردی از این قبیل دارد و از سوی دیگر، تسهیل و روان‌سازی تعامل عرضه و تقاضا نیازمند وجود و بکارگیری استاندارد است. بنابراین، تاریخچه استاندارد با تاریخچه پیدایش جهان پیوند خورده است. صمت در این گزارش به مفهوم استاندارد و پیدایش این شاخص مهم اقتصادی در جهان پرداخته است.

ورود استاندارد به ادبیات اقتصاد جهان

مفهوم «استاندارد» از زمانی وارد ادبیات اقتصادی جهان شد که پس از پایان جنگ جهانی دوم، کشورهای اروپایی که در طول جنگ به‌طورگسترده‌ای تخریب شده بودند، اقدام به بازسازی با سرعت هرچه تمام‌تر کردند. در این بین، برخی شرکت‌های مقاطعه‌کار بدون رعایت اصول و قواعد ساخت‌وساز علمی، پروژه‌ها را از دولت‌ها می‌گرفتند و با سطح کیفیت اندکی به کارفرمایان خود تحویل می‌دادند. از آنجا که جنگ سراسر اروپا را گرفته بود، کیفیت ساخت‌وساز برای دولت‌های اروپایی تبدیل به یک بحران بین‌المللی شده بود و شهروندان نیز از سطح کیفی ساختمان‌ها، تولیدات صنعتی، خدمات و... شکایت داشتند؛ از همین‌رو، تعدادی از غول‌های صنعتی در سراسر اروپا و امریکا اقدام به تشکیل کنسرسیومی غیردولتی کردند که با عنوان «ایزو» در اواخر دهه ۴۰ میلادی آغاز به کار کرد تا بر محصولات و خدمات واحدهای صنعتی و خدماتی دولتی و غیردولتی نظارت داشته باشد. این مقطع به‌عنوان نقطه آغازی برای شکل‌گیری نهادهای بین‌المللی از جمله ایزو بود که بعدها نقش بسیار پررنگ‌تری را در بطن اقتصاد و فرهنگ بشر مدرن بازی کرد.

هرم شکل‌گیری یک استاندارد

از دیدگاه علمی، استاندارد کردن به‌معنای ایجاد نظم در رشته‌ای از فعالیت‌های عمومی یا تخصصی است. در نگاهی جامع و برای رسیدن به یک استاندارد، باید مراحل و سطوح مختلفی طی شود. تمامی این مراحل را می‌توانید در هرم شکل‌گیری استاندارد مشاهده کنید که دارای ۶ سطح است.

۱. آزمون و خطا

فرض کنید در شرکتی هستید و قصد دارید در حوزه جدیدی برای مثال حوزه محتوای ویدئویی شروع به کار کنید. در ابتدای کار، متوجه می‌شوید که هیچ مرجعی برای شروع این کار ندارید. با فرض وجود داشتن یک عقل سلیم در مجموعه و تجربه خودتان، فرآیند ضبط ویدئو را شروع می‌کنید. این کار شامل برنامه‌ریزی و انتخاب تجهیزات موردنیاز تا برنامه پیش‌تولید، تولید و پس از تولید ویدئو می‌شود. در مرحله آخر و پس از انتشار، متوجه می‌شوید که ویدئوی شما بازدید زیادی نداشته است. اینجاست که به‌دنبال عیب‌یابی و رفع اشکال برمی‌آیید تا به نتیجه دلخواه برسید. این کار و این فرآیند، برای هر کار و در هر شرایطی نشان‌دهنده آزمون و خطا است. نکته قابل‌توجه در این سطح، زمانبر و پرهزینه بودن آن است. به‌عبارتی، نقطه صفر در صورت نداشتن مرجع همین‌جا است.

۲. درس‌آموخته‌ها یا تجربیات عملی درون‌سازمانی

باتوجه به آنچه در سطح قبل خواندید، هر بار که شما سعی و خطا می‌کنید و به‌نتیجه مطلوب یا نامطلوب می‌رسید، در عمل درس می‌گیرید. اینجاست که می‌فهمید برای مثال فلان قسمت را بهتر است به روش دیگری انجام دهید. با شرایط و مختصات خاص آن درس، هرکدام از این درس‌آموخته‌ها می‌تواند مرجعی برای شخص شما یا هرکدام از همکاران شما باشد. به کمک این درس‌آموخته‌ها، در صورت انجام کار مشابه، دیگر نیازی به سعی و خطای دوباره نیست.

این نکته را در ذهن بسپارید که لایه قبل و این لایه از هرم به‌طوردائم با هم در تعامل هستند. به این صورت که ممکن است از یک درس‌آموخته استفاده کنید و به نتیجه نرسید. اینجاست که مشخص می‌شود، شرایط ثبت درس‌آموخته با شرایط شما منطبق نیست. پس شما سعی و خطا می‌کنید و پس از رسیدن به نتیجه مطلوب، درس‌آموخته جدید با شرایط جدید را ضمیمه قبلی می‌کنید.

۳. فرآیندها یا روش‌های مدون درون‌سازمانی

درس‌آموخته‌ها که از حدی بیشتر می‌شود، بهتر است آنها را تبدیل به فرآیند کنیم. با این کار اگر کسی خواست آنها را انجام بدهد، دیگر مجبور نیست سراغ درس‌هایی پراکنده و دور از هم برود. برای مثال، فرض کنید وارد بانک می‌شوید، بانکی که شعب مختلفی دارد. آیا می‌شود هر شعبه با استفاده از آزمون‌وخطا و درس‌آموخته‌ها کارها را پیش ببرد؟ یا درس‌آموخته‌ها را بین شعب به اشتراک بگذارند؟ در هر دو حالت، یکپارچگی از بین می‌رود و هزاران مشکل پیش می‌آید. به‌همین‌دلیل جایی باید باشد که تمامی این درس‌آموخته‌ها را جمع‌آوری کند، کنار هم بچیند، تبدیل به یک SOP یا دفترچه فرآیند و یا روش اجرایی کند. با این کار، بعد از پخش‌کردن فرآیندها در همه شعب، با یک روال ثابت از آن استفاده می‌کنند. در این مرحله باز هم تعامل بین سطوح قبلی (درس‌آموخته و آزمون‌وخطا) برقرار است.

۴. بِه‌روش‌ها یا الگوهای برتر مورد استفاده درون یا مابین شرکت‌ها

برای توضیح این سطح از هرم فرض کنید که شرکتی برای ضبط و انتشار ویدئو در یوتیوب از شرکت شما و ده‌ها شرکت دیگر تحقیق و بررسی می‌کند. این شرکت از بین تمامی روش‌ها بهترین فرآیندها و نکات را انتخاب می‌کند. این یعنی شرکت بهترین روش یا بِه‌روش انجام این کار را پیدا کرده است. فقط نکته اصلی اینکه هرچه به سطح بالاتر هرم نزدیک می‌شویم با روش‌ها و اصول عمومی‌تری مواجه می‌شویم. یعنی برای پیاده‌سازی آنها نیاز است به‌سمت پایین هرم حرکت کنیم تا مطابق با نیاز و خواست سازمانمان، الگوها را اجرا کنیم.

۵. استانداردهای غیررسمی، اما موردپذیرش در یک صنعت یا حوزه کاری

در این سطح، نهادها و جاهایی که قوانین و مقررات می‌گذارند مانند سندیکاها، جوامع مدیریتی خاص، مراکز تحقیقاتی و …، بررسی و تحقیقی در سطح مقیاس‌پذیر و بزرگ‌تری را انجام می‌دهند. آنها بِه‌روش‌ها را جمع‌آوری می‌کنند، قالب عمومی‌تری به آنها می‌دهند و نتیجه این موارد را منتشر می‌کنند تا برای مثال کسانی که نیازمند تولید محتوای ویدئویی در ایران هستند، این Defacto standard را داشته باشند. این سطح از هرم به نسبت چند مورد قبلی، بسیار عام‌تر است و نیازمند هضم‌ شدن در سازمان است. روش هضم هم به این صورت است که بِه‌روش‌های داخل آن را شناسایی می‌کنید و از داخل آن، فرآیندها را پیدا کنید و بعد از انجام آزمون‌وخطا، درست‌ترین را انجام دهید. به‌عبارتی، شخصی‌سازی شامل تولید درس‌آموخته‌های جدید، یادگیری و تحلیل اینکه در سازمان من این Defacto standard چطور پیاده‌سازی می‌شود، است.

۶. استانداردهای صنعتی

در رأس هرم هم، استانداردهای صنعتی را داریم. مراجعی همچون ISO international standard organization یا british standards institution BSI وظیفه تولید استاندارد را دارند. در ایران موسسه ملی استاندارد این وظیفه را برعهده دارد. این موسسات تمامی اسناد و مدارک سطح‌های پایین‌تر هرم و همچنین افراد متخصص را در کنار هم قرار می‌دهند. این کار وقتی انجام می‌شود که برای یک کار مشخص یا یک موضوع در صنایع یا شرکت‌ها، خطوط راهنمایی شکل بگیرد یا اینکه مبنایی را برای ممیزی سازمان‌ها ایجاد و مشخص کند که چه سازمان‌هایی منطبق و چه سازمان‌هایی غیرمنطبق، کار می‌کنند. خروجی این سطح از هرم بسیار کلی و عمومی است، یعنی شما اگر آن را بخوانید، فقط کلیات و سرنخ‌ها را می‌بینید و بسیار جای تفسیر دارد. در نتیجه، مثل مرحله قبل، به‌طورقطع نیاز به هضم و تفسیر دارد.

نگاهی به استانداردهای ملی و بین‌المللی

حالا که با نحوه شکل‌گیری استاندارد آشنا شدید، خوب است که بدانید دستیابی به کیفیت مطلوب در تولید یک فرآورده یا خدمت، در صنایع مختلف و موسسات گوناگون، نیازمند شناخت و بکارگیری استانداردهای تدوین‌شده درباره آن فعالیت است. این نظم به‌صورت قانون، قاعده، معیار و اصل، توسط گروهی از افراد ذی‌نفع و علاقه‌مند، تدوین و تحت‌عنوان ملاکی به نام استاندارد عرضه می‌شود. استانداردها به‌طورکلی مجموعه‌ای از مشخصات فنی هستند که الزامات فرآیند تولید، خدمات یا متدهای آزمایشی و تحقیقاتی را تعیین می‌کنند و با ثبت امتیازاتی، محصولات را موردارزیابی قرار می‌دهند. استانداردها عموما از سوی شرکت‌های بزرگ و کوچک صنعتی و فعالان بازار با رعایت برخی اصول اساسی تغییر می‌کنند، زیرا یک‌طرف عرضه و تقاضا، تولیدی‌ها و ارائه‌کنندگان خدمات هستند و طرف دیگر آن نیز، شهروندانی که تمایل دارند نسبت به هزینه‌ای که می‌پردازند، کیفیت حداکثری را دریافت کنند. اما به‌طورکلی استانداردها تضمین‌کننده رعایت ایمنی، کیفیت مواد اولیه، کاهش حداکثری هزینه‌های اجتماعی، زیست‌محیطی و همچنین افزایش بازدهی اقتصادی در جامعه و تسهیلات زیستی مردم از طرف شرکت‌ها هستند. از مهم‌ترین استانداردهای اروپایی می‌توان به کنسرسیوم‌هایی مانند ISO ، CEN ، CENELEC و ETSI اشاره کرد که در ۲ دهه اخیر، مهم‌ترین نقش را در کنترل کیفی محصولات تولیدی و خدماتی در اروپا ایفا کرده‌اند. این نهادهای بین‌المللی که همگی غیردولتی به‌شمار می‌روند، کارنامه‌ای مثبت و کاملا شفاف دارند و ابزارهایی برای تضمین کیفیت محصولات به‌شمار می‌روند. پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۷ میلادی، نهادی با عنوان سازمان بین‌المللی استانداردسازی ( The International Organization for Standardization ) که عموما با نام ایزو ISO شناخته می‌شود، در ژنو سوئیس تاسیس شد. این سازمان غیردولتی که ابتدا به‌صورت یک کنسرسیوم بین‌المللی با ارتباطات قوی دولتی بود، از سوی شرکت‌های بزرگ دولتی و غیردولتی صنعتی پایه‌گذاری شده بود، اما پس از چندی، دولت‌ها نیز به این حوزه ورود و کنترلی نسبی را روی این نهاد بین‌المللی اعمال کردند. این روند تا جایی ادامه داشت که در طول زمان با تغییر شرایط اقتصاد بین‌الملل، رسالت وجودی ایزو هم تغییر کرد و ایزو به فراخور پیشرفت و توسعه اقتصادی کشورها فراگیر شد. درحال‌حاضر، ایزو به‌عنوان نهادی غیردولتی و جهانی در راستای سنجش کیفیت محصولات و خدمات ارائه‌شده از سوی مجموعه‌های دولتی و غیردولتی به ایفای نقش می‌پردازد و اغلب کشورهای جهان نیز استاندارد ایزو را به‌عنوان معیاری برای سنجش کیفی محصولات و خدمات پذیرفته‌اند.

در ایران نیز، صنایع نفت و گاز از پیشگامان منحصر به‌فرد در شناخت نقش بنیادی استانداردها، تحقق و تجسم واقعی آن در جامعه ما بوده‌اند. استانداردهای کارخانه‌ای، استانداردهایی هستند که توسط یک موسسه، کارخانه یا شرکت خاص درباره فعالیت‌های تولیدی و تخصصی آن شرکت یا سازمان تدوین می‌شوند؛ مانند مجموعه استانداردهای شرکت‌های Shell و BP . استانداردهای ملی، درباره کالا یا خدمات عمومی در مقیاس یک کشور هستند، مانند: استانداردهای ملی ایران ( ISIRI )، استانداردهای ملی آلمان ( DIN ) و استانداردهای ملی انگلستان ( BSI ). بیشتر استانداردهای منطقه‌ای مانند استاندارد اروپا ( CEN ) و استانداردهای بین‌المللی مانند ( ISO ) هم استانداردهای ملی هستند که در سطح بین‌المللی با تغییراتی موردپذیرش قرار گرفته‌اند.

جنبه‌های گوناگون استانداردنویسی

جنبه‌های استانداردنویسی، محور دیگر استاندارد است. مهم‌ترین جنبه استانداردنویسی «اصطلاحات و واژگان» و دیگر، «علائم و اختصارات» است. استاندارد کردن اصطلاحات، واژگان، علائم و اختصارات سبب می‌شود که برداشت درستی از مفاهیمی که استاندارد می‌شوند، به‌وجود آید. این اهمیت تا بدانجاست که حتی برای تدوین اصطلاحات و اختصارات هم استاندارد تدوین شده است. جنبه دیگر استانداردنویسی، «استانداردهای مبنا» است. این استانداردها به‌صورت استانداردهای پایه‌ای عمل می‌کنند و اصول آن حوزه را نمایان می‌سازند. شاخص‌های اندازه‌گیری از جمله شدت جریان، حجم مخازن و سری اعداد از جمله استانداردهای مبنا به‌شمار می‌آیند. جنبه چهارم «ویژگی‌ها» هستند. کلیه خصوصیاتی که ما از یک محصول انتظار داریم، در جنبه ویژگی‌ها خود را نمایان می‌کنند، مانند قطع، طرح، شکل و عیار.

دیگر جنبه استانداردنویسی «آیین کار» است که نحوه انجام هرچه بهتر یک کار را باتوجه به آخرین پیشرفت‌های آن حوزه و تجاربی که در آن حرفه وجود دارد، تدوین می‌کند. نحوه چیدمان دستگاه‌ها، طراحی لوازم همراه مثل فاضلاب یا مواد شست‌وشوی لازم از جمله این موارد به‌شمار می‌روند. «بازرسی و نمونه‌برداری» جنبه دیگر استانداردنویسی است که در راستای صرفه‌جویی در عین بهره‌وری به خدمت کنترل کیفیت مواد و خدمات درمی‌آید. دیگر جنبه استانداردنویسی «طبقه‌بندی و درجه‌بندی» است که دسترسی به محصول، رسیدگی، ارائه خدمات و انتخاب را تسهیل می‌بخشد. «ایمنی» و «کنترل انواع» نیز ۲ جنبه آخر استانداردنویسی است. ایمنی همان‌طور که از نامش پیداست، ناظر بر رعایت نکات لازم برای حفظ سلامت و امنیت است و اغلب جزو استانداردهای اجباری شمرده می‌شود. «کنترل انواع» هنگام تنوع یک محصول در اندازه‌ها، حجم‌ها و اشکال گوناگون به‌وجود می‌آید تا ضمن یکدست‌سازی بازار به کنترل تنوع محصولات بپردازد و از دشواری انتخاب محصول برای مصرف‌کننده بکاهد.

سخن پایانی

دست‌اندرکاران حوزه استاندارد در تلاش هستند تا دنیای بهتری بسازند. دانستن تمام آنچه گفته شد، شاید به بهانه روز جهانی استاندارد ما را به فکر وادارد که چطور دست در دست استانداردها در مسیر توسعه رشته، حرفه و کشور گام برداریم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین