شایستهسالاری بهترین جایگزین برای رقابت جنسیتی
چند روز پیش یکی از همکاران خانم به من زنگ زد و با لحنی مغموم گفت برای یکی از مدیران زن شرکت در حین ارسال پست الکترونیکی به جای عنوان سرکار، جنابعالی به کار برده است.

این موضوع برای من از این جهت جالب توجه است که دلیل اشتباه دوست من تعداد قابل توجه مدیران مرد در اطرافش بوده، که ذهن او را شرطی کرده است.
حضور زنان در بخشهای مدیریتی بخصوص در بخشهای مربوط به اقتصاد و صنایع مسیری پر افت و خیز و با نوسانهای بسیار بوده است.
بر اساس آمارها در سال ۱۳۹۸ درصد زنان شاغل در بخشهای مدیریتی حدود ۱۷.۸ درصد بوده که البته در دوران کرونا به 15درصد کاهش یافته است. این میزان در بخشهای صنعتی باز هم کمتر است. با توجه به خیل دانشجویان دختر در رشتههای مختلف از جمله مدیریت و مهندسی این سوال مطرح میشود که چرا از ظرفیت بالای زنان و دختران تحصیلکرده و مجرب در ردههای بالای مدیریتی کمتر استفاده میشود؟ اگر با نگاهی دقیق و موشکافانه بنگریم حضور زنان در مدیریتهای کلان و کلیدی بسیار اندک است.
تعداد مدیران زن طی سالهای مختلف (ایسنا) |
|
سال |
تعداد مدیران زن |
1396 |
9444 |
1397 |
11454 |
1398 |
12850 |
1399 |
19597 |
1402 |
42396 |
قوانین و مقررات مصوب در کشورمان از جمله قانون اساسی، سیاستهای کلی نظام اداری، ابلاغی مقام معظم رهبری در سال ۱۳۸۹، منشور حقوق و مسئولیتهای زنان در جمهوری اسلامی ایران، مصوب ۱۳۸۳، قانون مدیریت خدمات کشوری، مصوب ۱۳۸۶، سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴، مصوب ۱۳۸۲، دستورالعمل شورای عالی اداری، مصوب ۱۳۹۶، منشور حقوق شهروندی، مصوب ۱۳۹۵، همگی بر حق مشارکت زنان در سیاستگذاری، قانونگذاری، مدیریت، اجرا و نظارت در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، تاکید دارند. با وجود تمامی این قوانین و تاکیدها، ونژز گامهای بلندی که طی دهههای اخیر برای تقویت حصور زنان در مشاغل مدیریتی به پیش برداشته شده، همچنان در این زمینه عقب تر از شاخصهای جهانی قرار داریم. پس مشکل در کجا ست؟
زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند، اما آنچه که اهمیت دارد؛ تنها توجه و تمرکزغیر منطقی بر جنسیت در بسیاری از انتصابات نیست؛ بلکه به نظر میرسد اصل مهمی که بعضا مورد غفلت قرار میگیرد، شایستهسالاری است.
با تمام اینها نهتنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورها دلایلی آشکار وجود دارد که اغلب مانع از رشد حقیقی مدیریت زنان بوده است. اولین آنها نگرشهای محدودکننده سنتی و بعضا برداشتهای خاص مذهبی است. این در حالیست که درمتن قوانین رسمی کشور ما هیچ محدودیتی در زمینه مدیریت زنان و حضور اجتماعی آنان مطرح نیست هرچند برخی تفسیرهای سخت گیرانه در کنار محدودیتهایی که بیشتر وابسته به سنتهای قدیمی قومی و یا منطقهای هستند از عوامل مهم عدم پذیرش زنان در جایگاههای مدیریتی بهشمار میروند.
برخی باورهای غلط در مورد زنان از دیگر عوامل محدودکننده در زمینه گزینش آنان برای تصدی مدیریتهای حساس به شمار میرود. از جمله بزرگنمایی شرایط و محدودیتهای فیزیولوژیکی...
درحالی که نگاه عمیق به سابقه حضور زنان در پستهای مدیریتی در دهههای گذشته و حضور تاریخی زنان در مدیریت خانواده، و همچنین دیگر عرصههای کار و تلاش و تولید، دوشادوش مردان، نشان داده است که آنها قابلیت غلبه بر تمام این محدودیتها را داشته و دارند.
تجارب جهانی و ملی در واقع گویای این واقعیت است که زنانگی نهتنها عامل محدودکننده برای تصدی مسئولیتهای کلیدی نبوده است بلکه میتوان گفت چهبسا این ویژگی نقشی موثر در اعمال برخی موازین مدیریت داشته است، از آن جمله نظمپذیری زنان است که مطابق تحقیقات ، عاملی موثر در مدیریت بهینه به حساب آمده است. بهویژه از این جهت که انضباط تیمی باعث میشود افراد یک مجموعه کمتر زیر فشار روانی قرار بگیرند و به اهداف خود راحتتر برسند. مطابق همین تحقیقات، زنان غالبا شکیبایی و گوش شنوای بهتری دارند و شنونده بودن برای یک مدیر خصلتی بسیار مهم است. این قابلیت در تخلیه روانی افراد و توجه عمیق به مشکلات افراد زیرمجموعه و التزام به پاسخگویی مناسب، ویژگی اساسی است.
همچنین آمارها نشان میدهد زنان اغلب قانون مدارند و نسبت به اجرای جزء به جزء قوانین خود را ملزم میدانند. در کشور ما که بخشی از مشکلات مربوط به حلقه گمشده عدم اجرای صحیح و دقیق قوانین است حضور بانوان در منصبهای مدیریتی، از این منظر نیز فرصت ساز است.
علاوه بر نکات یادشده به دو نکته بسیار مهم دیگر هم میتوان اشاره کرد. نخست مدیریتهای تزئینی زنان است که میتواند آفتی درمسیر به کارگیری زنان واقعا شایسته در مناصب مدیریتی باشد. برای مثال در بعضی از کشورها که اکثریت زنان در فقر مطلق و بیسوادی به سر میبرند، به شکل نمایشی یک زن در بالاترین سطوح اداره آن کشور قرار گرفته است. اما آیا این اتفاق میتواند نشانه شایستهسالاری زنان در آن کشور محسوب شود؟ در همان نگاه اول میتوانیم نسبتهای خانوادگی را در صعود این زنان در کاست قدرت ببینیم، و در جهتی بالعکس در برخی از کشورهای اروپایی، فشار شدید روانی از منظر برابری جنسیتی برای نمایش توازن حضور مدیریتی زنان و مردان نیز قابل مشاهده است که به سهم خود مشکلات دیگری در مسیر شایستهسالاری ایجاد میکند.
در مجموع با وجود تمام محدودیتها و باورهای قدیمی وحتی برخی سنگاندازیها در مسیر مدیریت زنان شایسته، بیشک وجود نیروی عظیم نسل امروزدختران آگاه بهعنوان اعضای غیر قابل چشم پوشی جامعه ، این امیدواری را به وجود آورده است که در آینده شاهد حضور گستردهتر زنان در عرصههای مدیریتی و اجرایی ازجمله در عرصه اقتصادی و صنعتی و فناوریهای جدید خواهیم بود.
نمودار مقایسه نسبت مدیران زن به کل مدیران در دستگاههای مرتبط به امور اقتصادی مربوط به سال 1402
لیلا نوری، رییس هماهنگی پروژه طرح ارغوانگستر ایلام