درس آموختههایی برای صنعت
امسال نگاهها به روز صنعت و معدن متفاوتتر از سالهای گذشته شدهاست؛ چراکه هنوز سایه سنگین جنگ ۱۲ روزه اخیر بر بخش صنعت کشور احساس میشود و تأثیرات آن بر تولید و فعالیتهای صنعتی بیش از پیش نمایان است. این درگیری نظامی اخیر اگرچه زیرساختهای صنعتی را چندان دچار آسیب نکرد اما به اعتقاد کارشناسان درسهای زیادی برای بخش صنعت و تولید کشور دارد و به فعالان بخشهای گوناگون اقتصاد زوایای متفاوتی را نشان داد. تحریمها، محدودیتهای تامین مواد اولیه، نوسانات ارزی و رکود عمیق بازار، چالشهایی بودند که پیش از جنگ نیز وجود داشتند که در شرایط سخت اقتصادی و سیاسی جدیتر شدهاند. کارشناسان و فعالان حوزه صنعت معتقدند بدون رفع تحریمها و اصلاحات ساختاری، صنعت کشور در مسیر افول قرار خواهد گرفت و این روند هر ساله مشکلات را بیشتر میکند. با این حال، مقاومت و تابآوری واحدهای تولیدی در شرایط سخت جنگ نشان داد که ظرفیتهای بالقوهای برای بازسازی و توسعه وجود دارد. روز صنعت و معدن امسال فرصتی است تا ضمن گرامیداشت تلاشهای فعالان این حوزه، به ضرورت حمایتهای ویژه، تسهیل فضای کسبوکار و همافزایی دولت و بخش خصوصی برای عبور از بحرانها تأکید شود. صمت با همین محور گفتوگویی داشته با امیرحسن کاکایی، عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت که در ادامه میخوانید.

بخش صنعت را در روزهای بحرانی و غیرقابل پیشبینی جنگ ۱۲ روزه اخیر چگونه دیدید؟
بسیار عالی. ازآنجاکه این جنگ هوایی بود و نه زمینی و کوتاه رخ داد، همینکه صنعت توانست به تولید خود، حتی در کمترین سطح تولید، ادامه دهد و جز دو سه روزی تعطیل نشد، باید نمره عالی به آن داد. البته اطلاعات من برای ایرانخودرو و سایپاست و خبر ندارم دیگران چه رفتاری کردند. اما حتی باوجود اینکه برای حفظ آرامش خانوادهها، تعطیلی تابستانی طی هفته گذشته اعلام شد، اما تولید با عنوان اضافهکاری ادامه یافت. ملت ایران از خودش متانت و همبستگی عجیبی نشان داد و نسبت به آن چیزی که دشمنان پیشبینی میکردند، کمتر تنش در بازارها و زندگی روزمره رخ داد. البته کمبودهایی داشتیم، اما اگر حجم حملات و ترسی که میخواستند در دل ما ایرانیها بیندازند را در نظر بگیرید، اگر حجم تبلیغاتی که قبلا شروع شده بود و در روزهای جنگ به اوج خود رسید را در نظر بگیرید، عملا میشود گفت با کمترین هزینه ما این جنگ را بردیم. البته شهدای بزرگی را از دست دادیم. مردم تا حدودی از خانه خود دور شدند و برخی هم موقتا آواره. هر چند خبرهایی که من دریافت کردم این آوارگی همراه بود با همدلی گسترده مردم با هم. به نظر من دو دستاورد بزرگ این جنگ وحشتناک همدلی و گل کردن رگ ایرانی در کنار از بین رفتن تابوی جنگ با اسراییل و ریختن هیمنه آن بود.
آیا بهطور کلی بخش صنعت توانسته مدیریت خوبی در شرایط خاص داشته باشد؟
تا آنجا که من دیدم بله. بهویژه این تدبیر که تعطیلات تابستانی به این هفته انتقال پیدا کرد، تدبیر منطقی بود. البته اگر جنگ ادامه پیدا میکرد، قطعا تدابیر دیگری اندیشیده میشد. از جمله اینکه در زمان جنگ تحمیلی، کارخانجات ایرانخودرو و سایپا و البته زنجیره تامین آن در خدمت توان نظامی قرار میگرفت.
چه تحلیلی از جنبه آسیبشناسانه صنعت کشور بهطورکلی دارید؟
برای توضیح این امر ابتدا باید نگاهی به این جنگ بیندازیم و سپس آسیبشناسی در مورد صنعت را ارائه دهیم. قطعا در روزهای آینده تحلیلهای دقیقی توسط متخصصان بیرون خواهد آمد. اما من بهعنوان یک مهندس باتجربه و یک مدرس دانشگاه که سالها روی دروس طراحی و استراتژی طراحی و توسعه محصول کار کردهام، اعتقاد دارم که ما در این جنگ به خاطر اندیشیدن درست در مورد سرمایهگذاری درست در صنایع موشکی و پهپادی و اقدامات بهموقع در توسعه و تولید انواع صلاح مدرن متناسب با توانمان، داشتن استراتژیهای جنگی درست، جانشین پروری و پرورش نیروهای متخصص در سیستم نظامی کشور، و فرهنگ وطندوستی، ایثارگری، مهربانی و غیرت ایرانی و پشتیبانی الهی، توانستیم جنگ را ببریم. اما نباید از یاد ببریم که روز اول جنگ را به ضعف اطلاعات و امنیتی خود باختیم. اگر تدابیری که گفتم و مدیریت نظامی و فرهنگی با رهبری یک فرزانه تمامعیار و سیستم متعهد و کارکشته نظام نبود، امکان داشت خسارتهای بیشتری بخوریم. اما نکته مهمی که مرا نگران کرده بود این بود که این جنگ فرسایشی شود. البته ما باز هم برنده بودیم، چون رژیم اشغالگر در این فرسایش هم از ما ضعیفتر بود. اما قطعا مشکلات عدیدهای برای ما پیش میآمد. چرا؟ خیلی ساده است: چون ما سالهاست اقتصاد را امنیتی کردهایم و امنیت را اقتصادی. ما از این دو قسمت آسیبپذیر بودیم و هستیم. البته قطعا در روزهای بعد از جنگ و حتی در خلال جنگ، امنیتیها به خود آمدند و یک پاکسازی حسابی انجام دادند؛ اگر چنین نبود، ما حتما جنگ را به جاسوسان و خرابکاران داخلی با آن همه سلاح و پهپادی که به ایران وارد کرده بودند و حتی به گفتهای کارخانه پهپادسازی در دل ایران به راه انداخته بودند، میباختیم. البته واقعیت این است که امروز باید باور کنیم که جاسوسان تا بالای نظام رخنه کردهاند. وارد جزئیات نظامی که در آن تخصص ندارم نمیشوم. اما قطعا میتوانم بگویم که این جاسوسان در نظام سیاستگذاری بهطور عام؛ و سیاستگذاری اقتصادی و صنعتی بهطور خاص، سالهاست که رخنه کردهاند. آنها با دقت تمام در جهت منافع شوم خود و با استفاده از جهل برخی دوستداران این مرزوبوم، طی سالیان اخیر (که من میتوانم حداقل ریشههای آن را به دهه هشتاد برسانم)، طوری نظام قانونگذاری و سیاستگذاری ما را دستخوش انحراف کردند که امروز شاهد یک دوگانگی بین مردم و تولید و بهخصوص تولید خودرو مشاهده میکنیم. این دوگانگی که در سه چهار سال اخیر به اوج خود رسیده و بهراحتی در زبان بسیاری از مسئولان جاری است در شاخصهای اقتصادی هم نمود دارد که من بارها از آنها صحبت کردهام و نمیخواهم در این گفتوگوی کوتاه به آنها بپردازم. اما امروز حتی اگر جنگ نمیشد با انواع بحران اقتصادی و زیستمحیطی روبهرو هستیم که حل آنها نیاز به یک اتحاد ملی دارد. حضرت آقا در ۱۲ اردیبهشتماه در سخنرانی به این روش غلط سیاستگذاران (که بهجای اینکه مشکل کیفیت تولید داخل را حل کنند، صورتمسئله را در قانون پاک میکنند) اشاره کردند. متاسفانه مسئولان مملکت به جای اینکه مشکلات ریشهای اقتصاد و صنایع و صنعت خودرو را حل کنند، به جان آنها و بهویژه صنعت خودرو افتادهاند. بیایید کمی از دورتر نگاه کنیم. ما یک صنعت برق قوی داریم. اما چرا به جای اینکه مسئولان مشکلات این صنعتگران را حل کنند، راهحلی جلوی پای مردم و صنایع میگذارند که بروند و از خارج از کشور دیزل ژنراتور دست دوم بیاورند و ارز این مملکت را به آشغالهای آنطرف آبی بدهند؟ یا در سوی دیگر چرا به جای اینکه مشکلات ورق فولاد را حل کنند، توی سر خودروساز میزنند و تشویقش میکنند که برود از خارج ورق وارد کند؟ چرا به جای اینکه مشکلات قطعهسازان را حل کنند، قانون منع واردات کالای مشابه را حذف میکنند؟ و هزاران چرای دیگر که من نمیتوانم آنها را هضم کنم جز اینکه آن را ربط بدهم به خوشخیالی یا نادانی یک عده و خیانت عدهای دیگر. اینکه ما عدمواردات را حمایت از تولید بدانیم و واردات را عامل رقابت، دو تا از آن فرضیات غلطی است که لقلقه زبان بسیاری از وکلای مجلس و مسئولان رده بالای اجرایی کشور بوده است. طوری رفتار کردیم که امروز مردم فکر میکنند صنعت خودرو آنها را به اسارت گرفته است و تنها راه نجات از دست چیزی بهنام مافیای خودرو را، واردات خودرو، حتی از نوع دست دوم آن از خارج از کشور میدانند. این جریان ضدتوسعه طوری ماجرا را نشان داده که انگار عملکرد خودروسازی چیزی جز نتیجه سیاستگذاری سیاستگذاران است و انگار بالا بودن قیمتهای کالا در ایران تقصیر آنهاست. آنها بدون اشارهای به نرخ بالای مسکن و بسیاری از مایحتاج مردم در ایران، روی تخریب صنعت خودرو متمرکز شدهاند. اگرچه صنعت خودرو دارای عیوب زیادی است، اما قطعا از بقیه صنایع پیشرفتهتر و دارای توانمندیهای بیشتری است.
بحران اخیر که هم ناگهانی بود و هم در شرایط سخت اقتصادی چه درسی هم برای فعالان این بخش و هم سیاستگذاران اقتصاد و صنعت در سطح کلان داشت؟
اولا نشان داد که عقلانیت همراه با شجاعت و توکل به خداوند موفقیت را به همراه دارد، حتی وقتیکه با امریکای جنایتکار روبهرو میشویم. همچنین نشان داد که برنامهریزی چقدر مهم است. هم رژیم اشغالگر سالها برای نفوذ به ایران اقدام کرده بود و در این جنگ حداکثر بهرهبرداری را کرد و هم ایران انواع برنامهریزی برای دفاع جانانه. هر کس در هر زمینهای برنامهریزی کرده بود، بهرهبرداریاش را کرد. البته خدا را شکر، ظاهرا برنامهریزیهای ما بهتر بود و عنایت خدا به ما بود. اما از این جنگ متوجه ضعفهای بزرگی هم شدیم؛ بهخصوص ضعفهای اطلاعاتی. من در سالهای اخیر به چند مطلب مهم تاکید میکنم که کسی آن را جدی نمیگیرد. نخستین آن این است که پارادایمهای دنیا در تمام زمینهها تغییر کرده است و نمیتوان با پارادایمهای قدیمی در این دنیا به رقابت ادامه داد و بقاء خود را تضمین کرد. بهعنوان مثال ما در این جنگ دیدیم که عمده جنگ هوایی بود و جنگ بین فناوریها. پهپاد و موشکهای خاص، نقش اصلی را بازی کردند. ۳۵F که سنگینترین پروژه تاریخ بشر بوده، در مقابل این فناوریهای کم آورد. البته من نمیگویم که جنگنده به آن پیشرف، چیزی نیست. ولی میتوان ادعا کرد که هزینههای آن و نتایج آن با هم قابل قیاس نیستند. البته این حرف من بهتنهایی نیست. بلکه بزرگانی مانند ایلان ماسک (۲۶ نوامبر ۲۰۲۴) هم این حرف را قبلا زدهاند. بههرحال این یک واقعیت است که باید بپذیریم. ما در بخشهایی خیلی خوب پیشرفت کردهایم، اما ظاهرا در بخشهایی کمتر سرمایهگذاری کردیم؛ بهخصوص در بحث کار جمعی. بهعنوانمثال ما این همه دوربین در خیابانها و جادهها داریم که قبلا برای برخی امور استفاده میشد و حتی بعضا مردم را ناراحت میکرد. اگر یک سیستم درست مدیریت اطلاعات و هوش مصنوعی قوی روی آن سوار بود، میتوانستیم از این سیستم که در کل کشور گسترده است، برای پیدا کردن یا جلوگیری از حرکت جاسوسان و خرابکاران استفاده کنیم. مورد خیلی زیاد است و من به همین بسنده میکنم.
موضوع دیگر هم امنیت است. امروز امنیت مفاهیم و ابعاد گستردهای پیدا کرده است. اولا دیدیم که امنیت را نه فقط موشک، بلکه همراهی مردم و نهایتا کارهای اطلاعاتی، دوباره به ارمغان آورد. البته مذاکرات سیاسی هم جای خودش که زیاد به ادامه بحث من ربطی ندارد و از آن سریع میگذرم. حال شاید شما سوال کنید که این چیزها چه ربطی به صنعت خودرو دارد. اتقافا خیلی هم به این صنعت ربط دارد و بسیار هم درسآموز است.
اول از یک مثال ساده شروع میکنم. وقتی ما یک خودرو تمام برقی متصل را وارد کشور میکنیم، قبل از هر چیز وسیلهای را داریم وارد میکنیم که بهراحتی میتواند بهعنوان ابزار جاسوسی استفاده شود. البته بد نیست بدانید که همان وسیله میتواند بهعنوان یک ابزار انفجاری هم مورد سوءاستفاده قرار گیرد؛ چیزی با قدرت تخریبی چند برابر پیجرها. این موضوع فقط مربوط به خودرو برقی نیست. الان در یک خودرو معمولی وارداتی و تولیدی حدود ۱۰۰ پردازشگر کوچک مورد استفاده قرار میگیرد که انواع سیگنالها را هم رد و بدل میکنند. نمیگویم که ما باید بترسیم و جلوی واردات را بگیریم یا اینکه تمام بردهای الکترونیکی را در ایران بسازیم. این کار غیرممکن است. اما حداقل کاری که میتوانیم انجام دهیم، اشراف اطلاعاتی و رعایت پروتکلهای امنیتی است که متاسفانه اصلا نه تنها جدی گرفته نمیشود، بلکه هر جا در بخشهای سیاستگذاری مطرح میکنم، مسخره میکنند.
از این نوع درسها زیاد است. بهعنوان مثال مدیریت یک زیستبوم بسیار مهم است. یک موشک بهتنهایی کارآمد نیست. بلکه این موشک با سیستم رادار پشتیبان، استراتژی جنگی و نشانهگیری درست و بهموقع و فرمان نهایی حمله است که کارآمد میشود. دیدیم که ایران چگونه طی روزهای مختلف برنامه موشکباران رژیم اشغالگر را تغییر داد و بازی را به نفع خود تمام کرد. ما هم در ایران یک زیستبوم بزرگ و گسترده بهنام صنعت خودرو داریم که بسیار ارزشمند است. اما آن را دست کم گرفتهایم و در حال نابودی آن هستیم.
بحث بعدی هم که در این جنگ قابلتوجه بود، جایگاه مسائل فرهنگی و مدیریت افکار عمومی جامعه بود. همه مشاهده کردیم که چگونه نصف بیشتر این جنگ در رسانهها بود و پیروز این جنگ مردم فهیم ایران بودند. ما در صنعت خودرو این موضوع را دست کم گرفتهایم و متاسفانه عدهای معلومالحال و بعضا مجهولالهویه بهشدت تلاش کردند و البته موفق شدند تضادی بین مردم و صنعت خودرو به وجود آورند. البته بدیهی است که صنعت خودرو هم مانند صنعت دفاعی ما دارای نقاط ضعف است. اما اگر قرار باشد روی نقاط ضعف تکیه کنیم و دائما آنها را بزرگ کنیم، قطعا میبازیم. در جنگ بین توسعه کشور و وابستگی آن به ارکان قدرت خارجی، باید روی نقاط قوت مانور دارد و نقاط ضعف را بهموقع و با تدابیر درست سیاستگذاران اصلاح کرد. کاری که درست برعکس آن در صنعت خودرو در طی سالهای اخیر رخداده: بزرگنمایی نقاط ضعف در رسانهها و تخریب نقاط قوت در دنیای سیاستگذاری. بقیه درسها را میگذاریم برای گفتارهای دیگر.
ساختار صنعت کشور در مواجهه با بحران را چگونه ارزیابی میکنید؟
من در این جنگ اصلا تهران را ترک نکردم. چون مطمئن بودم از نظر دفاعی ما قوی هستیم و من خطری را برای خودم و خانوادهام در وسط شهر تهران حس نمیکردم. هر چند شاید اگر دامنه بمبارانها گستردهتر میشد، ترس بر من هم غالب میشد و مانند میلیونها نفر تهران را به مقصدی امن ترک میکردم. اما از یک چیز میترسیدم و همچنان میترسم و آن اقتصاد است. سوال اصلی من در دوران این جنگ کوتاه این بود که زیرساختهای ما، مانند برق و آب، تا کی میتوانند این جنگ و مردم را پشتیبانی کنند. مردم تا کی میتوانند تعطیلی کسبوکار خود را تحمل کنند؟ نکته اینجاست که خدا را شکر در مدیریت اقتصادی دو هفتهای خوب عمل کردند. هر چند نواقصی بود. اما نمیدانم اگر جنگ ادامه پیدا میکرد، ما چگونه قرار بود انواع بحرانهایی قبلی زیرساختی و اقتصادی را مدیریت کنیم. فراموش نکنیم که الان دهه شصت نیست که همه با شمع خانههای خود را در زمان بمباران روشن نگه میداشتیم و کسانی مانند من درس میخواندند و خانوادهها دورهم گذران عمر میکردند. امروز حتی یک روز اینترنت که قطع میشود، کل کسبوکارها را مشکل روبهرو میشوند. امروز فقط پولدارها در برجها زندگی نمیکنند، بلکه بسیاری از مردم فقیر هم در برجهای مسکن مهر در حال گذران عمر هستند. اگر برق و آب به مدت یک روز قطع شود، چه اتفاقی میافتد؟ پولدارها فوری سوار ماشین خود میشوند و میروند به ویلاهای خود در اقصی نقاط کشور. مردم عادی چه کار خواهند کرد؟ حرفم طولانی شد. و اجازه بدهید در گفتوگویی دیگر، در مورد اصلاحات موردنیاز برای ساختار کشور (البته از منظر اقتصادی و صنعتی) صحبت کنیم.