تاثیر سطح تحصیلات بر مدت بیکاری
بیکاری، بهویژه میان جوانان، یکی از چالشهای جدی اقتصاد کشور است. پژوهش جدیدی به بررسی تاثیر سطح تحصیلات و نوع آموزش بر مدت زمان بیکاری افرادی که بهتازگی وارد بازار کار میشوند، پرداخته است. در این تحقیق تلاش شده است تا عوامل تاثیرگذار بر این موضوع مهم را شناسایی شوند.
بیکاری جوانان یکی از معضلات رایج در کشورهای در حال توسعه است و در ایران نیز، سالهاست که سیاستگذاران تلاش میکنند با تدوین برنامههای مختلف، نرخ بیکاری را کاهش دهند. در این میان، نقش آموزش و تاثیر آن بر توانایی افراد در یافتن شغل، بسیار پررنگ است. براساس گزارشهای رسمی، نرخ باسوادی در ایران از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۵ بهطور قابل توجهی افزایش یافته است، اما مسئله بیکاری همچنان بهویژه در میان جوانان پابرجاست. نبود فرصتهای شغلی متناسب با سطح تحصیلات، ضعف در آموزش مهارتهای شغلی و تطابق نداشتن نظام آموزشی با نیازهای بازار کار، از جمله عواملی هستند که طول مدت بیکاری را برای افراد تازهوارد به بازار کار افزایش دادهاند.
در شرایطی که رشتههای تحصیلی مختلف محبوبیت متفاوتی دارند، تاثیر انتخاب رشته تحصیلی بر شانس یافتن شغل نیز نباید نادیده گرفته شود. برخی رشتهها، دورنمای شغلی بهتری دارند و میتوانند روند ورود افراد به بازار کار را تسهیل کنند. این تفاوتها نیازمند بازنگری در سیاستهای آموزشی کشور و توجه به نیازهای بازار کار است. تحقیقی که در این زمینه انجام شده است، با هدف شناسایی ناهمگنی در مدت زمان بیکاری میان گروههای مختلف تحصیلی صورت گرفته و به دنبال ارائه راهکارهایی برای بهبود این شرایط بوده است.
این پژوهش توسط سعید عیسیزاده، دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه بوعلی سینا، و یکی از همکارانش از همین دانشگاه با همراهی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی انجام شده است. این پژوهشگران با تمرکز بر اثر آموزش بر بیکاری، مطالعهای جامع را طراحی و اجرا کردهاند تا نشان دهند چگونه تحصیلات میتواند مدت زمان بیکاری را تحتتاثیر قرار دهد.
برای این تحقیق، از روشهای تحلیلی خاصی استفاده شد که به بررسی «بقای بیکاری» میپردازند. این روشها شامل مدلهایی هستند که دادههای مرتبط با مدت زمان بیکاری افراد را تحلیل میکنند. بهعبارتی، این مدلها کمک میکنند تا مشخص شود چه عواملی میتوانند شانس یافتن شغل را افزایش دهند یا کاهش دهند.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که افرادی که تحصیلات کمتری دارند، سریعتر از دیگران وارد بازار کار میشوند. بهعنوان مثال، افراد دارای مدرک دیپلم یا پایینتر، شانس بیشتری برای یافتن شغل نسبت به دارندگان مدارک دانشگاهی دارند.
همچنین براساس این نتایج، فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی و تولید، در مقایسه با رشتهها نظیر علوم اجتماعی، هنر و علوم انسانی، مدت زمان کوتاهتری بیکار میمانند. این تفاوتها نشان میدهند که نوع آموزش و رشته تحصیلی میتواند تاثیر مستقیمی بر طول مدت بیکاری داشته باشد.
یکی دیگر از نتایج قابلتوجه این پژوهش، ارتباط افزایش سن با طولانیتر شدن مدت زمان بیکاری است. افراد جوانتر (زیر ۲۵ سال) شانس بیشتری برای ورود سریعتر به بازار کار دارند، احتمالا به این دلیل که مهارتهای آنها بهروزتر است. همچنین، افراد متاهل نسبت به افراد مجرد شانس بیشتری برای یافتن شغل دارند، که این موضوع به فشار مالی و مسئولیتهای خانوادگی بیشتر مربوط میشود.
این یافتهها اهمیت زیادی دارند؛ زیرا نشان میدهند که سیاستگذاران باید توجه بیشتری به هماهنگی نظام آموزشی با نیازهای بازار کار داشته باشند. در غیر این صورت، افرادی که زمان طولانیتری بیکار میمانند، ممکن است دچار ناامیدی شوند یا از بازار کار خارج شوند. این موضوع میتواند بر مهارتهای آنها اثر منفی گذاشته و آنها را در موقعیتهای شغلی نابرابر قرار دهد. بنابراین، اصلاح ساختارهای آموزشی و گسترش برنامههای مهارتآموزی، میتواند به کاهش این مشکلات کمک کند. اطلاعات علمی و فنی این پژوهش در فصلنامه «پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی» وابسته به موسسهای با همین نام به چاپ رسیده و گامی مهم در تحلیل مشکلات بیکاری جوانان ایرانی محسوب میشود. توجه به یافتههای این پژوهش میتواند به طراحی بهتر سیاستهای آموزشی و اشتغالزایی در کشور کمک کند.