-
عضو انجمن مخاطرات طبیعی در گفت‌وگو با صمت:

مازوت را می‌سوزانند؛ حتی اگر مردم نخواهند

در ۴ سال نخست دولت رفسنجانی و در سال‌هایی که کشور تازه جنگ را به پایان رسانده و درگیر سازندگی بود، مردم ساعات زیادی در طول روز قطع برق را شاهد بودند.

آن زمان این مسئله از سوی مردم قابل‌فهم بود اما حدود ۳۰ سال زمان برد تا کودکان آن روز در تابستان‌ها بی‌برقی را همچنان تحمل کنند و در زمستان آلودگی ناشی از مصرف نفت کوره‌ را. انگار نه انگار ایران خود دارای بزرگ‌ترین منابع نفت و گاز جهان است و به دلیل تحریم‌ها نمی‌تواند تولید خود را یکسره در داخل خارج کند. فرقی نمی‌کند در دولتی اعتدالی بیژن زنگنه بر صندلی وزارت نفت تکیه زده باشد یا در یک دولت انقلابی، یکی از منتقدان او. در هر حال مازوت سوخت مهمان سینه‌های شهروندان ایرانی خواهد بود.

در این راستا، اصغر محبوب‌فر، عضو انجمن مخاطرات طبیعی در مصاحبه‌ای به گفت: واقعیت این است که من ناامیدم. هر سال‌ در آغاز سال می‌گویند برق در تابستان‌ها خواهیم داشت و گاز در زمستان‌ها. اما هر سال شرایط دشوارتر می‌شود. به نظر من باوجود تمام آسیب‌های مازوت در نهایت وسوسه مصرف این سوخت آلوده اما ارزان، مدیران مربوطه را به اجرای یک سیاست پرخطر و پرتکرار بکشاند.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

دوباره با نزدیک شدن پاییز زمزمه‌هایی از مصرف مازوت در صنایع کشور به گوش می‌رسد. چرا در کشور مصرف مازوت چنین پرطرفدار است؟

به طور کلی یکی از اجزای اصلی هزینه‌های تولید در همه صنایع، هزینه‌های مربوط به انرژی است. قیمت پایین مازوت در مقایسه با گاز و بنزین سبب می‌شود در برخی از کشورها با رعایت یکسری اصول، از مازوت برای تولید در آنها استفاده شوند. گرچه این با روش‌های استاندارد روز جهان چندان خوانا نیست و با توجه به آسیب‌ها و امراضی که مازوت برای جامعه ایجاد می‌کند، به‌شدت توصیه می‌شود از سوخت کمتر استفاده شود.

اما در کشور هر سال با پایان سال وزرای مربوطه به صف می‌شوند و قول می‌دهند در تابستان برق را و در زمستان گاز را تامین کنند. اما پس از چندی ابتدا قطعی برق را و در فصل سرد مصرف مازوت را به اشکال رسمی یا غیررسمی ادامه می‌دهند.

در ایران نیز از گذشته مصرف مازوت تا حدی مورد استفاده بود؛ گرچه با پیدایش نفت و گاز و منابع سرشار آن در کشور ما، نیاز به مصرف مازوت رو به کاهش چشمگیری گذاشت. براساس قوانین موجود، مازوت نباید در هیچ‌یک از صنایع نزدیک شهرهای بزرگ مانند اصفهان و شیراز مصرف شود. اما نسبت به اجرای این قوانین همواره بی‌توجهی‌های فراوانی صورت می‌گیرد و گاه مشاهده می‌کنیم حتی وزیر کابینه هم به توجیه مصرف این سوخت آلوده در کشور می‌پردازند و گرچه در ابتدا تعهد می‌دهند که مازوت را در نزدیک شهرهای بزرگ نسوزانند، پس از مدت کوتاهی با رسیدن به اوج سرما، مصرف مازوت در همه جا به شکل غیررسمی از سر گرفته می‌شود.

با این حال، به دلیل آسیب‌های فراوانی که به سلامت مردم وارد می‌شود، خاتمه دادن به سوزاندن این سوخت افزایش می‌یابد. وزرا نیز برای جلب محبوبیت و برای آنکه نشان دهند متفاوت از پیشینیان خود هستند، وعده پایان مصرف مازوت را می‌دهند اما با نزدیک شدن زمستان وسوسه مصرف این سوخت آلاینده در کشور به شکل چشمگیر‌ و غیرقابل کنترلی افزایش خواهد یافت.

برای کشوری مانند ایران تا چه اندازه زیبنده است که در زمستان تامین گاز و در تابستان مصرف برق بیش از تولید است؟

با هر عینکی که به این مسئله نگریسته شود، جز این نیست که نشان می‌دهد اقتصاد ما هنوز فاصله معناداری با کشورهای در حال توسعه دارد. کافی است به فهرست اصلی کشورهای مصرف‌کننده مازوت جهان بنگرید که متوجه شوید اولا چقدر تعداد این کشورها کم است و دوما چقدر کشورهای فقیر از نظر منابع انرژی را دربر می‌گیرد.

ایران جدای از منابع فراوان انرژی، کشوری است که بیش از ۷۳ سال از اجرای برنامه توسعه در آن می‌گذرد. اما قوانین سوزاندن مازوت در کشور آن‌قدر مورد بی‌توجهی قرار گرفته که به‌راحتی اثرات مصرف مازوت را تقریبا در تمام کلانشهرهای کشور می‌توانیم حس کنیم. متاسفانه نکته ناراحت‌کننده این است که هر سال مسئولان مربوطه وعده می‌دهند که از چنین اقدامی بپرهیزند اما هر سال همین کار را یا رسمی یا غیررسمی انجام می‌دهند. به هر حال وظیفه دولت‌ها و فلسفه شکل‌گیری حکومت‌ها این است که بتوانند برای بسیاری از شهروندان خود شرایط بهتر زیستی را فراهم کنند.

این خیلی طبیعی است که در گرما مصرف برق بیشتر شود و در زمستان نیاز به گاز؛ یعنی مطالبه‌ای غیر از این از سوی مردم نمی‌توان انتظار داشت و تا تاریخ بوده تقریبا این نیاز به شکل ثابت وجود داشته است. اما متاسفانه در کشور ما دیده می‌شود گاه برخی مسئولان کمترین توجه را به سلامت مردم دارند و حاضرند هر چیزی را قربانی چند دهم درصد تولید ناخالص داخلی بیشتر کنند. در هر حال من به‌شدت با این اقدام مخالفم و فکر می‌کنم به زیان کشور است.

سوخت مازوت چطور در کشور ما این‌قدر پرطرفدار شده است؟

مازوت که گاهی نیز از آن با عنوان نفت کوره یاد می‌شود، سوختی ارزان است که از حدود ۱۰۰ سال پیش در اغلب کشورهای در حال توسعه استفاده می‌شده است. مازوت نسبت به سوخت‌های دیگر قیمتی تا چند برابر ارزان‌تر دارد اما پیامدهای آن برای سلامتی سبب واکنش فعالان محیط زیست می‌شود. به همین دلیل با اینکه در مراحل توسعه‌یافتگی اغلب کشورها به دنبال هزینه تولید پایین‌تر و تولید رقابتی‌تر با دیگر کشورها هستند، به استفاده از این سوخت ادامه دادند. البته میان ایران و تمام کشورهای دیگر مصرف‌کننده مازوت یک تفاوت مهم هم وجود دارد؛ تا جایی که من مطالعه کردم در هیچ کشوری در جهان امروز امکان سوزاندن مازوت در صنایع نزدیک به شهرک‌های مسکونی و محل‌های مسکونی نیست.

به عبارت ساده‌تر، حتی در کشورهایی که همچنان از مازوت استفاده می‌کنند، اگر صنعتی خواهان بهره‌گیری از این سوخت باشد، باید بنگاه خود را به مناطقی با حد فاصل مشخص با مناطق مسکونی منتقل کنند. این اقدام خود‌به‌خود سبب می‌شود آثار آلاینده این انرژی ارزان تا حدی کمتر شود و دست‌کم افراد سالمند، کودکان و بیماران را دچار مشکل نکند. اما در کشور ما عمده شهرک‌های صنعتی در حاشیه کلانشهرها و شهرهای بزرگ قرار دارد.

درنتیجه وقتی یک مقام مسئول عنوان می‌کند که امسال مجبور به استفاده از مازوت هستیم، همین اصل حداقلی را هم رعایت نمی‌کند و به تمام بنگاه‌های بزرگ و کوچک و دور و نزدیک به صنایع کشور، این سوخت منسوخ شده مورد استفاده قرار می‌گیرد.

به همین دلیل من اعتقاد دارم مسئله مصرف مازوت یکی از نقاط گره‌ توسعه تولید در کشور است؛ به‌ویژه اگر کسی قصد داشته باشد به شکل پایدار به موضوع توسعه بنگرد و محیط‌زیست را بخشی جدانشدنی از زندگی بشری بداند، نه‌تنها به مصرف مازوت بدبین است بلکه تمام تلاش خود را حول این محور می‌گذارد که مصرف مازوت و انواع سوخت‌های آلاینده کاهش یابد و از مناطق مسکونی دور شود.

نباید فراموش کنیم مازوت قبل از هر چیز، سبب آلایندگی‌هایی می‌شود که به‌شدت سلامت افراد را دچار مشکل می‌کند.

در میان تمام سوخت‌های مرسوم جهان هیچ انرژی به اندازه نفت کوره حیات انسان‌ها را تهدید نمی‌کند. مازوت در عمل آلودگی‌هایی را پدید می‌آورد که سلامت تقریبا همه افراد از آن متاثر می‌شوند. نباید فراموش کنیم نفت کوره تقریبا تمام آلاینده‌های هوا را با خود دارد و به همین دلیل مصرف آن تا این حد آلودگی به وجود می‌آورد.

درنتیجه بسیاری از کشورهای جهان برای مقابله با بیماری‌های تنفسی به طور کلی مصرف مازوت را ممنوع کرده‌اند و نهادهای متولی با صنایعی که از چنین سوختی استفاده می‌کنند، با شدت هرچه تمام‌تر برخورد می‌کنند و حتی ممکن است بنگاه تولیدی را به تعطیلی بکشانند.

در هر حال خالی از لطف نیست که بگویم تقریبا تمام کارشناسان محیط زیست، بهداشت و توسعه پایدار تاکید دارند مصرف مازوت در کشور ما از حداقل توجیه‌های توسعه‌ای خالی است و به طور اکید مصرف آن را در همه جای ایران به زیان مردم و کشور می‌دانند.

فکر می‌کنید چه اتفاقی باید بیفتد که برای امسال آلودگی فزاینده هوا نداشته باشیم؟

اگر بخواهم باصداقت و باشرافت در مقابل خوانندگان شما سخن بگویم، باید تاکید کنم هر اتفاقی بیفتد در سال‌های آینده باز هم مسئولان مربوطه کشور، از هر جناح سیاسی و با هر ادعایی که وارد عمل شوند، به نظر من اجازه سوخت مازوت را در زمستان‌ها خواهند داد. برخی یا درواقع عمده مدیران کشور ما فکر می‌کنند تنها چیزی که در تولید کالا مهم است، کاهش قیمت تولید است.

این فهم در ۸۰ سال اخیر بر کشور ما حاکم بوده و گاه مانند دهه ۹۰ به جای بهتر شدن اوضاع هر سال وضعیت بدتر شده است. در هر حال فکر نمی‌کنم هیچ اعتراضی بتواند منجر به این شود که در زمستان امسال و چند سال آینده مازوت در کشور ما مصرف نشود. درواقع فکر می‌کنم مهم‌ نیست در این باره کارشناسان و رسانه‌ها چه می‌گویند، بلکه مهم این است که مسئولان چه می‌خواهند.

با این حال، در دو سال گذشته امیدوار بودم با توجه به گزارشاتی که نشان می‌دهد مصرف مازوت در عمل عوارض کرونا را تشدید می‌کند، این مسئله موجب رها کردن سوختن مازوت شود. اما هم در سال گذشته این اقدام صورت گرفت و هم به نظر می‌رسد امسال انجام خواهد شد و درنهایت مسئولان دو دولت باوجود توصیه‌های مشفقانه کارشناسان، راهی دیگر را رفته‌اند.

چطور مصرف سوختی که تا این حد آسیب‌زا است و موجب نگرانی مردم می‌شود در کشور ما محبوب شده است؟

از یک طرف برخی مدیران معتقدند هرچه تولید ارزان‌تر تمام شود بهتر است. پس اهداف کوتاه‌مدت را می‌بینند و حتی وجدان آنها معذب کودکانی نیست که در نسل‌های بعدی دچار مشکل خواهند شد. همچنین هر سیاستی صرفا به خاطر پرطرفدار بودن آن اجرا نمی‌شود، در اغلب اوقات سیاستی اجرا می‌شود که منافع بزرگ‌تری را تامین کند و گروه‌های قدرت و ثروت را به تحرک وادارد.

مصرف مازوت در ایران هرگز پرطرفدار نمی‌شد اگر پشت آن یک مافیای بزرگ از صنایع اغلب خصولتی، رانتی و بزرگ کشور وجود نداشت. گروه‌های مدافع مازوت چنان قدرتمند هستند که هر دولتی را راضی به اجرای تصمیمات خود می‌کنند. حتی وقتی این تصمیمات به کاهش چشمگیر دولت‌ها منجر می‌شود باز هم دولت‌ها ترجیح می‌دهند حمایت این صنایع قدرتمند را به جای مردمان صاحب رأی داشته باشند.

امسال سال مانع‌زدایی از تولید نام‌گذاری شده است. شما هم اشاره کردید برای برخی تنها مسئله کاهش نرخ تولید مهم است. چنین «مانع‌زدایی» به «توسعه پایدار» منجر می‌شود یا خود مانع‌زایی می‌کنند؟

مسئله قبل از هر چیز این است که توسعه صنایع و منابع بنا است چه تغییراتی را فراهم آورند. اگر بناست اکثریت مردم از آن بهره‌مند شوند و همزمان با استفاده از تولیدات خود بتوانند امکان استمرار حیات در زمین را داشته باشند، راه در پیش گرفته یکسره به بیراهه خواهد رسید. درواقع کاهش نرخ زمانی می‌تواند موانع تولید را بردارد که امکان مصرف برای متقاضیان فراهم آورد. به همین دلیل سلامت و استمرار حیات از دیرباز جزو مسائل اصلی جوامع انسانی بوده و دولت‌ها هم به این دلیل شکل گرفتند.

مادامی ‌که منافع عده اندکی از تاجران بزرگ و صاحبان صنایع به اولویت اقتصاد تبدیل می‌شود، صحبت از توسعه و بهروزی مردم گزافه‌گویی است. حتما خوب است که تولید کشور ارزان شود و خیلی بهتر است اگر صادرات غیرنفتی افزایش یابد. اما منطقی نیست برای تولید ارزان بیماران را افزایش دهیم و برای بهبود صادرات آب کشور را بخشکانیم.

گاه فراموش می‌شود ایران چه سرزمین ثروتمندی است. کشور ما که جزو بزرگ‌ترین منابع انرژی جهان است باید بتواند سوخت بهتری مصرف کند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*