-

وقتی منطق اقتصاد نادیده گرفته می‌شود

فیروزه عسگری فعال حوزه بازار سرمایه

فیروزه عسگری

در چند سال گذشته، اقتصاد ایران شاهد افزایش مداوم و چندبرابری قیمت‌ها در تقریباً تمام حوزه‌ها بوده است. از مواد اولیه صنعتی گرفته تا کالاهای مصرفی روزمره، از مسکن و خودرو تا مواد غذایی، همه با رشدهای سنگین مواجه شده‌اند.

 در چنین شرایطی، منطق اقتصادی ایجاب می‌کند که ارزش دارایی‌های تولیدی نیز متناسب با این رشد قیمت‌ها افزایش یابد. 

به زبان ساده، وقتی نرخ محصولاتی که یک شرکت تولید می‌کند چند برابر می‌شود، درآمد و سودآوری آن شرکت نیز افزایش می‌یابد و در نتیجه ارزش ذاتی و واقعی سهام آن باید رشد کند. این یک اصل پذیرفته‌شده در علم اقتصاد و مالی است.

با این حال، وضعیت کنونی بورس تهران به‌گونه‌ای است که این منطق آشکار اقتصادی در آن رعایت نمی‌شود.

 در سال‌هایی که تورم عمومی به‌طور بی‌سابقه‌ای بالا رفته، بسیاری از شرکت‌های بورسی که تولیدکننده مستقیم کالاهای مصرفی و صنعتی هستند، نه‌تنها شاهد رشد متناسب ارزش سهام خود نبوده‌اند، بلکه نرخ سهامشان حتی از چند سال پیش نیز پایین‌تر است. این پدیده از منظر علمی، غیرطبیعی و نگران‌کننده است.

اکنون بازار سهام به جایی رسیده که در آن نرخ بسیاری از سهم‌ها بسیار پایین‌تر از ارزش ذاتی یا حتی ارزش جایگزینی دارایی‌های شرکت‌هاست.

 به بیان دیگر، اگر امروز بخواهیم همان شرکت‌ها را از نو تاسیس کنیم، هزینه ایجادشان چند برابر ارزش فعلی بازار سهام آنها خواهد بود. این یعنی بورس، که باید آینه تمام‌نمای وضعیت اقتصادی کشور باشد، از واقعیت اقتصاد جدا شده است.

مشکل زمانی حادتر می‌شود که رفتار قیمتی سهام‌ها را در نوسانات شاخص بررسی کنیم. 

هنگام رشد شاخص کل، اغلب سهم‌ها با حرکتی لاک‌پشتی و بسیار کند، آن هم در محدوده حداقل مثبت، به سمت بالا حرکت می‌کنند.

 اما همین سهم‌ها در زمان افت شاخص، با سرعتی برق‌آسا و واکنشی شدید، به سمت حداکثر منفی سقوط می‌کنند. این رفتار دوگانه و غیرمنطقی، نشان می‌دهد که نیروهایی پنهان یا ساختارهای نادرست در روند معاملات تأثیرگذارند.

چنین وضعیتی تنها نتیجه شرایط اقتصادی کلان نیست، بلکه به نبود اعتماد عمومی به بازار سرمایه نیز بازمی‌گردد. سرمایه‌گذاران حقیقی، که روزگاری نقش مهمی در رونق بورس داشتند، امروز نسبت به آینده آن بی‌اعتماد شده‌اند. نوسانات شدید، تصمیمات ناگهانی، سیاست‌های مقطعی و نبود شفافیت در عملکرد برخی شرکت‌ها، موجب شده تا بسیاری از سرمایه‌گذاران ترجیح دهند سرمایه خود را از بازار سهام خارج کنند و به بازارهای موازی همچون طلا، ارز، مسکن و خودرو پناه ببرند.

از سوی دیگر، نقش نهادهای نظارتی در ایجاد یا رفع این وضعیت بسیار تعیین‌کننده است. سازمان بورس و اوراق بهادار، بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و سایر نهادهای مرتبط باید به‌طور دقیق بررسی کنند که چه عواملی باعث شده ارزش سهام شرکت‌های تولیدی با ارزش واقعی آنها تفاوت فاحش داشته باشد.

 آیا این شکاف ناشی از ضعف نظارت بر معاملات و فعالیت سهامداران عمده است؟ یا نتیجه سیاست‌های مالی و پولی متغیر و غیرقابل پیش‌بینی است؟

همچنین باید مشخص شود که در برخی مقاطع، چرا واکنش نرخ سهام به اخبار مثبت اقتصادی بسیار ضعیف و کند است، در حالی که به کوچک‌ترین سیگنال منفی، واکنشی شدید و هیجانی نشان می‌دهد.

 این رفتار بازار نشان‌دهنده وجود بی‌اعتمادی ساختاری و احتمالا دست‌کاری غیررسمی در روند معاملات است؛ امری که اگر نهادهای نظارتی به‌صورت دقیق و شفاف با آن برخورد نکنند، می‌تواند اعتبار کل بازار سرمایه را زیرسوال ببرد.

بازار سرمایه باید بازتاب واقعی وضعیت شرکت‌ها و اقتصاد باشد، نه صحنه‌ای برای بازی با احساسات و ترس سهامداران خرد.

 اگر شاخص نرخ کالاها چندین برابر شده، ارزش دارایی‌های تولیدی و شرکت‌های فعال در همان حوزه نیز باید متناسب با آن رشد کند. اینکه سهام شرکت‌هایی با دارایی‌های میلیاردی، کمتر از ارزش دفتری خود معامله شوند، نه‌تنها از نظر اقتصادی بی‌معناست، بلکه به کاهش اعتماد عمومی به بورس منجر می‌شود.

بنابراین، ضروری است که نهادهای تصمیم‌گیر اقتصادی کشور با همکاری سازمان بورس، برنامه‌ای جامع برای بازگرداندن منطق به بازار سرمایه تدوین کنند. 

این برنامه باید شامل بازنگری در ساختار نظارتی، شفاف‌سازی معاملات حقوقی‌ها، جلوگیری از رفتارهای دست‌کاری‌شده، و ایجاد انگیزه برای ورود نقدینگی تازه باشد. بدون اعتماد عمومی و ثبات سیاستی، هیچ بازاری حتی با بهترین شرکت‌ها نیز شد پایدار نخواهد داشت.

در نهایت، باید پذیرفت که بازار سرمایه تنها با بخشنامه و حمایت مقطعی رونق نمی‌گیرد؛ بلکه با شفافیت، ثبات و انصاف در رفتار است که می‌تواند دوباره اعتماد ازدست‌رفته مردم را به‌دست آورد. 

امروز بورس ایران بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد تا نهادهای مسئول با نگاه علمی و مستقل، به بررسی دقیق این وضعیت غیرطبیعی بپردازند و پاسخی روشن به این پرسش بدهند: چرا وقتی همه‌چیز چندبرابر شده، سهام شرکت‌های مولد همچنان در پایین‌ترین سطوح خود باقی مانده‌اند؟

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین