بحران آب و صنعت خودرو
امیرحسن کاکایی- عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
![]()
بحران آب جدیتر شده است. البته سالهاست متخصصان انواع هشدار میدهند، ولی کو گوش شنوا. بحران آب از چند منظر صنعت خودرو را تحت تنش قرار میدهد. اولا ارکان مختلف این صنعت بعضا بهشدت آببر بهشمار میروند. از جمله مهمترین مورد آن خطوط رنگ است. اما اجزایی مانند تولید ورقهای فولادی و ریخته گری هم جزء موارد آببر هستند که وقتی کمبود شدید آب داشته باشیم آنها هم دچار چالش خواهند شد. در کنار این موضوع، مسائل کلی مانند فرونشست زمین و چالشهایی که برای مردم که کارمندان و کارگران این صنعت هم جزء آنها هستند، به وجود میآورد.
البته این صنعت به علت ماهیتش پتانسیل بالایی برای بازیافت آب دارد. جالب است بدانید که ایران خودر و و سایپا از قدیمالایام کارهای بسیار زیادی در زمینه حفاظت از محیط زیست از جمله فیلتراسیون آب و هوا کردهاند. البته میزان بازیافت بستگی شدید به سرمایهگذاری دارد. به عنوان مثال، جایی مانند ایران خودرو مرکزی حدود ۷، ۸ سال پیش آمادگی داشت تقریبا عمده آب مصرف خود را در همان کارخانه بازیافت کرده و دوباره استفاده کند. اما بحث هزینهها، نه فقط بحث سرمایهگذاری اولیه، بلکه هزینههای بهرهبرداری در مقابل قیمت آب برای صنعت اجازه بهرهبرداری کامل از این طرح بزرگ را نداد و فعلا در حد حداقلی، آب با فیلتراسیون مجاز به زمین باز میگردد و آب تمیز مورد استفاده قرار میگیرد. بدینترتیب مشکل آب مانند مشکل اکثر حاملهای انرژی در ایران، قیمتگذاریهای دستوری و غلط است. واقعیت این است که تا وقتی مصرف آب و هوا نسبتا مجانی است، بدیهی است که هیچگونه سرمایهگذاری برای بازیافت صحیح و کامل این موارد نخواهد شد. البته الان با مشکلات دیگری هم در این صنعت و دیگر صنایع مرتبط دست و پنجه نرم میکنیم. متاسفانه کمبودها و عملا بحرانهای متعددی در زمینه انواع حاملهای انرژی، از جمله بنزین، گازوییل، گاز و برق وجود دارد که نیازمند سرمایهگذاریهای سنگینی است که برخی از آنها هم آلودهکننده هستند. از سوی دیگر، ایران خودرو و سایپا به عنوان دو قطب اصلی صنعت خودرو مبتنی بر داخلیسازی، تحت تنش شدید مالی قرار دارند. به عبارتی در چنین حالتی تحول در روش استفاده از آب و هوا و انرژی، کاری بسیار سخت و طاقتفرسا خواهد بود. یادآوری میکنم که فقط خود خودروسازان مهم نیستند، زنجیره تامین آنها بسیار مهمترند که حداقل در ۷، ۸ استان مهم کشور پراکنده هستند که اتفاقا آن استانها هم با بحران آبی شدید روبهرو هستند.
من نمیدانم که این همه بحران با هم چگونه قرار است مدیریت شود. به خصوص بحران آب، چیزی نیست که شوخیبردار باشد. بحران برق را با انواع ترفندها از جمله تعطیلیهای یکی دو روز در هفته و اضافهکاری و خرید دیزل ژنراتور و اینطور حرفها به نوعی و با هزینه زیاد، مدیریت کردیم. اما اگر واقعا مثلا تهران بیآب شود و به قول رئیسجمهور با چالش تخلیه تهران روبهرو شویم، چه؟ فعلا پاسخ به این سوال را کنار می گذارم؛ چراکه نه در حیطه تخصص من است و نه جرات دارم به آن فکر کنم.
اما یک چیز مشخص است و آن این است که ما باید در مسیر خودمان در کشور یک بازنگری اساسی انجام دهیم و متاسفانه این تغییر مسیر حتما با درد زیاد همراه خواهد بود. اگر این درد را تحمل نکنیم بعدا (مانند آنچه که الان در یک قدمی آن قرار داریم) با تنشهای واقعی روبه رو میشویم که راهحلهای خیلی وحشتناکی همچون تخلیه کلانشهر تهران مطرح میشود. توجه داشته باشید که بر فرض که بشود تهران را تخلیه کرد (که تقریبا محال است)؛ کجا برویم؟ مگر شمال ایران چقدر گنجایش دارد؟ برای چند هفته باید تخلیه کنیم؟ من دوازده روز جنگ را تهران بودم و علیرغم هشدارهای قرمز، جلسات متعددی را به مکانهای خطرناک میرفتم. آن موقع اصلا ترسی نداشتم. اما الان واقعا می ترسم، چرا که نمیدانم اگر واقعا سدهای تهران خالی شود، چه خواهد شد. یادآوری میکنم که فکر نکنید این یک سناریوپردازی احمقانه و دور از ذهن است. چند سال پیش یک روز به مردم همدان اعلام کردند که سد هکمتانه همدان آب ندارد و مردم شهر به آن بزرگی بدون دفاع ماندند. یکی از همکاران من تعریف میکرد بیش از یک هفته کل مردم شهر بی آب بودند و با تانکر آبرسانی انجام میشد. پس مسئولین چنین سوابقی دارند که مردم را غافلگیر کنند.
اما از اینها که بگذریم، پیشنهاد من این است که تا دیر نشده، بیاییم و در مسیرمان به خصوص در مسیر پیشرفت اقتصادی و صنعتی، بازنگری جدی انجام دهیم و اصول توسعه پایدار و اقتصاد چرخشی را جدی بگیریم. در چنین نگاهی باید محیط زیست و انواع حقوق زمین، مانند حقابه تالابها و دریاچهها و...) را جدی بگیریم. در چنین حالتی هر گونه خسارت به محیط زیست با هزینه مستقیم روبه رو خواهد بود و این به معنی امکانپذیری اقتصادی سرمایهگذاری برای بهبود بهرهوری و اصلاح روشهای تولید و بهرهبرداری از منابع طبیعی خواهد بود. البته این موضوع یک الزام اولیه دارد و آن اصلاح قیمتها به خصوص قیمت انرژی و آب خواهد بود. یک نمونه ساده را خدمتتان عرض کنم. مطالعه سنگینی داشتم روی نحوه توسعه خودروهای برقی و دوستدار محیط زیست در کشورهای مهم دنیا (اروپا، آمریکا، چین، ژاپن و...) در تمام این موارد دولتها از سوختهای فسیلی مالیات میگیرند و خرج مشوقهای توسعه فناوریهای دوستدار محیطزیست میکنند. ما درست برعکس عمل میکنیم و برای مصرف سوخت، یارانه میدهیم و در نتیجه هم اقتصاد را کلا زیرورو میکنیم (بسیاری از کارهای اصلاحی از منظر اقتصادی، زیانده میشوند) و هم دیگر دولت منابعی ندارد که خرج ارائه مشوقهای موردنظر کند. همین یک مورد کوچک (البته به ظاهر کوچک) حل شود، بسیاری از مسائل ما خودبهخود حل خواهند شد.