ساختمانسازی در بیراهه
عباس اکبرپور، دبیر انجمن مهندسان راه و ساختمان
![]()
زنجیرهای از عوامل مختلف موجب ساخت یک ساختمان استاندارد میشود که در نهایت بهصورت تجاری، اداری یا مسکونی مورداستفاده قرار میگیرد. در مرحله اول باید برای طراحی از نرمافزارهای بهروز استفاده شود که اصل (اورژینال) باشند، درحالحاضر استفاده از نرمافزارهای نامناسب موجب شده است، دادههایی که برای طراحی در اختیار مهندسان قرار میگیرند، از نظر فنی غیرواقعی باشند. از طرف دیگر، شرکتهای مشاور که در این زمینه فعالیت میکنند، از آگاهی و دانش فنی کافی برخوردار نیستند که موجب میشود ساختمان از پایه که همان طراحی است، غیراستاندارد پیش برود.
وقتی نظارت صوری میشود
در بخش نظارت بر ساختوساز هم، دچار ضعف هستیم، آن هم ریشه در دستمزد پایین مهندسان ناظر و طراح دارد که پایینتر از عرف جهانی است. تا زمانی که دستمزدها در این زمینه اصلاح نشود، نباید در بحث طراحی و نظارت، از مهندسان انتظار شقّالقمر داشت. همچنین پیمانکاران و مجریانی که باید سازه بسازند، اطلاعات بهروز و دانش کافی ندارند، علاوه بر آن همزمان چند پروژه را در دست میگیرند که کیفیت ساختوساز را بسیار پایین میآورد.
عامل دیگر در استانداردسازی یک ساختمان، بکارگیری مصالح ساختمانی باکیفیت و استاندارد است. بسیاری از نهادههای ساختمانی نظیر سیمان، بتن، میلگرد و آهن، استانداردهای لازم را ندارند و از کیفیت لازم نیز برخوردار نیستند.
از طرف دیگر، در طراحیها مسائل زیستمحیطی رعایت نمیشود، چراکه طراحی یک ساختمان در شمال و جنوب کشور کاملا با هم متفاوت است و باید مواردی نظیر نوع مصالح، انرژی، شیشه و ارتفاع براساس شرایط محیطزیستی تعیین شود.
از کوتاهی نهادها تا درآمدزایی از تخریب
همچنین از کوتاهی شهرداری در فرآیند ساخت نباید غافل شد. برای مثال یک ساختمان بدون رعایت اصول و قواعد ساخته میشود و ایراداتی نظیر ناترازی، بلندمرتبهسازی در خیابانهای باریک و نمای نامناسب دارد که در هنگام وقوع هر اتفاقی فاجعهبار خواهد بود.
در کشورهای دیگر، ساختمانها براساس اصول و قواعد ساخته میشوند، چون باید بهعنوان سرمایههای ملی برای آیندگان حفظ شوند، اما در ایران بهعلت اینکه نوسازی یک بنا برای برخی نهادها درآمدزا است، بهراحتی یک ساختمان کوتاهمرتبه، ویران و به یک ساختمان بلندمرتبه تبدیل میشود.
در ایران متوسط بازسازی ساختمان ۱۲ تا ۱۵ سال است، در حالی که در بسیاری از کشورها بالای ۸۰ سال است. متاسفانه از آنجایی که تخریب یک ساختمان و تبدیل آن به یک بنای جدید، منافعی برای یک عده بهدنبال دارد، مجوز تخریب بهراحتی صادر میشود.
هدررفت سرمایههای ملی
تخریب ساختمانها نباید زودهنگام باشد، چراکه نخالههایی تولید میشود که امکان بازیافت آن در ایران مهیا نیست و برای محیطزیست خطرناک است، علاوه بر آن موجب هدررفت منابعطبیعی هم میشود، زیرا باید از مصالح ساختمانی جدید برای بازسازی یک ساختمان استفاده کرد. درحالحاضر بازیافت نخالههای ساختمانی در ایران به حدود ۰.۵ درصد هم نمیرسد، این در حالی است که در کشوری نظیر هلند، ۹۵ درصد نخالههای ساختمانی، دوباره مورداستفاده قرار میگیرد.
تراکم بالا و عدماستانداردسازی موجب شده است، حتی اگر از وقوع زلزله ۵ ساعت قبل هم اطلاع داشته باشیم، قادر به مدیریت نخواهیم بود، چراکه تمام خیابانها قفل خواهد شد. علاوه بر آن، از آنجایی که لولهکشی گاز استاندارد نیست، بیشترین خسارت به ساختمانها پس از زلزله ناشی از انفجار خواهد بود، در واقع با یک جهنم روبهرو خواهیم شد. همچنین هیچ ضابطهای برای پنجرهسازی نداریم و شیشههای غیراستاندارد در ساختمانها بهکار میرود. این کوتاهیها موجب میشود شیشهها در هنگام وقوع زلزله مانند کارد عمل کنند.
خلأ قانونی نداریم
استانداردهای ساختمانسازی اقتباسی از استاندارد کشورهای خارجی است و خلأ قانونی در این زمینه دیده نمیشود، اما در این زمینه مسئولان از دانش و آگاهی کافی برخوردار نیستند. از طرف دیگر، در اجرا و نظارت شاهد کوتاهی هستیم.
این در حالی است که نهادهای مربوطه میتوانند از انجمنها که دارای اعضای متخصص هستند، برای نظارت بر اجرای استانداردهای ساختوساز کمک بگیرند. در صورتی که چنین رویکردی پیاده شود، بدنه دولت کوچکتر خواهد شد و هر سال با کمبود بودجه دستوپنجه نرم نخواهد کرد.
نهتنها این ساختار معیوب موجب میشود که هنگام وقوع زلزله با فاجعه مواجه باشیم، بلکه باعث هدررفت سرمایههای کشور هم خواهد شد. درحالحاضر شاهد آن هستیم که گاز به دورافتادهترین مناطق روستاها هم منتقل میشود. این در حالی است که در هیچ کجای دنیا چنین رویهای در پیش نمیگیرند. بههمینعلت میزان مصرف گاز در ایران ۵ برابر گاز مصرفی اروپاست. اگر مسئولان بهجای شعار دادن عمل میکردند، اکنون واردکننده گاز نمیشدیم.